گروه سیاسی برابر آخرین اعلام نتایج، پیروزی آیت الله سید ابراهیم رییسی بهعنوان رییسجمهوری اسلامی ایران قطعی شد و رقبا، مدیران و مسئولان نظام نیز این پیروزی را به رییس جمهور منتخب تبریک گفتند. طی یکی دوماه آتی و با تبدیل «دولت منتخب» به «دولت مستقر» تغییرات مربوط به گام دوم انقلاب در فاز عملیاتی […]
گروه سیاسی
برابر آخرین اعلام نتایج، پیروزی آیت الله سید ابراهیم رییسی بهعنوان رییسجمهوری اسلامی ایران قطعی شد و رقبا، مدیران و مسئولان نظام نیز این پیروزی را به رییس جمهور منتخب تبریک گفتند. طی یکی دوماه آتی و با تبدیل «دولت منتخب» به «دولت مستقر» تغییرات مربوط به گام دوم انقلاب در فاز عملیاتی خود را نشان خواهد داد اما آیا این مسیر، مسیری آرام و با همراهی همه طیفهای سیاسی خواهد بود؟ در ادامه به پاسخ این سوال میپردازیم که دولت سیزدهم و شخص آیت الله رییسی چه ظرفیتهای ارزشمند و چه چالشها و دشواریهایی در حل مشکلات برجای مانده از دولت تدبیر و امید، اعمال تحریمهای ظالمانه آمریکا و سوءمدیریتهایی که نتیجه مداخله گروهها و جریانات سیاسیِ درسایه است، خواهد داشت.
آنچه که اصولگرایان در تصور خود داشتند، امروز محقق شد. آنان باور دارند «قوه قضاییه مقتدر و حامی مبارزه با فساد دانهدرشتها»، «مجلس انقلابی» و «دولت مردمی» در کنار هم مثلثی را پدید آوردند که با تقویت اقتصاد، رونق تولید و کاهش بیکاری، کشور را به یک «ایران قوی» تبدیل کنند، امری که آرزوی بسیاری از دلسوزان کشور، احزاب سیاسی و گروههای مختلف فکری است و کسی از تحقق این رویای بزرگ، احساس ناراحتی نمیکند اما به باور ما این مسیر، برای رییس دولت سیزدهم، هموار نیست و موانع بسیاری موجب تأخیر در طرحها و برنامههای اقتصادی دولت بعدی خواهد شد.
حقیقت این است که یکدست شدن سه قوه، هم مزایایی در بردارد و هم پتانسیل تولید آسیب و انحراف در خود دارد که بخشی از آن را در اتفاقات سیاسی و اقتصادی پس از پیروزی احمدینژاد در سال ۸۴ دیدیم. در شهریور همان سال و پس از استقرار دولت جدید، برای کاری به مجلس شورای اسلامی که در اختیار اصولگرایان و به ریاست حداد عادل بود رفتم و در یکی راهروها، منتظر یکی از نمایندگان مشهد بودم. دو نماینده از مجموعه اصولگرایان افراطی طرفدار احمدینژاد که از فعالان ستاد انتخاباتی وی در دوره دوم انتخابات ریاستجمهوری نهم بودند، با هم مشغول مذاکره درخصوص عزل و نصبهای اتوبوسی در استان خود بودند و پس از پایان مذاکره، در حالی که با شور و شعف از هم جدا میشدند یکی از آنان که ملبس به لباس روحانیت بود با فریادی فاتحانه خطاب به همکار خود گفت: «من تصور میکنم که انقلاب اسلامی ایران یک بار دیگر مثل ۲۲ بهمن ۵۷ به پیروزی رسید» اما دیدیم و دیدند که این پیروزی آوردهای برای مردم نداشت و به یکشنبه سیاه و جدال دو قوه ختم شد.
در آن روز نیز اصولگرایان که قوه قضاییه، مجلس هفتم و دولت نهم را در دست نیروهای خود گرفتند، تصور میکردند مشکلات را در کوتاهزمان حل و اقتصاد کشور را به نفع محرومان مدیریت خواهند کرد اما دیدیم حتی نتوانستند خود را مدیریت کنند و به شکاف رضا دادند و مرزبندیهای خود را بازنویسی کردند و امروز، دولت سیزدهم باید از آن اشتباهات درس بگیرد و شکافی جدید در اردوگاه اصولگرایان ایجاد نکند، شکافی که به ریزش بیشتر منجر گردد، جبههگیری اصولگرا علیه اصولگرا را سبب شود و به اعتبار رییسدولت سیزدهم لطمه وارد کند به همین دلیل نظر آیتالله رییسی که در این انتخابات مورد توجه قاطبه ملت قرار گرفت و تیم اجرایی دولت سیزدهم را به نکات زیر جلب میکنیم:
نخست اینکه همراه و همسو شدن سهقوه در جمهوری اسلامی ایران، لزوماً به معنای ریلگذاری در مسیر توسعه و حل مشکلات کشور نیست هرچند میتواند یکی از شرایط هموارکردن مسیر محسوب شود. نگاه به تجربه سال ۸۴ تأییدی بر این مدعاست که گاهی همسو شدن سه قوه، در نگاه سیاسیونی که از مدار اخلاق خارج شدند و به منافع محفلی و مطامع اقتصادی خود و درنهایت بقا در قدرت، بیش از هر چیزی میاندیشند، فرصتی برای ویژهخواری و سهمخواهی است و برخی اعضای ارشد دولت نهم و دهم در سالهای بعد از ۸۴، از مصادیق این نگرش هستند که در نهایت به ایجاد شکافهای فاجعهبار در جریان اصولگرایی سرعت دادند.
دوم اینکه مافیاهای مفسد که از ماهها پیش در برخی ستادهای انتخاباتی بهویژه در مراکز استانها وارد شدند، خود را دوستدار آیت الله رییسی و خادم مردم معرفی کردند، با هزینه شخصی ستاد زدند و بدون اطلاع رییسجمهور منتخب، برای نورچشمیهای خود حکم گرفتند، انگیزهای جز جلب و جذب قدرت و ثروت ندارند و از همین امروز تا روز تنفیذ، آیت الله رییسی و حلقه ارادتمندان و وفادارانش باید این باندها را شناسایی و نسبت به قطع ید آنان اقدام کنند.
سوم اینکه همه قبول داریم مشکل اصلی جامعه، اقتصاد و معیشت مردم است اما کمتر کسی بر این موضوع وقوف و اشراف دارد که اعمال تحریمهای ظالمانه استکبار و قرارگرفتن در لیست سیاه «fatf» تا چه اندازه بر تجارت خارجی کشور اعم از صادرات و واردات و قفل تحرّک و شادابی در برخی شاخصهای اقتصادی، کاهش ارزش پول ملی، ورشکستگی تولید و افزایش بیکاری موثر بوده است و شخص آیت الله رییسی هم با علم بر این مسائل چندین بار در برنامههای انتخاباتی و مناظره، گفت احیای برجام را پیگیری خواهد کرد. هر کس دانشی درست از اقتصاد و روابط بینالملل داشته باشد حتماً میداند در دنیای امروز که از یک روستا نیز کوچکتر شد، نمیتوان درهای روابط سیاسی را با دنیا بست اما اقتصادی شاداب و شکوفا داشت.
نکته بعدی اینکه مشکلات پیچیده معیشتی اکثریت مردم، یکدست شدن سه قوه با انتخاب آیت الله رییسی و همراهی این رویداد بزرگ با بیانیه گام دوم انقلاب و همچنین فرارسیدن سال ۱۴۰۰ همه حکایت آغاز دورانی جدید برای جمهوری اسلامی دارد که پُر بیراه نیست اگر از آن با آغاز جمهوری اسلامی جدید یاد کنیم.
آغاز این دوران، موجد مسئولیت سنگینتری برای دولت سیزدهم و شخص آیت الله سید ابراهیم رییسی است که تنها با انتخاب مدیران کارآمد، فسادگریز و مردممحور میتواند امید مردم محروم و ناامید را دوباره زنده کند.
آخر اینکه دولت سیزدهم باید بر روی زمین حرکت کند و از طرح آرمانها و آرزوهایی که شرایط فعلی ایران و جهان برای تحقق آن آرمانها، مهیا نیست دست بردارد و به فکر مقدمات ضروری باشد که نتیجه آن جهش تولید، افزایش اشتغال، تقویت صادرات و توسعه اقتصاد ملی و رسیدن به نقطه پایان رکود اقتصادی و آغاز رونق واقعی است و این کار ممکن نخواهد شد مگر با به کارگیری جماعتی متخصص و مدیرانی کارکشته که فرداها را ببینند و برای امروز کشور برنامه بریزند.