در شرایطی که فضای اقتصادی روز به روز عرصه را برای مردم تنگتر می¬کند، جریان اصلاحات این تهدید را پیش روی خود می¬بیند که مردم نابسامانی¬ها را حاصل گوش فرا دادن به توصیه¬های انتخاباتی اصلاح¬طبان بدانند. « تاکید موکد دارم که شرایط روز و موانع موجود با آحاد جامعه در میان گذاشته شود تا ناامیدی¬ای […]

در شرایطی که فضای اقتصادی روز به روز عرصه را برای مردم تنگتر می¬کند، جریان اصلاحات این تهدید را پیش روی خود می¬بیند که مردم نابسامانی¬ها را حاصل گوش فرا دادن به توصیه¬های انتخاباتی اصلاح¬طبان بدانند.
« تاکید موکد دارم که شرایط روز و موانع موجود با آحاد جامعه در میان گذاشته شود تا ناامیدی¬ای که الان شاهدش هستیم، منجر به قهر مردم از اصلاحات نشود. چرا که در اینصورت باید منتظر بازگشت تندرو و ندانم¬کارها به عرصه قانون¬گذاری و اجرایی کشور باشیم که چنین حالتی می¬تواند بسیار_بسیار خظرناک و هزینه¬ساز باشد.»
عبدالله ناصری عضو سابق شورای عالی سیاست¬گذاری جبهه اصلاحات با ذکر مطالب بالا، در گفت¬وگویی با «جمله» به تبیین شرایط و برنام¬هایی که اصلاحات در فضای کنونی باید به آنها توجه نشان بدهد، پرداخت:
*فضای کشور مملو از یاس و ناامیدی است. در چنین شرایطی تکلیف اصلاح¬طلبانی که در رای آوری دولت نقش داشتند، چیست؟
باید و نبایدهای سیاسی اینطور حکم می¬کند که وقتي جریان¬های از چهره-هايي در فضاي انتخاباتي حمايت مي¬كنند و آنها را به دولت و مجلس يا شوراي شهر مي¬فرستند،‌ به طور دائم رفتارشان و تصميم¬گيري¬هايشان را رصد و محاسبه كنند تا بدانند آيا آنها به تعهدات اوليه متعهد هستند يا نه، تا نتيجه را به طور منظم به مردم گزارش كنند.
*آیا جبهه اصلاحات به این مهم عمل می¬کند؟
متاسفانه نه. آنچه در حال حاضر مشاهده می¬شود نشانگر این است که‌ شوراي هماهنگي فاقد اين نوع كنش است كه بايد اذعان داشت، چنين حالتي هزينه¬ساز خواهد شد. متاسفانه ساختار سياسي روز اين اجازه را به اصلاح¬ طلبان نمي¬دهد كه آنها را ملزم به پاسخگويي درباره عملكردشان كند و يا بخواهند كه آنها را مورد نظارت دقيقي قرار بدهند. نكته بسيار بد هم اين است كه گاهي هم درگير رودربايستي و مناسبات قبيله¬اي و شبه ملوك-الطوايفي هستيم تا آدم¬هايي كه بدون سابقه و پشتوانه و فقط با برخي از روابط وارد نهادها مي¬شوند و فرصت براي باندبازها فراهم مي¬شود و به همين راحتي جريان اصلاحات وجهه¬اش را تخريب شده مي¬بيند كه اين براي جريان ريشه¬دار اصلاحات خطرهاي زيادي دارد.
*بهتر نبود در زمان قول و قرارهاي ائئلاف انتخاباتي ،‌ براي نرسيدن به چنين حالتي چاره اندیشی می¬شد؟
اصلاح¬طلبان در سال ۹۲ بايد به تبعيت از الگوي انتخاباتي آمريكا جلسه¬اي برگزار شود و قرار بر اين گذاشته شود كه اگر قرار بر پشتيباني از روحاني است، آقاي عارف هم معاون اول شود. اما اتفاق افتاده اين بود كه به طور ناگهاني با مذاكره¬هاي غير حرفه¬اي به رهبري آقاي خاتمي منجر به كناره­-گيري عارف شد، آنهم بدون اينكه با آقاي روحاني بنشينند و به طور حرفه¬اي قرار¬مداري بگذارند و اينطور شد كه آقاي روحاني بدون اينكه مكانيزم كنترلي را حس كند، راي آورد و به راحتي توانست از همكاري با عارف هم استقبال نكند.
*پس چرا این اشتباه در انتخابات ۹۶ و ۹۴ بازهم تكرار شد؟
ما در انتخابات ۹۶ كانديداي اصلي¬ مان آقاي روحاني بود. يعني در ايران اين ذهنيت غالبا وجود دارد كه يك رييس¬¬جمهور بايد در هر دوره باشد تا بتواند تاثيرگذار باشد. ضمن اينكه حسن روحاني هم از قبل اعلام كردند كه كمپين انتخاباتي بايد در اختيار اصلاح ¬طلبان باشد و بر همين اساس آقاي شريعت-مداري به عنوان يكي از شاخص¬هاي اصلاحات به عنوان رييس ستاد انتخاباتي حسن روحاني انتخاب و معرفي شد و آقاي سينكي قائم مقام شد و در كل كمپين انتخاباتي توسط چهره¬هاي منتسب به اصلاحات اداره شد. همچنين آقاي جهانگيري كه به عنوان يكي از مطرح¬ترين چهره¬هاي اصلاحات نقش بسيار منحصر به فردي در فعاليت¬هاي انتخاباتي و همچنين مناظره¬ها داشت تا مردم هم بدانند كه بين روحاني و اصلاح¬طلبان پيوندي عميق و ناگسستني حاكم است.
* به نظر می¬رسد، اصلاح¬طلبان دشواری¬های زیادی را پیش روی خود می¬بینند.
به هر حال مردم دولت را دولتی می¬شناسند که با حمایت چهره¬های شاخص جبهه اصلاحات روی کار آمده است و خب! در چنین شرایطی طبیعی است که هم ایرادات و هم کارهای مثبت را به حساب اصلاح¬طلب¬ها بنویسند. به همین دلیل بنده تاکید موکد دارم که شرایط روز و موانع موجود با آحاد جامعه در میان گذاشته شود تا ناامیدی¬ای که الان شاهدش هستیم، منجر به قهر مردم از اصلاحات نشود. چرا که در اینصورت باید منتظر بازگشت تندرو و ندانم-کارها به عرصه قانون¬گذاری و اجرایی کشور باشیم که چنین حالتی می¬تواند بسیار_بسیار خظرناک و هزینه¬ساز باشد.