سیاست متوازن ایران در قبال همسایه شمالی/ اشتراکات تهران-مسکو
سیاست متوازن ایران در قبال همسایه شمالی/ اشتراکات تهران-مسکو

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: این روزها مناسباتی که تهران با مسکو و پکن دارد با وسواسی بی سابقه پیگیری می‌شود و آنطور که از ابراز نگرانی اتحادیه اروپا درباره «همگرایی چین و روسیه» یا دغدغه آمریکا درباره «نزدیکی چین و ایران» برمی آید، قرار است که این «وسواس» در سال‌های پیش رو به یکی […]

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: این روزها مناسباتی که تهران با مسکو و پکن دارد با وسواسی بی سابقه پیگیری می‌شود و آنطور که از ابراز نگرانی اتحادیه اروپا درباره «همگرایی چین و روسیه» یا دغدغه آمریکا درباره «نزدیکی چین و ایران» برمی آید، قرار است که این «وسواس» در سال‌های پیش رو به یکی از نگرانی‌های اصلی بلوک غرب تبدیل شود.

البته تمرکز هیچیک از سه کشور یاد شده هرگز مبتنی بر بلوک بندی و صف آرایی نبوده است چرا که جامعه بین الملل با پشت سر گذاشتن منازعات قرن ۲۰، این تجربه گرانمایه را به دست آورده که تعامل و دیپلماسی ساده‌ترین راه میان بر برای تأمین منافع همگانی است.

در برابر ائتلاف سازی غرب، کشورهای حوزه شرق هم باید دیدگاه امنیتی مشترک، همکاری جویانه و پایداری را ایجاد کنند و به دنبال ساختار امنیت منطقه‌ای با ویژگی‌های بومی باشند اما تکیه بر اهرم دیپلماسی را نباید جایگزینی برای حفظ قابلیت دفاع از خود تلقی کنیم، آن هم نه در دوره‌ای که «جو بایدن» رئیس جمهور دموکرات آمریکا به وضوح از ائتلاف سازی در راستای تنگ کردن حلقه مهار کشورهایی سخن می‌گوید که خارج از جمع متحدان واشنگتن ایستاده‌اند.

در حالی که آمریکا با اتکا به اتحادیه‌های قدیمی نظیر «اتحادیه اروپا» و ائتلاف‌های جدید مانند «چارچوب امنیتی کواد» یا «پیمان آکوس» به دنبال حفظ جایگاه خود در نظام بین الملل و جهت دهی آن به شیوه دلخواه است، آیا این توقع که از چین، روسیه یا ایران بخواهیم همان رویکرد را اتخاذ کنند، نابجا است؟

هژمون‌گرایی و یکجانبه‌گرایی آفتی برای روابط و نظم بین‌الملل است و در برابر ائتلاف سازی غرب، کشورهای حوزه شرق هم باید دیدگاه امنیتی مشترک، جامع، همکاری جویانه و پایداری را ایجاد کنند و به دنبال ساختار امنیت منطقه‌ای با ویژگی‌های بومی باشند تا از این طریق امنیت جمعی شأن محقق شود.

در این میان، واشنگتن همگرایی ایران، چین و روسیه را با دقتی ویژه دنبال می‌کند به ویژه که آسیای میانه به عنوان گستره مشترک میان آنها، محل تقاطع سه حوزه تمدنی است –حوزه هایی که در رقابت یا تخاصم با آمریکا هستند.

اکنون سفر «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور ایران به روسیه فرصت خوبی است تا با توجه به تحولات یک سال گذشته، بخشی از این همگرایی را به ویژه از دریچه تعامل با مسکو ارزیابی کنیم.

سفر رئیسی به روسیه نقطه عطفی در روابط دو کشور و گامی بزرگ در راستای متوازن سازی سیاست خارجی ایران است که در آن، اگرچه منطقه گرایی و نگاه به شرق حرف نخست را می‌زند اما از حجم تلاش‌ها برای ایجاد فضای رقابتی و افزایش تحرک غرب برای توجه به مطالبات تهران نیز کاسته نخواهد شد.

این حس متقابل میان ایران و روسیه وجود دارد که با توجه به عبور از مرحله مشارکت سیاسی، شرایط ورود دو کشور به مرحله همکاری‌های بلندمدت اقتصادی در حوزه‌های انرژی، ترانزیت، حمل و نقل و سرمایه‌گذاری مهیا شده است تا آنجا که به گفته «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه ایران، تمایل زیادی از سوی بخش خصوصی و دولتی دو کشور برای همکاری در زمینه صادرات و واردات وجود دارد و توسعه همکاری‌های تجاری دو کشور، گسترش همکاری‌های بلندمدت و رفع برخی از موانع از جمله ضعف زیرساخت‌ها، منابع مالی، سرمایه‌گذاری و تلاش برای بی‌اثر کردن تحریم‌های بین‌المللی علیه دو کشور، به طور جدی در دستور کار قرار گرفته است.

اما هنگامی که از «عبور از مرحله سیاسی» سخن می‌گوئیم، منظور دقیقاً چیست و ایران-روسیه چه اشتراکات و اتفاق نظرهایی در این حوزه داشته‌اند که مقدمه ارتقای سطح رابطه آنها به عرصه‌ای راهبردی‌تر می‌شود؟

شاید طی سال‌های اخیر، سوریه یکی از موفق ترین مدل‌ها در همکاری‌های منطقه‌ای دو کشور تلقی شود که خبرگزاری مهر پیشتر در گزارشی با عنوان «بررسی همکاری ایران و روسیه در سوریه» به آن پرداخته است حال آنکه سازمان همکاری شانگهای، کنشگری در مسائل اوراسیا و آسیای میانه، نظم امنیتی خلیج فارس و برجام از دیگر حوزه‌های تعامل سیاسی آنها طی سال‌های گذشته بوده است.

سازمان همکاری شانگهای

به اذعان مسکو، موقعیت جغرافیایی و ژئو استراتژیک ایران و توان بالقوه اقتصادی، سیاسی این کشور نباید نادیده گرفته شود در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، سازمان همکاری شانگهای با عضویت کامل ایران در این پیمان موافقت کرد. در آن زمان، «دویچه وله» برای رسانه‌ای کردن این خبر مهم که تأثیر مهمی بر روند همکاری‌های همه‌جانبه ایران در راستای سیاست همسایگی و آسیامحور خواهد داشت، از تیتر «ایران با حمایت روسیه و چین عضو اصلی سازمان همکاری شانگهای شد» استفاده کرد. همزمان، «بی بی سی» نیز با برجسته کردن نقش مسکو در این باره نوشت «در ماه‌های گذشته روسیه که از اعضای اصلی پیمان شانگهای است از عضویت ایران حمایت کرده بود». این در حالی است که «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه نیز طی سخنانی همکاری‌های ایران را «مثبت و مهم» خواند و گفت روسیه حامی «مشارکت تمام عیار» ایران در این سازمان است. اما اوج رضایت روسیه از عضویت ایران در سازمان شانگهای را می‌توان در سخنان «لوان جاگاریان» سفیر روسیه در تهران مشاهده کرد که این اتفاق را نخستین موفقیت سیاست خارجی «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور و «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه دولت جدید ایران تلقی کرده بود.

به اذعان مسکو، موقعیت جغرافیایی و ژئو استراتژیک ایران و توان بالقوه اقتصادی، سیاسی این کشور نباید نادیده گرفته شود حال آنکه از منظر سیاسی، ایران همواره قسمتی از فضای سازمان همکاری شانگهای تلقی شده است.

سازمان همکاری شانگهای در حال حاضر یکی از مهم‌ترین نهادهای بین‌المللی است که در آن از «غرب» خبری نیست و چه بسا تسلط کامل غرب بر سیاست بین‌الملل را به چالش می‌کشد.

به این ترتیب، ایران به شکل فعالانه، خود را بخشی از یک بلوک همگرای سیاسی-اقتصادی-امنیتی تعریف می‌کند که بختی جدی در موازنه قدرت بین‌المللی در آینده نزدیک دارد.

این موفقیت دیپلماتیک در زمان ویژه‌ای به دست آمد و نشان داد که به رغم سرسختی ایران در برابر آمریکا، نه تنها از انزوای بیشتر تهران خبری نیست، بلکه حتی ایران موفق شد سد انزوا را بشکند.

سفر به تاجیکستان برای شرکت در اجلاس شانگهای، نخستین سفر خارجی سید ابراهیم رئیسی بود و به ویژه این قسمت از اظهاراتش در آن محفل خوش درخشید مبنی بر اینکه: نظام بین‌الملل به سوی چند قطبی شدن و بازتوزیع قدرت به سود کشورهای مستقل، در حال تغییر است و سازمان همکاری شانگهای و روح حاکم بر آن یعنی اعتماد متقابل، منافع مشترک، برابری، رایزنی مشترک، احترام به تنوع فرهنگی و توسعه مشترک، ابزاری کلیدی در راستای حفظ صلح در قرن ۲۱ است.

نظم امنیتی خلیج فارس

کشور روسیه طرحی را به منظور ایجاد نظام امنیتی خلیج فارس با مشارکت منطقه‌ای و حمایت فرامنطقه‌ای ارائه داده که در دوره‌های مختلف مورد بازبینی قرار گرفته است.

پیشتر خبرگزاری مهر در گزارشی با عنوان «شبکه امنیتی؛ طرح تهران برای امنیت خلیج فارس / بررسی مدل روسیه» به نگاه کلی مسکو درخصوص این مسئله پرداخته است.

با توجه به بازبینی‌هایی که طی سال‌ها در مدل روسی صورت گرفته است، اکنون «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه ایران می‌گوید طرح ارائه شده روس‌ها از لحاظ نظری با بسیاری از مبانی و روش‌های مطرح شده در ابتکارات ارائه شده تهران از جمله پایبندی به حقوق بین‌الملل، مبارزه با تروریسم، شفافیت نظامی، کنترل تسلیحات، تلاش برای خاورمیانه عاری از سلاح‌های هسته‌ای بر اساس معاهده ان. پی. تی، در نظر گرفتن منافع بازیگران منطقه‌ای در فرآیند ارزیابی، همکاری اقتصادی در زمینه توسعه یکپارچه زیرساخت‌های انرژی و حمل و نقل و همچنین تسهیل در زمینه‌های گردشگری، پزشکی، فرهنگی و تعاملات سیاسی در کنار مسائل امنیتی، همخوانی دارد.

با این حال، ایران همچنان بر این اصل مهم پافشاری می‌کند که ارائه هرگونه طرحی برای تأمین امنیت منطقه باید درون‌زا باشد و با حضور کشورهای منطقه دنبال شود و مسائل غیر مرتبط با آن از دایره پردازش کنار گذاشته شود.

مذاکرات وین

شدت گرفتن سیاست‌های تحریمی آمریکا و اروپا، ایران، روسیه و چین را بیش از پیش به هم نزدیک کرده و موجب می‌شود تا قدرت تاب آوری آنها در برابر فشارها بیشتر شود.

اینکه در جریان مذاکرات وین، «وانگ ئی» وزیر خارجه چین از لزوم برچیدن تحریم‌های ضد ایرانی سخن می‌گوید، اذعان «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه به اینکه «مسکو-پکن در زمینه توافق هسته‌ای ایران و لزوم بازگشت به برجام که دولت ترامپ از آن خارج شد، دیدگاه مشترکی دارند» و اظهارات «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه ایران مبنی بر اینکه «نماینده چین در وین در کنار نماینده روسیه نقش مثبتی را در حمایت از حقوق هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و در حمایت از لغو تحریم‌ها دنبال می‌کنند»، حکایت از آن دارد که این همگرایی در مسیر درستی پیگیری می‌شود.

در مورد روسیه به طور ویژه، نظر «لوگان جاگاریان» سفیر روسیه در تهران این است که «مطالبه ایران برای ضمانت گرفتن از آمریکا بسیار منطقی است» حال آنکه «میخائیل اولیانوف» سفیر روسیه در نهادهای بین‌المللی مستقر در وین هم در مصاحبه‌ای که روز ۱۱ ژانویه با تهران تایمز داشت، گفت: «روسیه در چارچوب ظرفیت ملی، کاملاً جانب ایران را رعایت می‌کند. ما تحریم‌های فراسرزمینی را به رسمیت نمی‌شناسیم و بر این باور هستیم که آنها مطلقاً نامشروع و بی نهایت غیر سازنده هستند اما واقعیت این است که نیازمند حصول راه حلی هستیم که مورد قبول همه طرفین باشد».

کنشگری در مسائل اوراسیا و آسیای میانه

یک سال گذشته، دست کم بخشی از آسیای میانه و اوراسیا که در حیطه نفوذ ایران و همسایه شمالی یعنی روسیه بود، تحولات بسیار زیادی را به خود دید. جنگ دوم قره باغ و تأثیری که بر بخشی از راه‌های مواصلاتی قفقاز جنوبی داشت، خروج آمریکا از افغانستان و سقوط کابل به دست طالبان از جمله این تحولات است.

در افغانستان اگر چه ایران و روسیه هر یک ملاحظات خود را در پیگیری منافع ملی دارد اما رویکرد هر دو تعامل با طالبان به عنوان واقعیت موجود در صحنه تحولات بود حال آنکه هرگز از موضع خود در قبال لزوم تشکیل دولت فراگیر در این کشور کوتاه نیامدند. از زمان سقوط کابل در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱، ایران و روسیه هر دو زمینه ساز برگزاری نشست‌هایی میان نمایندگانی از طیف‌های مختلف افغانستان بوده‌اند که یکی از مهمترین آنها دیداری بود که در تهران میان «امیرخان متقی» وزیر خارجه طالبان و «احمد مسعود» رهبر اپوزیسیون جبهه مقاومت افغانستان روی داد. این در حالی است که ایران و روسیه به صراحت تداوم بلوکه کردن دارایی‌های افغانستان از سوی آمریکا را محکوم کرده و آزادسازی آنها را برای جلوگیری از بحران بشری در افغانستان ضروری می‌دانند.

اگر قفقاز جنوبی به راهی برای ارتباط شمال به جنوب تبدیل شود، به ائتلاف میان روسیه –ایران منجر شده و سد راه توسعه بلوک اروپایی-آمریکایی برای نفوذ و تأثیرگذاری در منطقه قفقاز و آسیای میانه می‌شود در جنگ ۴۴ روزه قره باغ نیز ایران و روسیه به نوبه خود تلاش کردند با واسطه گری میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان مانع از تداوم خشونت‌ها شوند. این در حالی است که تهران-مسکو می‌کوشند تا با ارائه مدل ۳+۳، شامل سه کشور حوزه قفقاز جنوبی (جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان) و سه کشور فرامنطقه ای ایران، ترکیه و روسیه، چارچوبی برای همکاری‌های منطقه‌ای با چشم انداز دسترسی منصفانه به راه‌های مواصلاتی قفقاز جنوبی ایجاد کنند.

تا آنجایی که به ایران و روسیه مربوط است، باید ساز و کار مناسبی برای استفاده از کریدورهایی تعریف شود که با خاتمه یافتن مناقشه ارضی قره باغ، طبق بند ۹ معاهده آذربایجان-روسیه- ارمنستان، احتمال باز شدن آنها وجود دارد.

آینده این کریدورها تعیین کننده اهمیت راه‌های مواصلاتی دیگر در محورهای شرق-غرب و شمال-جنوب است. چنانچه، قفقاز جنوبی به راهی برای ارتباط شرق و غرب تبدیل شود، از اهمیت کانال سوئز و راه‌های مواصلاتی «دریای شمال» واقع در بخش شمالی قاره اروپا می کاهد. اما اگر قفقاز جنوبی به راهی برای ارتباط شمال به جنوب تبدیل شود، به ائتلاف میان روسیه –ایران منجر شده و سد راه توسعه بلوک اروپایی-آمریکایی برای نفوذ و تأثیرگذاری در منطقه قفقاز و آسیای میانه می‌شود.

در کنار همه تعاملات سیاسی ایران-روسیه، نگاه آینده‌دار برای تقویت چندجانبه‌گرایی و رسیدن به یک توانمندی ترکیبی، الزام‌های جدید و رو به جلویی را می‌طلبد. از این منظر هرکدام از حوزه‌هایی که در عرصه مناسبات اقتصادی مطرح است، اعم از انرژی، مالی، بانکی، تجاری و همچنین عرصه‌های جدید صنعتی می‌تواند نویدبخش افزایش همکاری‌های طرفین محسوب شود. از سوی دیگر، همکاری‌های نظامی دو کشور حتی با مشارکت چین قابلیت گسترش دارد که نمونه آن را در مانورهای نظامی سه گانه می‌بینیم.