سرویس سیاسی
بیش از یکسال از آغاز به کار رسمی دولت سیزدهم به ریاست «سید ابراهیم رییسی» گذشت، مذاکرات برجام به شکست انجامید، اقتصاد در حالت «رکود تورمی» باقی ماند، قیمت اقلام و مایحتاج مردم با حذف ارز ترجیحی، چند برابر شد، سیاست نگاه به شرق و نزدیکی به چین و همچنین عضویت در پیمانهایی چون «اوراسیا» و «شانگهای» و «اکو» نیز هیچ منفعتی برای ما نداشت و تراز تجاری کشور را ارتقا نداد و دولت نیز نشان داد برای دورزدن تحریمها نیز هیچ طرح شفاف و قابل راستیآزمایی ندارد و هر روز برای تأمین درآمد خود دست خود را در جیب و دهان شهروندان میکند به شکلی که صدای اعتراض بسیاری از رجال شاخص همسو را درآورد.
روز گذشته «سید ابراهیم رییسی» در مصاحبه با شبکه خبری الجزیره در پاسخ به این سوال خبرنگار که آیا فکر نمیکنید انجام مذاکرات مستقیم و رودر رو با مقامات آمریکایی بتواند به نهایی شدن این توافق کمک کند، گفت: «ما یک دور مذاکره مستقیم را تجربه کردیم. فایدهای بر مذاکره مستقیم مترتب نمانده و ثابت شده که آنها -آمریکاییها_ دنبال امتیازگیریهای بیشتری هستند. ما هیچگونه فایدهای برای مذاکره مستقیم با آمریکاییها نمیبینیم و نفع ملت خودمان را هم در مذاکره نمیبینیم. چرا آمریکاییها تعهدات خود در رابطه با این قرارداد را انجام نمیدهند؟ ملت ایران باید ببیند که آیا آنها در گفتار و عمل خود صادق هستند یا باز در میانه مذاکرات به دنبال افزایش و گسترش تحریمها علیه ملت ایران میروند! آمریکاییها باید حسن نیت خود را به ایران اثبات کنند.»
درخصوص این بخش از سخنان رییسجمهوری چند نکته را لازم به ذکر میدانیم.
اول اینکه «مذاکره مستیقم» یکی از لوازم و ابزارهای موثر و کارآمد در «دیپلماسی و روابط بینالملل» است و براین اساس هر کسی که اندک آشنایی با این حوزه داشته باشد، تأیید خواهد کرد که مذاکره با دشمنان و اتفاقاً در موضوع مورد بحث ما «آمریکا» نه تنها ناپسند نیست
بلکه لازم است.
نکته دوم این است که اگر دولت جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را دشمن خود میداند و اگر آمریکا مصداق دولت متخاصم برای مردم ایران باشد نیز باید گفت اتفاقاً با دشمن مذاکره میکنند و لازم است با چنین دشمنی مذاکره مستقیم داشته باشیم و با بستن باب گفتوگو و مفاهمه به جایی نخواهیم رسید.
نکته سوم و سوال مهم از دولت سیزدهم این است که اگر جناب آقای رییسی بر این باور است که با آمریکا به جایی نخواهد رسید، طرح جایگزین و «پلن B» دولت برای رتق و فتق اقتصاد ملی و معیشت مردم چیست ؟
آیا برداشت ما و بسیاری از تحلیلگران درست است که دولت برای این امور هیچ طرح و برنامهای ندارد و تنها به «افزایش عوارض و مالیات» امید بسته را امور روزانه خود را به پیش ببرد؟
نکته بعدی اینکه رییسی در این مصاحبه گفت: نفع مردم خود را در مذاکره با آمریکا نمیداند و سوال ما این است که از کجا
تشخیص داد که نفع مردم در چیست و چرا با خود فکر نکرد که ممکن است خود مردم نفع خود را بهتر از رییسجمهوری بدانند و چرا بابت این موضوع،
از مردم نظر نخواست؟
نکته بعدی این که برخی سیاسیون اصولگرا و محافظهکار با خود تصور میکنند مذاکره به آمریکا یعنی تن دادن به سازش به این دلیل که این دولت متخاصم در طول چهار دهه، آسیبهای بسیاری به کشور وارد کردند اما برای افکار عمومی توضیح نمیدهند چه تفاوتی بین آمریکا و انگلیس وجود دارد که درخصوص انگلیس چنین حساسیتی وجود ندارد اما درخصوص آمریکا، نوعی خط قرمز وجود دارد و دولتهای اصولگرا بر آتش این التهابات میدمند در شرایطی که افکار عمومی با این نگرش، بیگانه است و آن را درک نمیکند و لازم است دولت در این زمینه، برای افکار عمومی توضیح دهد و همچنین لازم است دولت سیزدهم در این خصوص توضیح دهد که چندین سال ادامه چنین سیاستی، چه آوردهای برای مردم داشته است که رییس دولت سیزدهم در مصاحبه با یک خبرگزاری خارجی، مدعی است نفع مردم در مذاکره با آمریکا نیست ؟
آخرین حرف ما این است که مردم توقع دارند دولتی که نام «دولت مردمی» به خود داد و قصد دارد «ایران قوی» بسازد برای شهروندان خود توضیح دهد چگونه و برابر کدام شاخصها خود را «دولت مردمی» مینامد و با کدام مکانیسم اجرایی و عملیاتی میخواهد «ایران قوی» را شکل دهد در شرایطی که قاطبه مردم، از نظر اقتصادی و معیشتی ضعیف و ضعیفتر میشوند و برای دولتمردان نیز هیچ طرحی برای آن ندارند.