حکایت دولت و فرزانگی!
حکایت دولت و فرزانگی!

گروه سیاسی در اوائل دهه ۷۰ شمسی و در اوج درگیری گروه‌های جهادی با طالبان که در نهایت به شکست این گروه‌ها و سقوط کابل و تشکیل دوره نخست دولت طالبان منجر شد، با یکی از تفنگداران وفادار به «گلبدین حکمت‌یار» در مشهد آشنا شدم که اهل «هرات» بود، اما به‌رغم سن کم، تجربیات زیادی […]

گروه سیاسی

در اوائل دهه ۷۰ شمسی و در اوج درگیری گروه‌های جهادی با طالبان که در نهایت به شکست این گروه‌ها و سقوط کابل و تشکیل دوره نخست دولت طالبان منجر شد، با یکی از تفنگداران وفادار به «گلبدین حکمت‌یار» در مشهد آشنا شدم که اهل «هرات» بود، اما به‌رغم سن کم، تجربیات زیادی در جنگ داشت و چیزی که برای من جالب بود این بود که آشکارا می‌گفت دوست ندارم جنگ داخلی در افغانستان به پایان برسد و زمانی که پرسیدم چرا گفت: «من جز دعوا – برخی گویش‌ها در افغانستان به جنگ می‌گویند دعوا- کاری دیگر بلد نیستم!» و امروز سربازان و حتی فرماندهان گروه طالبان نیز همین نگرانی را دارند، آنان مردِ ملت‌سازی و هیچ نوع ساخت و سازی نیستند چون کاری جز جنگیدن و کشتن را یاد نگرفتند، کاری که بدون فکر هم ممکن است اما ساختن، نیاز به دانش، مدارا و تفکر دارد.

طالبان از روزی که به قدرت رسید، در داخل خاک افغانستان، درگیری‌های درون‌گروهی را حتی در «کاخ ریاست‌جمهوری سابق» که محل استقرار دولت‌مردان امارت اسلامی افغانستان است، سبب شد که در برخی از آن‌ها احتمالاتی چون «مرگ ملاعبدالغنی برادر» طرح شد اما بعدها، مشخص گردید که حقیقت نداشته و تلاش تبلیغاتی رقبای سیاسی طالبان بود و دامنه درگیری‌ها البته در چندین ولایت تکرار شد و سخنگوی طالبان در کابل هر بار تلاش کرد همه آن‌ها را به درگیری با «آدم‌رباها»، «سارقان» یا «داعش» نسبت دهد درحالی‌که این گروه از نوعی ناهمبستگی و تفرقه عمیق ایدئولوژیکی در میان رهبران خود رنج می‌برد، شکافی که در دورانی که طالبان در حاشیه قدرت بودند و با سایر گرایش‌های افراطی هم‌پیمان با خود، دشمن مشترک داشتند و در یک صف می‌جنگیدند، خیلی به چشم نمی‌آمد اما امروز که در قدرت قرار گرفتند، دچار «تعارضات تند ایدئولوژیک» شدند و همین زمینه‌های تنش و جنگ میدانی را بین آنان برانگیخت.
نکته بعدی این‌که این جریان از ابتدا در میان خود نیز از نظر ایدئولوژیکی یکپارچه نبود و در حالی که برخی گرایش‌های طالب، اهل مدارا و همزیستی با سایر اقوام و مذاهب هستند و گرایش به نوعی «صوفی‌گری» دارند، برخی گرایش‌ها مانند «حقانی» بسیار تند و افراطی و فاقد انعطاف لارم برای زیست سیاسی در جهان مدرن هستند ضمن این‌که چنین نگرشی را «گناه‌آلود» می‌دانند و ترجیح می‌دهند تا روزی که زنده هستند در کسوت «مجاهد» باشند و از مدارِ ستیز با جهان بیرون از نگاه سیاسی و ایدئولوژیک خود خارج نشوند.
مدیریت بر چنین جمع ناهمگونی اگرچه در کوران مبارزه و مجاهده، دشوار نیست اما در دوران پیروزی و تلاش برای استقرار نظامی که بخواهد با همسایگان و جهان پیرامون، در صلح و آرامش زندگی کند، بسیار دشوار است.
مشکل اصلی طالبان در همین نقطه است که هرچه از زمان استقرار آن فاصله می‌گیریم، بیشتر به سمت واگرایی و تعارض پیش می‌روند افزون بر آن، نه نیروی مدیر در بین آنان یافت می‌شود که بتواند بر سازمان‌های جدید و ساختارهای نو در کشور افغانستان چیره شود و نه باوری به مکانیسم‌های جدید پرورش نیرو و کادرسازی دارند و در یک کلمه می‌توان گفت تنها کاری که بلد هستند، «جنگیدن» است.
آنچه که دو روز پیش در مرزهای شرق کشور رخ داد نیز مویّد این حقیقت است که تفنگداران طالب، حتی با کشوری که در صلح و دوستی هستند نیز به همان شیوه رفتار می‌کنند و مستعد این هستند که هر نوع اختلاف کوچک مرزی را به یک جنگ تمام‌عیار تبدیل کنند و تردیدی نداریم که اگر در موقعیت ضعیف نبودند یا از نظر نظامی و سیاسی دست بالا را داشتند، همین درگیری را بهانه برای یک جنگ تمام‌عیار با ایران می‌کردند ضمن این‌که هم مرزداران جمهوری اسلامی در استان سیستان و بلوچستان، خویشتنداری به خرج دادند و هم سیاسیون در تهران، خردمندانه رفتار کردند و نتیجه این شد که موضوع هم از نظر تهران و هم از نظر کابل، سوءتفاهم و فیصله‌یافته تلقی شد.
نکته مهم بعدی این‌که ما باور داریم هر چه در زمان پیش برویم چنین تنش‌هایی در شرق کشور تکرار خواهد شد و سطح تنش و آسیب به دو طرفِ درگیر به‌ویژه روستاییان و کشاورزان منطقه افزایش خواهد یافت و دلیل آن نیز این است که «دولت‌مداری و دولت‌مردی»، نیاز به سطحی از فرزانگی و فضل را طلب می‌کند که طرف طالبان فاقد آن است و به هر نوع سرفه و عطسه سیاسی می‌خواهد با حمله و هجوم ملخ‌وار شبه‌نظامیان خود پاسخ دهد.
محمدهادی مرعشی، معاون امنیتی استاندار سیستان و بلوچستان در خصوص دلیل این درگیری در مرز ایران و افغانستان گفت: فاصله دیوار مرز تا نقطه صفر مرزی یک فضایی هست که زمین‌های کشاورزی و در اختیار مردم است و از زمان احداث دیوار، به مردم مجوز دادیم که روزهایی را از زمین‌های کشاورزی‌شان سرکشی کنند.
وی افزود: کشاورزان هم از ۹ صبح با تراکتورها سر زمین‌هایشان مشغول کار بودند. ساعت ۲ – ۳ عده‌ای که الان در ولایت نیمروز مستقرند، به سمت کشاورزان ما تیراندازی کردند. آنها اطلاعی از حوزه مرز نداشته و نمی‌دانند که زمین‌های پشت دیوار هم خاک ایران بوده و نقطه صفر مرزی خط رودخانه است.
«سعید خطیب‌زاده» سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز در پی آرام شدن فضا تأیید کرد: اختلاف مرزی بین مرزنشینان-یعنی یک اختلاف ساده و بدیهی که در مرز کشورها، امری عادی و گاه روزانه است- موجب تیراندازی در حوزه مرز سیستان شد که با هماهنگی مرزبانان دو طرف موضوع مدیریت شد و پایان یافت.
«ذبیح الله مجاهد»، سخنگوی دولت موقت طالبان نیز در واکنش به درگیری در مرز مشترک با ایران گفت: در منطقه مرزی شهرستان کنگ ولایت نیمروز بین نیروهای مرزبانان افغان و ایران سوء‌تفاهم رخ داده و با تفاهم هر دو طرف این حادثه کنترل شده است.
وی افزود: برای جلوگیری از حوادث مشابه طالبان دستور لازم را صادر کرده است.
هرچند این درگیری ختم به خیر شد، اما تضمینی نیست که درگیری‌های بعدی به همین آرامش باشد و ظرف ساعاتی کوتاه جمع شود و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید در این زمینه با طالبان جدی‌تر برخورد کند هرچند بعید است که نتیجه ماندگاری داشته باشد.