مشتری وطنی، گسست عاطفی با کالای ایرانی پیدا کرده است. ایران یای که به فکر مهاجرت است، شهروندی که غرور ملی خود را در گذشته به ودیعه گذاشته است، ملتی که برای تکریم عناصر هویت ایرانی دچار چالش است، ناخودآگاه نم یتواند با کالای ایرانی ارتباط قوی برقرارکند. اعتبار کالای ایرانی به ادراک او از […]
مشتری وطنی، گسست عاطفی با کالای ایرانی پیدا کرده است.
ایران یای که به فکر مهاجرت است، شهروندی که غرور ملی خود را
در گذشته به ودیعه گذاشته است، ملتی که برای تکریم عناصر هویت
ایرانی دچار چالش است، ناخودآگاه نم یتواند با کالای ایرانی ارتباط
قوی برقرارکند. اعتبار کالای ایرانی به ادراک او از اعتبار شهروندی
گره خورده است. اگر تولیدکننده مسئول کیفیت کالای ایرانی است،
دولت هم مسئول کیفیت شهروند ایرانی است. شهروندی که حاضر به
پرداخت مبالغ کلان برای گرفتن گذرنامه کشور دیگر یا اقامت یک
کشور اروپایی است، خواه ناخواه ارزش شهروندی ایرانی در ذهنش
فرو م یافتد و علاقه او به هر چیزی که نام ایران را یدک م یکشد،
کمرنگ م یشود. در خصوص خریدار خارجی کالای ایرانی هم این
موضوع به شکل دیگری صادق است. در علم بازاریابی،
اصلی وجود دارد که می گوید: >خریدار زمانی به خرید
یک کالا مبادرت م یکند که ارزش ادراکی کالا برای
وی از برچسب قیمت روی کالا بالاتر باشد.< به بیان دیگر،
خریدار فقط برای تصاحب فیزیک کالا پول نم یدهد، بلکه
برای اعتبار و برند آن هم پول م یپردازد. در سا لهای اخیر،
تعاملات بی نالمللی ما با دنیا و هزینه نکرده ما برای ترویج و
تصحیح برند ایران، ذهنیت و ارزش مثبت ادراکی در خریدار خارجی به
وجود نیاورده است. درک این موضوع ساده است که کسی که شب
گذشته و ش بهای قبلش مرتب نام ایران را در اخبار و شایعات خبری
رسان ههای کشورش با لعابی منفی شنیده و دیده باشد، روز بعد در خرید
کالای ایرانی درنگ م یکند.