دکتر غلامعلی عکاشه، متخصص ارتوپدی، عضو هیات نظام پزشکی و عضو هیات مدیره مجمع انجمنهای تخصصی پزشکی، ۹ فروردین سال ۱۳۲۴ در روستای دور افتاده از توابع چهارمحال بختیاری به نام سینی به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و دبیرستانش را در روستای سینی، شهر بروجن و اصفهان به پایان رساند و موفق شد با […]
دکتر غلامعلی عکاشه، متخصص ارتوپدی، عضو هیات نظام پزشکی و عضو هیات مدیره مجمع انجمنهای تخصصی پزشکی، ۹ فروردین سال ۱۳۲۴ در روستای دور افتاده از توابع چهارمحال بختیاری به نام سینی به دنیا آمد.
او تحصیلات ابتدایی و دبیرستانش را در روستای سینی، شهر بروجن و اصفهان به پایان رساند و موفق شد با قبولی در کنکور سراسری سال ۱۳۴۳ به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ورود پیدا کند.
روحیه عدالت خواهی او در دوران تحصیل باعث شد چند صباحی از دانشگاه رانده شود و به اصطلاح خودش آب خنک بخورد و در نهایت با یک سال و نیم تاخیر ادامه تحصیل داد و اواخر سال ۱۳۵۱ موفق به اخذ مدرک پزشکی عمومی گردید و برای خدمت به مناطق محروم عازم سیستان و بلوچستان شد.
او سال ۱۳۵۴ پس از پایان دوره طرح پزشکیاش در جالق سراوان و قبولی در دانشگاه علوم پزشکی ایران(دانشکده تخصصی بیمارستان بیمارستان شفا یحیاییان؛ اولین مرکز ارتوپدی شناخته شده ایران در دنیا) موفق شد سال ۱۳۵۸ دوره تخصصی جراحی ارتوپدیاش را دریافت کند و همزمان با انقلاب بلافاصله به استخدام سازمان تامین اجتماعی در آید و برای خدمت به رزمندگان در چند عملیات جنگی ( ۲بار محاصره آبادان، ۲بار در دزفول، ۲ مرتبه در ایلام و یک مرتبه در اراک) حضور پیدا کند.
او از ۱۳۶۳ تاکنون دورههای مختلف آرتروپلاستی و تروما از کشورهای سوییس ، آمریکا ، آلمان و …. دریافت کرده است و رییس بیمارستان شیرخورشید و رییس سپاه بهداشت(۱۳۵۴ – ۱۳۵۱)، رییس بخش ارتوپدی بیمارستان فیاض بخش(۱۳۶۳ – ۱۳۵۸)، رییس بخش ارتوپدی بیمارستان مصطفی خمینی و مسوول اعزام بیماران ارتوپدی به خارج از کشور(۱۳۶۷ – ۱۳۵۹)، رییس بخش آموزش بیمارستان فیاض بخش و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران(۱۳۶۸ – ۱۳۶۳)، رییس بیمارستان معیری (۱۳۷۲ – ۱۳۶۹)، رییس بخش ارتوپدی بیمارستان خاتم الانبیاء(۱۳۷۵ – ۱۳۶۸)، عضو هیات مدیره انجمن جراحان ارتوپدی ایران(۱۳۸۴ – ۱۳۷۷)، رییس انجمن جراحان ارتوپدی ایران(۱۳۹۵ – ۱۳۸۶)، عضو هیات مدیره انجمن جراحان ارتوپدی ایران(۱۳۹۲ – ۱۳۹۱)، عضو هیات مدیره جامعه جراحی( از سال ۱۳۸۷تاکنون)، عضو مجمع انجمنهای تخصصی پزشکی( از سال ۱۳۸۹تاکنون)، پزشک نمونه سال ۱۳۸۶ و۱۳۹۳ در ایران بخشی سوابق درخشان علمی و اجرایی ایشان طی این دوران به حساب میآید.
عضو انجمنهای بین المللی، جامعه جراحان ایران، مجمع انجمنهای تخصصی ایران، انجمن بین المللی ارتوپدی AO، انجمن جراحان ارتوپدی آمریکا AOS، انجمن جراحان ارتوپدی SICOT، انجمن جراحان ارتوپدی کشورهای عربی PAN ARAB، تالیف سه کتاب و ارایه بیش از ۲۰۰ سخنرانی علمی در کنگرههای مختلف در سطوح بین المللی از دیگر سوابق علمی او است.
چه شد که به سمت پزشکی رفتید؟
من قصدداشتم نه تنها اقتصاد ایران بلکه اقتصادجهان راتغییردهم. بعد ازاینکه نفرپنجم کنکورشدم وتعیین شد که رشته ی ادبیات اصفهان بروم ومن رشتهی اقتصاد سیاسی را میخواستم برای اعتراض خدمت رئیس کل امتحانات آن زمان جناب علی محمدکاردان رفتم و بنا به پیشنهاد ایشان به پزشکی رفتم. الان از آن حادثه بسیار خوشحالم چون معتقدم که انسان ها درابعاد کاری وخدمت خودشان اگر متعهد، صادق، امین، وآگاه به خدمت باشند، میتوانند خاص وجزو بهترینها و برندترینهای عصرشان باشند. حتی پیک بهداشت که متشکل از افرادی است که این افراد میتوانند جزو بهترینهای شغلشان باشند، همان گونه که شغلشان یکی از بهترین وکارآمدترین شغلهای دنیا است.
به نظر شما رابطهی پزشک با بیمار چگونه رابطهای است؟
رابطه در هر شغلی سرویس دادن به طرف مقابل است پس هرچه این سرویسدهی موفقیت آمیز باشد بازدهی بیشتر و بهتری دارد که در مورد پزشکی بیشتر صدق میکند. چون این سرویسدهی غیر از خوب کردن حال دیگران انژری مثبت برای خود پزشک هم دارد. پس داشتن ارتباط گرم در هر حوزهای حرفهای لازم و ضروری است به خصوص در حوزهی پزشکی، استاد دانشگاه و معلمی که مهمترین افراد و مشاغل جامعه هستند.
خوش برخوردی و خوش اخلاقی شما زبانزد عام و خاص است، در این باره بگویید.
وظیفهی درست و خوب همهی انسانها درقالبی به نام انسانیت شکل میگیرد که این انسانیت خودش رابا مهربانی، نیکی، محبت ومهرورزی نشان میدهد تا به عشق ورزی میرسد که عشق انسان وانسانیت رادرخود حل میکند حتی دردنیای حیوانات وگیاهان هم همین معقولهی مهربانی ومهرورزی وجوددارد ومن پزشک کمترین کاری که میتوانم درقبال انسانهای دردمندی که به من مراجعه میکنند انجام بدهم به عنوان یکی ازمهمترین واساسیترین شغل یک جامعهی موفق همان مهرومحبت واعتماد است که ادمها با مراجعه به مقدسترین اماکن هم شایدان نیاز اساسی اعتماد را ضروری ندانند اما با مراجعه به پزشک لازم وضروری میدانند پس برای من پزشک اعتماد، اطمینان، مهرورزی ومحبت باید درحد بالاتر ازیک انسان بلکه خداگونه باشد واین بسیارمهم است .
چه شد که در این حرفه ستاره شدید؟
من اعتقاد ندارم که یک ستاره شدهام، شایدیک انسان موفق باشم ولی از نظر علمی تاپ مطلق نیستم، چون هیچ مطلقی جز برای خدای یگانه وجودندارد. ولی من با تمام وجودم ان چیزی را که میدانم درحد اکثریت تقدیم انسانهایی میکنم که به آن نیازدارند. پس برای این گونه رفتار ستاره بودن هم کم است، ماهی میشوی. من هم سعی میکنم تمام علم وعشق خود را این گونه صرف کنم تا ماهی باشم.
دکتر بگذارید کمی حوزه سوالات را تغییر دهیم. بفرمائید سبک یک زندگی خوب با حفظ استخوانهای سالم به چگونهای است؟
یک استخوان خوب همان نقشی رادارد که تمام عضوهای یک بدن سالم درنقش افرینی یک زندگی خوب یا معمولی دارند و این سلامت استخوان درسلامت فیزیکی زندگی نقش بسیارمهمی را ایفا میکند وچون تحرک زندگی برروی اسکلت واستخوان بنا شده است بینایی وشنوایی وغیره…پس نداشتن یک اسکلت خوب مساوی میشود با افلیج شدن وزمین گیرماندن پس این زمین گیری به قطع یقین ما را ازمزایای نعمات خداوندی مثل چشم وگوش هم محروم میسازد درنتیجه سلامت استخوان بسیارمهم است.
چگونه یک جامعه از لحاظ تفریط سلامت استخوانها ممکن است به جهنم ناب سقوط کند؟
یک جامعه از نظر سلامت استخوانها وقتی به یک جهنم ناب سقوط میکند که از ورزش وتغذیه ی مناسب ونگهداری درست ازفرم ان استخوان غافل شود وخود را ازخلق لحظههای دلخواه زندگی محروم سازد.
با تحریم کشور ما چگونه شما و درمانتان به مشکل چشم گیری برخورد نکردهاید؟
تحریم دوبعد دارد بعد اول اقتصاد کل کشور است که بله تحریم تاثیرگذاراست و این گونه مردم وجامعه بسیار آسیب میبینند برای کشورثروتمند چون ایران این تحریم باعث فقرموضعی میشود وقتی نفت فروش نرود ودرامدهای ما صادرنشود خرید وسایل وداروحتما مشکل خواهد شد ولی خدارا شکروسپاس و ثناکه درحیطهی ارتوپدی که من مشغولم وسایل هست این را با قاطعیت بیان میکنم.
آیا شما با طب سنتی وروش درمان آن موافقید؟
قبول نداشتن طب سنتی بیانش برای من بسیارمشکل است. پس این طب راقبول دارم، چون همهی ما از جایی زندگی راسرگرفتهایم که درد ودرمان به طب سنتی گره میخورد. مثلا در قدیم درد چشم را با جوشاندهای درمان میکردند که بسیارسوزاننده بود و بعضیها ترجیح میدادند درد چشم را به سوختن بعد از ریختن جوشانده، ولی امروز علم مدرن ودرمان مدرن یک سابقهی تاریخی وتجربی دارد که برگرفته ازطب سنتی است، مثل بوعلی سینا که تمام راههای درمانش این گونه بود وامروز نیز ازآن بهره میگیریم. یک شکستگی استخوان رادرقدیم می بستند ولی امروزه درمانش درقالب و مجموعهای جمع شده به نام علم ارتوپدی که خیلی بهتراست. تا طب سنتی، من درسال ۵۴ که وارد دنیای رزیدنتی شدم به خاطر راههای درمان نادرست طب سنتی بسیاری از عضوها قطع شد وامروز درچنین عصری روغن بنفشه راه درمان کووید ١٩ نیست واین درمانش به وسیلهی علوم جهانی به نام واکسن آمده است و هیچ صحبت ازطب سنتی نیست.
بهترین خاطرات یک پزشک در دوران طبابت ودرمان از دیدونگاه شما چیست؟
پزشکی یعنی ساخته شدن لحظههایت با شیرینترین وتلخترین خاطرات، بهترین و بزرگترین خاطرات پزشکی من درزمانی بود که من پزشک عمومی بودم ودربلوچستان خدمت می کردم. خودم به دلایلی بلوچستان راانتخاب کردم، اول این که من باخانمم عقدکرده بودیم وچون همه منتظر عروسی مابودند من برای فرار از مخارج بیهوده عروسی به بلوچستان رفتم وچون یکی از محرومترین و نیازمندترین قشرجامعه بودند آن جارا برای خدمت درکنار خانم انتخاب کردم ومن وخانم شرایط سخت وغیرقابل تحمل بلوچستان را با عشق خدمت به مردم درکنارهم به راحتی سپری میکردیم.
چه موقع رضایت موفقیت درمان در شما به نقطهی اوج خود میرسد؟
به طورکل درمان بیمار توسط پزشک یعنی لذت بردن وکیف کردن، ولی هرچه نیاز مریض بیشتر وناتوانی درانجام عمل کمتری داشته باشد ازنظر علم پزشکی ودرآمدی بیمار، من درمان را با عشق انجام می دهم و آنگاه به اوج لذت میرسم. من باقاطعیت بیان میکنم که بیماران مستأصل ونا امید از درمان رادرمان می کنم.
آیاعلم ودرمان شما به طورمعجزه آسایی باعث بهبودبیماری شده است؟
معجزه به شکل فیزیک کارخداست ونمایندگان خدا، حالا اگر ما هم دستی از نمایندگان خدا به روی زمین باشیم، بله بیمارانی بودهاند که بنا به اعتقاد خودشان وانرژی مثبت و نهفته وخدادادی درمن بودکه بیمارانی که باید می مردند وزنده ماندند وکسانی بودند که باید پاهای خودرا از دست می دادند وبنا به روش درمان من بعد از گذشت چهل و اندی سال دارند باهمان پاهایشان زمین وزمان راسپری می کنند.
جناب دکتر غلامعلی عکاشه درمجموع زندگی راچگونه می بینند؟
زندگی درمجموع برای هرکدام از ما همان اشکالهای ریاضی و هندسهای است. مربع، مستطیل، هوزلولی وغیره… که هرکدام دارای ارتفاع، قاعده، طول وعرضی هستند.. وقتی درهم ضرب و به هم وصل می شوند دارای هویتی بزرگتر ازآنچه هستند تبدیل می شوند ودریک فرمول خاص حرکت می کنند وتبدیل به مساحت ومحیط وحجم می شوند. باید ازخانواده که عضو کوچک است شروع کرد و باتعهد به خانواده وجامعه گرفته تا در نهایت به دنیا تبلوری ازعلم وعشق داد و زندگی رازیباساخت وانسانی که اینجا دیگر تعیین کننده نیست، بلکه تبیین کننده است که با ارتباط خودش را نشان می دهدوروزهای زندگی را که سرشارازغم آلودگی وگردآلودگی وخستگی آلودگی است را از تمام تعلقات غمگین آلود آن نجات میدهد واینجاست که عضوی بزرگ ازجهان هستی میشویم و میپذیریم که خوب وبدزندگی بخشی از گردش روزگار و آن گردونهی هستی است…