سرویس محیط زیست دومین روز از ماه فوریه، مطابق با سیزدهم بهمن ماه هر سال، روز جهانی تالابهاست. این روز در ۲ فوریه ۱۹۷۱ در شهر رامسر از شهرهای زیبای استان مازندران و در قالب کنوانسیون رامسر به امضا رسید. در تمام ۳۶۵ روز سال، یک روز به نام روز تالابها شناخته […]
سرویس محیط زیست
دومین روز از ماه فوریه، مطابق با سیزدهم بهمن ماه هر سال، روز جهانی تالابهاست.
این روز در ۲ فوریه ۱۹۷۱ در شهر رامسر از شهرهای زیبای استان مازندران و در قالب کنوانسیون رامسر به امضا رسید. در تمام ۳۶۵ روز سال، یک روز به نام روز تالابها شناخته شده است تا دست کم در این روز، یادی از تالابهای خسته و نیمه جان شده ایران کنیم و ببینیم حال و روزشان چقدر بیش از گذشته رو به وخامت گذاشته است!
شاید با خودتان بیندیشید که یعنی چه؟ این دیگر چه جور گرامیداشتی است؟ اندازه بگیریم و ببینیم تالابها چقدر فرسودهتر و به مرگ نزدیکتر شدهاند؟
اما مگر واقعیت غیر از این است؟ چه تعداد تالاب در ایران وجود دارند که به حال خود رها شده و با مرگ دست و پنجه نرم میکنند؟ شاید بهتر است این پرسش را به این شکل مطرح کنیم که چه تعداد تالاب در ایران حالشان مثل سالهای خیلی دور، خوب است و شاداب و سرزنده هستند؟ به تعدادِ انگشتان دو دست؟ شاید هم یک دست!
وضعیت بحرانی ۶ تالاب
حقیقت این است که تنها از میان ۳۵ تالاب ثبت شده در کنوانسیون رامسر، ۶ تالاب، وضعیتی بحرانی دارند و برخی از آنها به طور کامل خشک شده و برخی هم در نوسان خشکی هستند، در حالی که بازگشت خشکی به تالابها، پیامدهای خطرناکی را برای محیط زیست کشور خواهد داشت. ایران ۳۵ تالاب ثبت شده در کنوانسیون رامسر دارد که از این تعداد ۶ تالاب در «فهرست قرمز» قرار دارند، البته این آمار مربوط به سال ۹۶ است و ممکن است در این فاصله و با توجه به بیتوجهی نسبت به محیط زیست تغییراتی داشته باشد. ۳۵ تالاب کشور صاحب برنامه مدیریت جامع حوضه آبریز هستند یا اینکه برنامهها آنها در دست تدوین است. از این تعداد ۲۱ تالاب دارای برنامه مدیریت نهایی و مصوب هستند که در شورای برنامهریزی و توسعه استانها و شهرستانها تصویب و اجرای آن ابلاغ شده است. برنامه ۱۴ تالاب دیگر نیز در حال تدوین است که این روند با حضور کلیه دستاندرکاران و کسب نظرات فنی و مشورتی در سلسله نشستهای کارشناسی انجام میگیرد.در این میان تالابهای گاوخونی، پریشان، میقان، هامون، ارومیه و شادگان در کنار ۲۸ تالاب دیگر جزو تالابهایی هستند، که طرح حفاظت از تالابهای ایران در قالب برنامه جامع تالابها به دنبال بهبود شرایط کیفی و کمی منابع آن است. قرار است هر کدام از اینها برنامهای جداگانه داشته باشند تا با کمک بخشهای مختلف اجرایی شود. طرح حفاظت از تالابهای ایران به عنوان یکی از اصیلترین و مهمترین طرحهای محیطزیستی ایران به دنبال پیادهسازی رویکرد زیستبومی در مدیریت تالابهای ایران است. روند کلی برنامه جامع برای هر کدام از تالابها از این قرار است؛ تهدیدهای هر تالاب با توجه شرایطی که دارد شناخته میشوند و برای آنها برنامهای راه بردی ایجاد میشود. برای این که مصرف آب معمولا در بخش کشاورزی و صنعت باید کم شد، برای بهبود معیشت خانوارها هم راهکارهایی پیشنهاد میشود. علی ارواحی، مشاور مدیریت زیست بومهای تالابی پیش از این درباره وضعیت تالابهای کشور گفته بود: «تهدیدات اصلی که غالب تالابهای کشور با آن روبرو هستند، همچنان برقرار است. تالابهای بختگان، پریشان و گاوخونی جزو تالابهایی هستند که به شدت از کمبود منابع آبی رنج میبرند. همچنین تالاب شادگان به شدت از موضوع پسماندها و گونههای غیربومی رنج میبرد. تالاب زریوار نیز از لحاظ گونههای غیربومی و منابع آلاینده باید مورد توجه قرار بگیرد. تالاب هامون هم از کمبود منابع آب رنج میبرد که نشان میدهد که در دیپلماسی آب موفق عمل نشده است.» اما تالابها کارکردهایی دارند، تغذیه سفرههای آب زیرزمینی، تثبیت شنهای روان و تعدیل آب و هوا از مهمترین این کارکردها است. وضع فعلی تالابها نشان دهنده هشداری جدی است. هشداری که از قبل نیز درباره آن بسیار صحبت شده است. اکنون به طور کلی حدود سه میلون هکتار وسعت تالاب در کشور وجود دارد. بیش از ۵۰ درصد یعنی بیش از یک و نیم میلیون هکتار از تالابها در کانونهایی هستند که بسیار مستعد ریزگرد و گرد و غبار و انتشار ریزگردها است. آنچه در دنیا اتفاق میافتد معمولا به تالابها به عنوان راه حلهایی مبتنی بر طبیعت هم برای مدیریت منابع آب و هم برای جلوگیری از یکسری پیامدها مثل بحث ریزگردها نگاه میشود اما این رویکرد که تالابها به عنوان یکی از گزینههای مدیریت منابع آب هستند، در کشور چندان وجود ندارد. از طرفی رویکرد وزارت نیرو در مدیریت منابع آب، احداث سازههای آبی است. نتیجه این است که تالابها در پایین دست از دریافت حقآبه محروم میشوند و در نهایت بهرهبرداریها به سمت توسعه کشاورزی و کشتهای پر آببر میرود. البته قبلا هم در سطوح استانی برنامههای مختلفی برای تالابها اجرا کردند، ارواحی در اینباره گفته بود: «با اجرای برخی برنامهها شرایط برخی تالابها روند بهبود را طی کردند، اما برای برخی هم این روند با سرعت کمی طی شده است. بهنظر میرسد همچنان تصمیمگیران و سیاستگذاران به این واقعیت که تالابها چه ارزشی دارند، پی نبردهاند و بعضا برای اینکه به اذهان عمومی و مطالبات عمومی پاسخ داده شود به این برنامهها اشاره میشود اما زمان اجرای این برنامهها مشخص نیست کمااینکه برنامهای هم که تصویب میشود امیدی به اجرای آن نیست.»
گاوخونی
تالاب گاوخونی که با وسعتی حدود ۴۷۶ کیلومترمربع، در استان اصفهان قرار دارد و تامین کننده اصلی آن رودخانه زاینده رود است، چندین سال است که تقریبا خشک شده است. به طوری که بعد از بارشهای سال گذشته، حدود یک ماه پیش مسئولان خبر از مرطوب شدن تنها ۲۴ درصد سطح این تالاب دادند. تالاب گاوخونی اگر احیا نشود خسارات زیادی به دنبال دارد. منصور شیشهفروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان اخیرا گفته است که ۹۸ درصد از تالاب گاوخونی با ۴۷ هزار هکتار وسعت خشک است و هیچ آبی ندارد. دلیل این موضوع هم مصرف بیش از حد آب در بخش کشاورزی و صنعت دلایل اصلی خشک شدن گاوخونی است. حداقل نیاز آبی زیست محیطی سالانه گاوخونی ۱۷۶ میلیون مترمکعب محاسبه و تعیین شده است در حالی که در گزارش و برنامههای منابع و مصارف آب شرکت آب منطقهای استان و وزارت نیرو برای سال آبی ۹۸- ۹۹ حدود ۱۴۰ میلین متر مکعب حقابه زیست محیطی در نظر گرفته است. استقرار کشاورزی پایدار، تعاریف مصارف صنایع براساس وضعیت منظقه، ایجاد تعامل در پایین و بالادست زاینده رود، لایهروبی مسیلها و نظارت بر تامین حقآبه تالاب از اقداماتی هستند که در برنامه احیای این تالاب لحاظ شدهاند.
پریشان
دریاچه پریشان نیز تالابی است که با بیش از ۲۶۰کیلومتر مربع، از لحاظ وضعیت منابع آبی در وضعیتی بحرانی قرار دارد. امسال یازدهمین سالگرد خشک شدن این دریاچه آب شیرین است. به گفته مسئولان برداشت بیش از حد آب این تالاب باز هم برای مصرف در بخش کشاورزی عامل خشکی یازده ساله این تالاب است، در سالهای ۱۳۶۰ به طور میانگین دو میلیون متر مکعب آب از این دریاچه برداشت میشد اما حالا این عدد به ۲۸میلیون متر مکعب رسیده است. همین موضوع باعث عمیقتر و بیشتر شدن چاههای اطراف دریاچه میشود، به طوری که حدود ۳۰۰ چاه غیرمجاز و ۶۵۰ چاه مجاز که از آن آب برداشت میکنند.
میقان
تالاب میقان در استان مرکزی با وسعت ۲۵هزار هکتار است که تا چند سال پیش زمانی که میزان بارنگی کشور کمتر از میانگین بلند مدت بود، میقان به کانون گردوخاک استان مرکزی تبدیل شده بود. به نظر میرسد بارندگیهای دو سه سال گذشته منجر به حل مشکلات این تالاب نشده است. براساس مطالعهای انجام شده توسط اتاق فکر محیطزیست استان مرکزی در سال ۱۳۴۲ تنها ۱۳۰ حلقه چاه در حوضوه آبریز این تالاب وجود داشته است اما در سال ۱۳۸۷، حدود ۴۰هزار چاه مجاز و غیر مجاز در این منطقه وجود دارد. در این مطالعه فعالیت صنعتی در حوضه تالاب و تغییر کاربری مراتع هم از دیگر دلایل خشکی این تالاب شناخته شده بود.
شادگان
تالاب شادگان با وسعتی حدود ۴۰۰هزار هکتار در استان خوزستان قرار دارد و ۹۰درصد آب آن از طریق رودخانه جراحی تامین میشود، شادگان هم یکی دیگر از تالابهای ایران است همانند میقان تا چند سال پیش حال و روز خوبی نداشت، اما با انتقال بخشی از آب کارون به میقان و از سویی افزایش بارندگیها در حال حاضر اوضاع بهتری دارد.
هامون
تالاب هامون جازموریان با گستره حوضه آبریزی حدود ۷۰ هزار کیلومترمربع معادل ۲ برابر دریاچه ارومیه در ۵۶ کیلومتری غرب شهرستان دلگان و پنج کیلومتری روستای چاهکیچی واقع شده که ۴۹ درصد آن در حوزه سیستان و بلوچستان و ۵۱ درصد در حوزه استان کرمان قرار دارد. نیمه باختری این حوضه به وسعت ۳۵ هزار و ۶۰۰ کیلومتر مربع در کرمان و نیمه خاوری آن به وسعت ۳۴ هزار کیلومتر مربع در سیستان و بلوچستان واقع شده است.تالاب جازموریان به علت پدیده تغییر اقلیم در سالهای اخیر و همچنین احداث سدهای متعدد بر حوضه آبریز آن مانند سد جیرفت استان کرمان بر روی هلیلرود و سد کارواندر در سیستان و بلوچستان، دچار خشکسالی شده و به عنوان یکی از کانونهای گرد و غبار جنوب شرق ایران شناسایی شده است.
ارومیه
برخلاف تالابهایی که در بالا به آن اشاره شد، دریاچه ارومیه یکی از مناطقی است که در چند سال گذشته و بعد از رسیدن به مرز خشکی، برای آن برنامهریزی و سیاستگذاریهای مختلفی انجام شده است تا جایی که به گفته مسئولان این دریاچه در سال گذشته در بهترین حالت یک دهه اخیر قرار گرفته بود. ستاد احیای دریاچه ارومیه؛ به این نتیجه رسید که باید مصرف آب در بخش کشاورزی دریاچه ارومیه، ۴۰درصد کمتر شود، عددی که میگویند، تاکنون به ۳۲ درصد آن رسیدهاند. این اقدام در کنار بارندگیها مجموعه اقداماتی دیگر مثل تصفیه آب، انتقال آب، تغییر کشت و… باعث شده است تا به گفته برخی مسئولان، ارومیه تا ۱۴۰۶ احیا شود اما نگرانیها از بازگشت دریاچه ارومیه به وضعیت قبلی شدت یافته است. همانطور که گفته شد تالابها کارکردهای مختلفی دارند و به نظر میرسد، ارزش اقتصادی آن شناخته نشده است. ارزش تالابها چندین برابر تولیدات کشاورزی است. یک تالاب به راحتی میتواند به کانون گردوخاک تبدیل شود، همانطور که در چند سال گذشته نمونه آن در هامون مشاهده شد. از پیامدهای خشکی تالابها که در خشکی هامون مشاهده شد، متوجه مهاجرت شهروندان است. به گفته مسئولان در آن زمان موجی از مهاجرت از روستاها به شهرها و شهرهای سیستان و بلوچستان به برخی شهرهای شمالی ایجاد شده بود از سویی اما خشکی تالابها میتواند به معنای نابودی بخش کشاورزی هم باشد، نابودی بخشی که یکی از عوامل بحران آب در ایران است.