درِ بازِ تناقض را ببندید!
درِ بازِ تناقض را ببندید!

گروه سیاسی جریان اصولگرایی، جریانی سیاسی ایدئولوژیک است که در تمام سه دهه‌ای که مرزبندی خود را با اصلاح‌طلبی و چپ‌های مذهبی و غیرمارکسیست جدا کرده بود همواره برای نشان دادن عیار بالای سیاسی خود، از اسلام، انقلاب، دفاع از اقشار آسیب‌پذیر و خون شهدا مایه گذاشت و تلاش کرد با این استدلال که مخالفان […]

گروه سیاسی

جریان اصولگرایی، جریانی سیاسی ایدئولوژیک است که در تمام سه دهه‌ای که مرزبندی خود را با اصلاح‌طلبی و چپ‌های مذهبی و غیرمارکسیست جدا کرده بود همواره برای نشان دادن عیار بالای سیاسی خود، از اسلام، انقلاب، دفاع از اقشار آسیب‌پذیر و خون شهدا مایه گذاشت و تلاش کرد با این استدلال که مخالفان سیاسی‌اش و به‌ویژه اصلاح‌طلبان و اعتدالیون به این اصول، بی‌توجه یا کم‌توجه هستند، از اعتبار آنان بکاهد و بر قدر خود بیفزاید اما از دیرباز دچار نوعی دوگانگی در معیارها و رفتارهای سیاسی نیز بوده است.
موارد بسیاری می‌توان از گذشته مثال آورد که «مصداق» برای اصولگرایان، مهم بوده است نه «موضوع» به این معنا که اگر یکی از دوستان و یاران سیاسی و وابسته به جبهه آنان، اقدامی در تعارض با آرمان‌ها انجام داده باشد، در موضع‌گیری احتیاط کردند و برعکس اگر فردی از جریان سیاسی مقابل، مرتکب چنین کاری شده باشد، قیصریه را به آتش کشیدند.

در همین سه روز اخیر سه موضوع پیش آمد که اگر در زمان دولت تدبیر و امید بود، حکایت دستمال و قیصریه تکرار می‌شد که در ادامه به این سه مورد اشاره می‌رود؛
۱- همزمان با نگرانی‌ها در خصوص احتمال صدور قطعنامه در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه جمهوری اسلامی ایران که می‌توانست پرونده ایران را مانند اتفاقی که در دولت احمدی‌نژاد افتاد به شورای امنیت سازمان ملل بفرستد، «رافائل گروسی» یک‌روز قبل از نشست مورد نظر به تهران آمد و با «محمد اسلامی» نشست و توافقی هم صورت گرفت و همین توافق موجب شد جلسه روز گذشته آژانس بدون صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران همراه بود و به خیر گذشت.
این رخداد اگر در زمان دولت قبل می‌افتاد، بی‌تردید خشم و تجمع و تحصن اصولگرایان را به دنبال داشت اما در نهایت سکوت و سکون سپری شد وحتی محمد باقر قالیباف در پاسخ به اعتراض یک نماینده اصولگرا نیز آشکارا از پاسخ طفره رفت.
روز گذشته نماینده قم در مجلس در تذکر شفاهی خواستار دعوت و توضیح رییس سازمان انرژی اتمی درخصوص توافق صورت گرفته با مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، شد.
احمد امیرآبادی فراهانی در جلسه علنی -۲۳ شهریورماه- مجلس طی تذکر شفاهی بر اساس بند ۸ ماده ۲۲ آیین‌نامه داخلی مجلس با اشاره به سفر اخیر رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اظهار کرد: این بند درباره تصمیم‌گیری درباره دعوت اشخاص حقیقی و حقوقی به مجلس است. آقای گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به کشور آمدند و برگشتند و ما هیچ اطلاعی از توافق صورت گرفته نداریم.
وی افزود: بر اساس بند ۸ ماده ۲۲ آئین‌نامه داخلی از رییس و هیأت رییسه مجلس درخواست داریم فردا آقای اسلامی در جلسه علنی یا غیرعلنی به مجلس دعوت شود و در خصوص این توافق که مرتبط با قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها است به نمایندگان ملت توضیح دهد تا در جریان توافق صورت گرفته باشیم.
محمدباقر قالیباف در واکنش به سخنان امیرآبادی تاکید کرد که این موضوع در دستور جلسه نیست و جای مطرح کردن آن در حین بررسی طرح نیست، به همین سادگی!
دومین مورد از این دست، انتصاب یک مدیر نجومی‌بگیر به‌عنوان استاندار سیستان و بلوچستان بود که این بار هم اصولگراها از کنار آن به نرمی گذشتند و اگر نقدی هم داشتند، نقدی مهربانانه و درون‌گروهی بود و شخص آیت‌الله رییسی یا وزیر کشور نیز آن را جدی نگرفتند.
در این خصوص نیز برخی مانند «رسایی»، «کوشکی» ورود داشتند و اظهار نظر کردند و همچنین «علی قلهکی»، فعال رسانه‌ای اصولگرا نیز در توییتی در واکنش به این انتخاب نوشت: «حسین مدرس خیابانی» در حالی استاندار سیستان‌ و بلوچستان شد که در تیرماه سال ۱۴۰۰، رقمی معادل ۱۱۷میلیون تومان حقوق دریافت کرده بود. و از دولت پرسید آیا یک استاندارِ نجومی‌بگیر، دردِ استانِ محروم و مردمِ مستضعفِ سیستان‌ و بلوچستان را درک می‌کند؟!
وی همچنین در توییت دیگری نوشت: ‌«خبرگزاری فارس» به طور مفصل به دریافتی «مدرس خیابانی» درتیرماه۱۴۰۰ پرداخته بود و می‌شد قبل از امضای حکم وی توسط وزیر کشور با یک جستجوی ساده از فضای اینترنت، به نجومی‌گیر بودن ایشان رسید، حیف است دولتِ خوبِ ابراهیم رییسی، با چنین افرادی زیر سوالِ افکار عمومی رود.
البته در این مورد نیز اتفاقی نیفتاد و نه حکم مدرس خیابانی، «کأن‌لم‌یکن» شد و نه اصولگراها، کفن پوشیدند و فریاد «وامردم» سردادند.
سومین و آخرین نمونه از این دست، واردات واکسن است که به حد یک تراژدی رسید. در ماه‌های گذشته که هنوز «سویه جدید کرونا» که خطرناک‌تر از سویه‌های قبلی است به ایران نرسیده بود، اقدام به واردات واکسن نمی‌شد و بسیاری از رجال اصولگرا، تلاش برخی مدیران دولت روحانی بر واردات واکسن را مشکوک توصیف کردند و بر توان داخلی و تولید واکسن «کوو ایران برکت»، تأکید داشتند اما این روزها که همه متوجه شدند درحال حاضر امکان تولید واکسن داخلی وجود ندارد و آمار مرگ و میر هم به سطحی غیرقابل توجیه رسید، مدیران دولت سیزدهم اقدام به واردات سیلاب‌گونه واکسن کردند و رجال و پرچمداران جریان اصولگرایی، نه تنها این کار را تقبیح نکردند که برایش کف زدند.
نکته نهایی این‌که یکی از دلایلی که اصولگرایان پایگاه اجتماعی محدودی دارند به همین معیارهای دوگانه و تعارض در کلام و عمل است که موجب شد جامعه نگاهی خوشبینانه به آنان نداشته باشد هرچند اکثریت جامعه امروز یقین دارد هم توافق با رافائل گروسی، اقدامی مثبت بود و هم واردات واکسن، اما در حُسن نظر و صداقت اصولگراها تردید جدی دارند.