کتاب، یار مهربان کودک مبتلا به سرطان در محک
کتاب، یار مهربان کودک مبتلا به سرطان در محک

امروزه کودکان برای گذران زمان فراغت خود به بازی‌های تلفن همراه گرایش دارند و کتاب خواندن دستخوش فراموشی شده، ولی در محک لمس داستان‌های هزار و یک شب، تصویر قل خوردن کدو قلقله‌زن و گوش سپردن به قصه‌های خوب، برای بچه‌های خوب هر روز تکرار می‌شود؛ کتاب خواندن در محک، قانونی است نانوشته، رسمی است […]

امروزه کودکان برای گذران زمان فراغت خود به بازی‌های تلفن همراه گرایش دارند و کتاب خواندن دستخوش فراموشی شده، ولی در محک لمس داستان‌های هزار و یک شب، تصویر قل خوردن کدو قلقله‌زن و گوش سپردن به قصه‌های خوب، برای بچه‌های خوب هر روز تکرار می‌شود؛ کتاب خواندن در محک، قانونی است نانوشته، رسمی است دیرینه که تلاش می‌شود هرروز پررنگ‌تر شود و قسمتی از مداخلات روانشناختی کودک و والدین را به خود اختصاص داده است.
به بهانه روز ادبیات کودک و نوجوان مصاحبه‌ای اختصاصی با مرجان وثوقی‌نیا، کارشناس بخش روانشناسی مؤسسه خیریه محک انجام داده‌ایم.
وثوقی‌نیا در ابتدای سخنان خود دلایلی را مبنی بر تجربه ناخوشایند و آزاردهنده کودکان از بستری شدن برای درمان بیماری مطرح کرد و گفت: «علاوه بر مشکلات ناشی از بیماری و اقدامات پزشکی در بیمارستان می‌توان به محدودیت جنب و جوش و تحرک کودکان در فضای بیمارستان، استرس ناشی از جدایی کودک از یکی از والدین و محیط خانواده، محدودیت استقلال کودک در سنین بالاتر و دور شدن از گروه همسالان و… اشاره کرد.»
وی در ادامه گفت: «تشخیص و درمان سرطان یک تجربه استرس‌زا و تهدیدکننده است که می‌تواند از نظر شناختی و عاطفی برای کودکان بسیار آسیب‌زا باشد. امروزه در بسیاری از بیمارستان‌ها، کارکنان کادر درمان تلاش می‌کنند اقامت کودک، علی رغم تمام مشکلات و دردهای ناشی از بیماری و اقدامات پزشکی برای او، خوشایند باشد و هر بیمارستانی با توجه به امکانات خود، فرایند آماده‌سازی روانی کودکان را پیش از شروع کردن دوره درمان در پیش می‌گیرد.»
وثوقی‌نیا روش‌های یاری رساندن به کودک مبتلا به سرطان و خانواده او را، اینگونه بیان کرد: «والدین در ابتدای تشخیص سرطان فرزند خود، دچار شوک می‌شوند و این حالت موجب ایجاد نقص توجه، عدم توانایی کافی در تمرکز آنها شده و سبب می‌شود هرگونه آموزش روانشناختی و مراقبتی در ایشان، با اختلال مواجه شود و اطلاعات مورد نیاز در زمینه بیماری فرزند خود را به سرعت فراموش ‌کنند، در این موارد، در اختیار قرار دادن کتابی کوچک حاوی توضیحات مختصر و مهم، می‌تواند آموزش را به سهولت به اطرافیان بیمار منتقل کند.»
کارشناس بخش روانشناسی مؤسسه محک در ادامه افزود: «در برخی موارد، کودک در مورد بیماری خود و مراحل درمانی سؤالاتی دارد که در اختیار دادن کتاب‌های حاوی تصاویر و توضیحاتی شفاف و مختصر می‌تواند تا حد زیادی از میزان اضطراب کودک بکاهد. در این مورد می‌توان به عنوان مثال به کتاب قهرمان شیمی که توسط مؤسسه محک ترجمه شده، اشاره کرد.
همچنین کتابخوانی مادر و بیمار، در بیمارستان‌ها در زمان‌های بستری می‌تواند نقش حمایتی مادر یا مراقب اصلی را برجسته‌تر کند و موجب تعاملات مؤثر مراقب و کودک شود. در این خصوص، کتاب‌ها متناسب با سن و نیازهای کودک توسط روانشناس، در اختیار والدین قرار داده می‌شود.»
او با بیان اینکه کتاب‌هایی که برای کودکان در بیمارستان‌ها تهیه می‌شود باید ویژگی‌هایی خاص داشته باشد گفت: «چنانچه کتاب در مورد بیماری است، اطلاعاتی صحیح و منطقی را در اختیار او قرار دهد، امید واهی به بیمار ندهد، محتوایی غم‌انگیز نداشته باشد، روحیه مقاومت و تلاش برای پشت سر گذاشتن موانع برای رسیدن به هدف را مورد تشویق قرار دهد، حاوی تصویرپردازی زیبا همراه با رنگ‌آمیزی دل‌انگیز باشد.»
وثوقی‌نیا در پایان، ضمن آرزوی سلامتی برای همه بیماران مبتلا به سرطان گفت: «هرساله در روز ادبیات کودک و نوجوان، مؤسسه محک مزایا و تأثیرات مثبت این رسم دیرینه را یادآور می‌شود تا کودک بیمار و والدین او با آگاهی کامل، روحیه بالا و اراده‌ای پولادین که با مشاوره‌های روانشناسان و همچنین مطالعه کتاب‌های آموزشی، علمی و داستان‌های رنگارنگ در ایشان نمود پیدا می‌کند، با سرطان مبارزه کنند و داستان زیبای زندگی خود را رقم بزنند.»

 

 

با کارت به کارت می‌توان مالیات کارتخوان را دور زد؟

حساب‌ها و کارت‌های بانکی که بیشتر از سقف تعداد و مبلغی که شورای پول و اعتبار تعیین می‌کند، در ماه تراکنش داشته باشند، به عنوان حساب تجاری شناسایی می‌شوند و مشمول پرداخت مالیات خواهند شد.
براساس قانون پایانه‌های فروشگاهی و سامانه مؤدیان، از این به بعد مالیات درآمد مشاغل و اصناف بر مبنای عملکرد کارتخوان آن‌ها محاسبه می‌شود که این موضوع برخی از مشاغل و کسب‌وکارها را به انجام کارت به کارت برای انتقال وجوه مربوط به تجارت خود سوق داده است.
به گزارش ایسنا، در راستای اجرای ماده ۱۱ قانون پایانه‌های فروشگاهی و سامانه مؤدیان، بانک مرکزی باید با همکاری سازمان مالیاتی دستگاه‌های کارتخوان بانکی یا درگاه‌های پرداخت الکترونیکی را ساماندهی کند که در سال گذشته، اتصال دستگاه‌های کارتخوان بانکی و یا درگاه‌های پرداخت الکترونیکی به پرونده‌های مالیاتی کلید خورد.براساس اعلام رئیس سازمان امور مالیاتی، در سال گذشته بالغ بر ۷.۲ میلیون کارتخوان به پرونده مالیاتی متصل و حدود سه میلیون کارتخوان نیز غیرفعال شدند.
همچنین طبق گفته وی، وضعیت یک میلیون و ۴۰۰ هزار کارتخوان بلاتکلیف مانده است و آن‌ها نه به پرونده مالیاتی متصل و نه غیرفعال شده‌اند که بانک مرکزی باید تا یک ماه آینده آن‌ها را غیرفعال کند.
در این بین، نگرانی مشاغل از مالیات باعث شد تا از کارتخوان استفاده نکنند و عمده انتقال وجوه در تجارت و کسب‌وکار خود را از طریق کارت به کارت انجام دهند که گزارش‌ سازمان مالیاتی درباره سوت‌زنی نیز بیانگر ثبت بیشترین شکایت‌های مردمی از استفاده نکردن اصناف به‌خصوص پزشکان از کارتخوان است.
البته، بیشترین آمار گزارش‌های سوت زنی مربوط به پزشکان است که از تعداد ۷۸۱ گزارش تخلف مربوط به حوزه پزشکی (اعم از پزشک، بیمارستان، درمانگاه و…)، که اغلب در زمینه استفاده نکردن از کارتخوان بوده، پس از اخذ و تکمیل اطلاعات کافی، به ۱۶۶ نفر از متخلفین، پیامکی حاوی ضرورت قانونی نصب و استفاده از کارتخوان و پیامدهای قانونی عدم نصب و استفاده دستگاه پوز، ارسال شده است.فارغ از این موضوع، گزارش‌های دیگری نیز درباره استفاده نکردن سایر مشاغل از کارتخوان ثبت شده که ایسنا پیش از این، در گزارش « قابل توجه آرایشگرانی که از مالیات فرار می‌کنند…»، به بیان فرار مالیاتی برخی از آرایشگاه‌ها به وسیله استفاده نکردن از کارتخوان پرداخت.
در شرایطی که اغلب مشاغل به استفاده نکردن از کارتخوان رو آورده‌اند، در خردادماه امسال سازمان امور مالیاتی قدم بعدی برای اجرای قانون پایانه‌های فروشگاهی و سامانه مؤدیان برداشت و تفکیک حساب‌های تجاری و شخصی را آغاز کرد که براساس آن هر یک از فعالان اقتصادی و مشاغل باید حساب‌های تجاری خود را به سازمان امور مالیاتی اعلام کنند و این حساب مبنای فروش و درآمد آن‌ها قرار خواهد گرفت.پس از این اقدام، مؤدیان ملزم شدند تا در زمان ارائه اظهارنامه مالیاتی حساب‌های تجاری خود را اعلام کنند.بنابراین، تفکیک حساب‌های تجاری و شخصی، کار برخی از مشاغل که می‌خواهند مالیات کارتخوان را با کارت به کارت کردن، دور بزنند، سخت کرد زیرا، با این تفکیک اگر فردی بخواهد از طریق کارت یا حساب بانکی خود از کارتخوان استفاده نکند، نظارت بانکی بر آن حساب‌ها بیشتر می‌شود.به عبارت دیگر، حساب‌ها و کارت‌های بانکی که بیشتر از سقف تعداد و مبلغی که شورای پول و اعتبار تعیین می‌کند، در ماه تراکنش داشته باشند، به عنوان حساب تجاری شناسایی می‌شوند و مشمول پرداخت مالیات خواهند شد.در این زمینه، طبق گفته رئیس سازمان امور مالیاتی، بانک مرکزی در ماه آینده آیین‌نامه تفکیک حساب‌های تجاری را منتشر می‌کند تا مشخص شود، چه تعداد و مبلغ تراکنش در ماه یک حساب را به عنوان حساب تجاری شناسایی می‌کند که با ابلاغ این آیین‌نامه و اجرای آن در ماه‌های آینده به نوعی راه دور زدن مالیات کارتخوان با کارت به کارت کردن بسته خواهد شد.

 

یک متن فوق العاده زیبا

روزی همه فضایل و تباهی ها دور هم جمع شدند.
آنها از بیکاری خسته و کسل شده بودند.
خسته تر وکسل تر از همیشه.
ناگهان «ذکاوت» ایستاد و گفت: بیایید یک بازی بکنیم؛.
مثلا» قایم باشک؛ همه از این پیشنهاد شاد شدند
«دیوانگی» فورا فریاد زد من چشم می گذارم …
من چشم می گذارم…
و از آنجایی که هیچ کس نمی خواست به دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد
و به دنبال آنها بگردد.
دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع کرد به شمردن ….
یک…دو…سه…چهار…
همه رفتند تا جایی پنهان شوند؛
«لطافت» خود را به شاخ ماه آویزان کرد؛
«خیانت» داخل انبوهی از زباله پنهان شد؛
«اصالت» در میان ابرها مخفی گشت؛
«هوس» به مرکز زمین رفت؛
«دروغ» گفت زیر سنگی می روم اما به ته دریا رفت؛
«طمع» داخل کیسه ای که دوخته بود مخفی شد.
و دیوانگی مشغول شمردن بود.
هفتاد و نه…هشتاد…هشتاد و یک…
همه پنهان شده بودند به جز
«عشق» ،،،
که همواره مردد بود و نمیتوانست تصمیم بگیرد. و جای
تعجب هم نیست ..!!
چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است.
در همین حال دیوانگی به پایان شمارش می رسید.
نود و ینج …نود و شش…نود و هفت…
هنگامیکه دیوانگی به صد رسید, عشق پرید و در بوته
گل رز پنهان شد.
دیوانگی فریاد زد دارم میام،،،، دارم میام.،،،،
اولین کسی را که پیدا کرد «تنبلی» بود؛
زیرا تنبلی، تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود،،
و لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود.
دروغ ته چاه؛؛؛؛
هوس در مرکز زمین؛؛؛؛؛
یکی یکی همه را پیدا کرد ….
جز «» عشق «»
او از یافتن «» عشق «» ناامید شده بود.
«حسادت» در گوشهایش زمزمه کرد؛
تو فقط باید عشق را پیدا کنی…
و او پشت بوته گل رز است.
دیوانگی شاخه ی چنگک مانندی را از درخت کند و با شدت و هیجان زیاد آن را در بوته گل رز فروکرد….
دوباره و دوباره این کار را تکرار کرد تا اینکه با صدای ناله ای متوقف شد .
عشق از پشت بوته بیرون آمد ،،!!!
اما با دستهایش صورت خود را پوشانده بود و از میان انگشتانش قطرات خون بیرون می زد.
شاخه ها به چشمان عشق فرو رفته بودند و او نمی توانست جایی را ببیند.
او کور شده بود.
دیوانگی گفت ::
« من چه کردم؛ ؛
من چه کردم؛؛؛
چگونه می تواتم تو را درمان کنم.
«» عشق «» یاسخ داد:
تو نمی توانی مرا درمان کنی،
اما اگر می خواهی کاری بکنی؛ راهنمای من شو.
و اینگونه شد که از آن روز به بعد «» عشق «» کور است…
و «» دیوانگی «» همواره در کنار اوست.
دل نوشته فریدون مشیری

 

نگاه

پاسخ به جاي واكنش

بچه که بودم هیچ، اکنون هم در مقابل هر اتفاقی واکنش نشان می دهم.
البته این یک درسی است که من در خانواده از پدر و مادر، و آن ها نیز از پدر و مادرشان و همین طور آبا و اجدادی فرا گرفته بودیم.
درست مثل وقتی که مادرم در حال آب و جارو کردن حیاط خانه بود، و ناخودآگاه یک مارمولک لابه‌لای بوته های گل سرخ درون باغچه بیرون پرید در حالی که قلب نقطه ایش داشت از سینه ی بند انگشتی اش بیرون می زد، نشست پشت پای مادر، مادر از ترس با صدای بم که از وحشت لال شده بود، شروع به فریاد زدن کرد.
ما همه مشغول درس خواندن یا تماشای تلویزیون بودیم دور مادر جمع شدیم و در هیاهوی اینکه نکند بانزدیک شدن مان به مادر به همان بلا گرفتار می شویم فاصله را از مادر حفظ کرده و او را تماشا می کنیم.
گیر در ترس و وحشت بودیم که پدر آمد و با برداشتن مارمولک از روی پای مادر به این وضعیت خاتمه داد.
سال ها از این ماجرا می گذرد بدون هیچ تأمل در مورد واکنش مادر و برخورد منطقی پدر، حال با خواندن نوشته ای از ساندرا پیچای مهندس هندی تبار من به یاد این ماجرا افتادم .
او نوشت این گونه رفتارها یک رفتار هیستریک است؛ رفتاری که مادر و بعضا ما، در برخورد با آن اتفاق انجام دادیم، این در حالی بود که پدر به این اتفاق پاسخ داد؛ پاسخی که همراه با تفکر بود.
حال پس از سال ها زندگی به این نتیجه رسیدم که خوشحال بودن بعضی افراد که ما آنان را یا بی غم و یا بی خیال می نامیم، به خاطر گل و بلبل بودن شرایط زندگی یا بی خیالی آنان نیست بلکه تنها به خاطر این است که ما در مقابل هر پدیده یا اتفاقی واکنش نشان می دهیم، و واکنش یعنی ناتوانی برخورد ما به آن پدیده واتفاق است که مدام شرایط زندگی را برای ما مشوش وناراحت کننده
می سازد.
این در حالی ست که آن افراد به ظاهر بی غم وبی خیال در برخورد با هر پدیده یا اتفاق به آن پاسخ می دهند و پاسخ یعنی عملی با فکر و تفکر.
بیایید تنها با حذف واکنش و جایگزین کردن پاسخ به جای آن بیشتر بیندیشیم و در نتیجه شادتر وپرانرژی زندگی کنیم.

 

 

تخلیه مستاجر؛ تضمینی
تورم فزاینده و فشار اقتصادیِ درازدامنه، علاوه بر دیگر پیامدها، آن سازوکارهای قانونی و اجتماعی را که منطقاً می‌بایست روابط بین افراد و گروه‌ها را تنظیم کند فرسوده می‌کند.
در چنین وضعیت‌هایی، ابتدا خود قانون متزلزل می‌شود، چون نیازهای اساسی و ابتدایی افراد بی پاسخ مانده است، و برآورده نشدن این نیازها، در درازمدت وضعیتی را شکل می‌دهد که انگار هر کاری مجاز می‌شود، چون جنگ برای بقا است.
متولیان با نوعی سراسیمگی دائم مصوبات و قوانینی وضع می‌کنند گاه در مغایرت با یکدیگر. گاه در راستای حمایت از این گروه اجتماعی و گاه آن گروه. همین هم بر پیچیدگی و در نهایت بی‌نظمی اضافه می‌کند. علاوه بر قانون، قواعد هم خدشه می‌بینند.
منظور قواعدی است اجتماعی، که الزاماً هم در قانون ذکری از آن‌ها نرفته است اما حدود کنش و واکنش افراد را تعیین می‌کرد و روابط بین آن‌ها را سامان می‌دهد. قواعد اجتماعیِ جا افتاده که آسیب ببینند، نوعی عدم قطعیت و ناامنی و اضطراب فضا را می‌آلاید و هزینه کنش و تصمیم‌گیری را افزایش می‌دهد.
داستان مسکن در ایران شاهدی بر این پدیده است. در هفته گذشته اعلامیه‌هایی در سطح شهر دیده شد با مضمون «تخلیه مستاجر»؛ اعلام شماره تلفن و تضمین موفقیت کار. این‌ها نسل جدید آن کسانی هستند که سابق بر این به آن‌ها «شرخر» یا در معنای تحت الفظی‌اش «خریدار شر» گفته می‌شد.
نفس این اعلامیه‌ها انگار خبر از چالشی می‌دهند که دامنه‌اش گسترده شده است و البته یک نیاز: اینکه بین مالکان و مستاجران نبردی طاقت‌فرسا بر سر اجاره و البته تخلیه در گرفته است و یکی از مسائل مناقشه برانگیز در این میان توان مالکان برای اخراج یا «بیرون‌کردن» مستاجرانشان است و بنابراین آن‌ها به کسانی نیاز پیدا کرده‌اند که کارشان را راه بندازند. قانون چه می‌گوید: قانون خود به بحران دامن زده است. اولاً از حق مالکیت خصوصی مالک دفاع می‌کند و او را مختار در امور ملکش می‌داند در چارچوب قراردادی که با مستاجر بسته است.
از سوی دیگر تورم وحشتناک بخش اجاره‌بها و فشار شدیدی که بر مردم وارد شده دولت را سوق داد به این سمت که حداکثری برای افزایش سالانه اجاره تعیین کند که گویا با قیمت بازار فاصله‌ دارد و رضایت مالکان را جلب نمی‌کند.
رویه‌هایی هم که برای پیگیری و داوری در موارد اختلافی وجود دارند بسیار کند و طاقت فرسا هستند و عملاً خارج از توان مردم.
می‌دانیم که پیش‌تر، در وضعیت های عادی قواعد مشخصی برای این امور وجود داشت و با وجود چالش‌هایی مختصر، هیچ گاه مسئله‌ای اجتماعی نبود. حالا اما شاهد مستحیل‌شدن آن قواعد و شکل‌گیری نوعی «جنگ همه علیه همه» شده‌ایم که کار به نوعی جمع‌آوری نیرو و حتی مزدوری هم کشیده شده است. طبیعی است شیوه‌هایی که این «تضمین‌کنندگان» به کار می‌گیرند شیوه‌هایی مبتنی بر خشونت و ارعاب‌اند و خود به ناامنی عینی و روانی دامن می‌زنند و ای بسا خسارات مالی و جانی هم به همراه داشته باشند.
همه این ها خود محصول بی‌اعتبارشدن تمام آن سازوکارها و قواعد اجتماعی و حتی قوانینی هستند که نظم را برقرار می‌کردند و حالا با فرسایش اقتصاد، خود فرسوده شده‌اند.