این مثالها فقط سه نمونه از وضعیت آثار تاریخی است که از هر دری میتوان آنها را به عاشورا ربط داد، اما به نظر میرسد مسئولانی که باید، هنوز این ارتباط را نفهمیدهاند تا دستکم همصدا با رسانهها فکری برای آنها کنند. هر چند که بعد از گذشت حدود ۴۰ سال هنوز یک مکان به […]
این مثالها فقط سه نمونه از وضعیت آثار تاریخی است که از هر دری میتوان آنها را به عاشورا ربط داد، اما به نظر میرسد مسئولانی که باید، هنوز این ارتباط را نفهمیدهاند تا دستکم همصدا با رسانهها فکری برای آنها کنند.
هر چند که بعد از گذشت حدود ۴۰ سال هنوز یک مکان به عنوان موزهای با نام «تعزیه»، «عاشورا»، «محرم» یا هر اسمی که بتوان نامش را برای پاسداشت این زنده نگاهداشتن این روزها انتخاب کرد، ایجاد نکردهایم…
در میانِ این دغدغهها، بعد از انقلاب اسلامی یکی از تالارهای طبقه دوم کاخ ابیض در کاخ گلستان مکانی شده تا حدود ۱۰ اثر قابل توجه به آن دوره را یک جا جمع کند تا دستکم در میان این همه حرف و قول و وعده دستکم اتاقی چند ده متری برای یادآوری عاشورا باقی مانده باشد…
نام اتاق را «تالار عاشورا» گذاشتهاند، بدون حتی یک تابلو برای معرفی به بازدیدکنندگانی که نخستین بار است که پا به موزه مردم شناسی این کاخ جهانی میگذارند، هر چند معتقدند به واسطهی قدمت این تالار علاقهمندان به این مجموعه کاخ با این اتاق هم آشنایند و نیازی به تابلو معرفی نیست.
اینجا تالار عاشوراست
درِ تالار که باز میشود، نخستین ویترین به واسطه نمایش آثاری مانند کلاهخورد، شمشیر و زین اسب این را به ذهنت متبادر میکند که این تالار قطعا ربطی به تعزیه و مراسمهای عاشورایی دارد، پُر بیراه فکر نمیکنی، از کارشناس موزه که سوال میکنم، میگوید: اینجا تالار عاشوراست و پس از انقلاب اسلامی تا امروز با همین وسایل اندک اما ثابت فعال است.
دو ویترین در اتاق اول تالار را وسایلی شبیه به رزم و تعزیه در خود جای دادهاند، هر چند به گفته فاطمه شفیعخانی، کارشناس موزه مردمشناسی، آنها وسایل سفر و جنگافزارند، نه تعزیه.
اتاق دوم یعنی همان تالار عاشورا، بیشتر از مکان نمایش به انبایر آثار شباهت دارد. وسایل به نمایش درآمده گویا در دورهمیاند. هر کدام بدون نظم و ترتیب خاصی در محیط قرار گرفتهاند، البته به گفتهی شفیعخانی، تا یکی دو سال پیش بازدیدکنندگان موزه با ورود به این تالار به واسطهی چیدمان آنها به راحتی در کنار آثار قرار میگرفتند، اما به خواست امین اموال کاخ و برای جلوگیری از هر آسیبی به آثار، با چیدمان آنها کنار یکدیگر، شیشههای سکوریت برای محافظت آثار بین مکان بازدید و آثار فاصله انداخت.
با وجود کم بودن آثار به نمایش درآمده در این تالار، اکثرشان باقی مانده از دورهی قاجارند. نخل، علمها و حتی تابلوهای نقاشی. قدیمیترین اثر این تالار عَلَمِ صفوی است، در کنار سه علم دیگر که آنها متعلق به قاجار یا پهلویاند، منبر خاتم کاری تکیه دولت، که متعلق به دوره قاجار و از معدود آثار باقی مانده تکیه دولت است.
در زمان ساماندهی زیرزمین کاخ اصلی مجموعه گلستان، در سالهای ۸۹ – ۹۰ به وجود این منبر پی بردند، به نظر میرسد با تخریب تکیه دولت آن را به این حالت در فضایی از کاخ به حال خود رها کرده بودند، تا زمان پیدا شدن منبر که اجزای آن از یکدیگر باز شده بود و در بخشی از زیر زمین روی هم قرار داشت، تا اینکه بعد از سر هم کردن قطعات منبر، کارشناسان متوجه شدند آن منبر قدیمی و ارزشمند تکیه دولت است.
این تالار در زمان پهلوی دوم به «تالار عبدالحمید» معروف بود، تا آن دوره تاریخی، یکسری آثار اهدایی مانند تابلو، مبل و فرش از پادشاه عثمانی به ناصرالدین شاه را در این تالار نگهداری میکردند، تا بعد از انقلاب که با جابجایی آنها، این علمها، کتلها و نخل، ماسکهای شبیهخوانی حضرت سلیمان و تابلوی نقاشی به این تالار منتقل شدند.
تابلوی بهشت و جهنم از دیگر آثار به نمایش در این تالار است، تابلویی که به عنوان تعزیه برای پردهخوانی در تکیه دولت استفاده میشده و اثر یکی از هنرمندان قهوهخانهای است، در آن همه اتفاقات روز عاشورا به خوبی به نمایش درآمده است. تابلو «اسیران شام» وقتی پیش یزید برده میشوند و تابلویی از خیمهگاهها در روز عاشورا نیز در دو طرف تالار عاشورا قرار دارد.