جمله /گروه سیاسی: انزوای بینالمللی ایران به نقطهای رسیده است که دیگر نیاز چندانی به وزارت امورخارجه احساس نمیشود. با شرایط فعلی، بهنظر دشوار و دور از ذهن نیست که با ایجاد «معاونتِ بینالملل» در وزارت کشور، کلا دستگاه دیپلماسی از حیضانتفاع خارج شود. انزوای بینالمللی جمهوری اسلامی ایران دلایل فراوانی دارد که فارغ از […]
جمله /گروه سیاسی: انزوای بینالمللی ایران به نقطهای رسیده است که دیگر نیاز چندانی به وزارت امورخارجه احساس نمیشود. با شرایط فعلی، بهنظر دشوار و دور از ذهن نیست که با ایجاد «معاونتِ بینالملل» در وزارت کشور، کلا دستگاه دیپلماسی از حیضانتفاع خارج شود.
انزوای بینالمللی جمهوری اسلامی ایران دلایل فراوانی دارد که فارغ از چگونهگی تفسیر این عوامل، آنچه مورد اتفاقنظر تمامی گروهها قرار گرفته این است که ایران با ظرفیت واقعیاش برای نقشآفرینی موثر در عرصههای جهانی، فاصله چشمگیری دارد.
یکی از مهمترین دلایل نیمکتنشینی ایران به پیشبینیها و راهبردهای نادرستِ جمهوریاسلامی باز میگردد، که ریشه در انتخابهای اندک او در جهان دارد. راهبردهایی که بدون واقعنگری، روابط با کشورهای جهان را مبتنیبر گفتمانی شعاری و نصیحتگون تنظیم کرده است.
بعد از خروج ترامپ از برجام و تضاد دوبارهی ایران با آمریکا و اروپا، دولت جدید تصمیم گرفت با چرخشی آشکار بهسمت شرق، اینبار به مدد یکدست شدن حاکمیت، نشان دهد که برجام نهتنها یک دستاورد نیست، بلکه خیانتی بزرگ بوده و اکنون بهترین فرصت برای نشان دادن میزان کامیابی شیوههای غیربرجامی است. اما سفر شیجیپینگ رییسجمهور چین به عربستان و شرکت در دو نشست جداگانه با سران عرب و سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بسترساز اتفاقی شد که حاکمیت را شوکه کرد. «شی» در این سفر ضمن دیداری گرم و صمیمی با پادشاه و ولیعهد عربستان، خواستار عدم دخالت جمهوری اسلامی در منطقه و حل مناقشهی جزایر سهگانه بر پایه ادعای واهی اماراتمتحدهعربی شد.
چینیها با اینکار سه ضربهی توامان و اساسی به جمهوریاسلامی زدند. نخست اینکه بدون توجه به دشمنی آشکار ایران با عربستان، همچون دوست گرمابهوگلستان با زمامداران شبهجزیره برخورد کردند. دوم اینکه بحث جزایرسهگانه را پیش کشیدند که حتی آمریکا و اسرائیل نیز تابحال دربارهاش شبههای ایجاد نکرده بودند. سوم اینکه حضور منطقهای ایران را بهچالش کشیده و نشان دادند در این معادله طرف عربها هستند.
تمام این وقایع درحالی رُخ داد که جمهوری اسلامی مُدام سنگ اژدها را به سینه میکوبید و از رفاقت راهبردیاش با چین افسانهها میساخت. رفتار چین با دشمنان ایران تنها به اینجا ختم نشد و وزیرخارجه این کشور همین دیروز پس از ترک سفارت کشورش در واشنگتن، آمریکاییها را ستایش کرد و گفت: «روابط بین بزرگترین اقتصادهای جهان با وجود تنشهای اخیر بر سر تایوان در حال گرم شدن است»
ایرانیها هم از ترس اینکه مبادا به تریج قبای چینیها بر بخورد، هیچ نقد جدی و موثری به این دخالت بی سابقه و آشکار آنها در امور داخلی ایران نکردند. چون اولا قدرتش را ندارند و ثانیا رویشان نمیشود اقرار کنند در مورد چین اشتباه میکردند.
آنچه در سطور فوق آمد به روشنی نشان میدهد که جمهوری اسلامی در تمامی محاسباتش در مورد چین اشتباه کرده است. چینیها نهتنها طرف ما نیستند، بلکه درکنار دشمنانمان ایستادهاند و برخلاف پیشبینی کارشناسان سیاسیِ دولت، با آمریکا در مورد تایوان به بحران نرسیدند.
یکی دیگر شکستهای راهبردیِ جمهوری اسلامی به پیشبینیِ «شکستن کمر اروپا زیر تحریم گازی روسیه در زمستانی سخت» بازمیگردد. اروپا نهتنها در جنگ اوکراین کوتاه نیامد، بلکه موفق شد با حمایت تمامقد مردم در قالب صرفهجویی و مدیریت بینظیر منابع LNG، خود را سرپا نگه دارد. به طوریکه مثلا منابع ذخیره گاز آلمان بهعنوان بزرگترین اقتصاد اروپا به ۱۰۰درصد رسیده است. اما در طرف مقابل این جمهوری اسلامی است که دچار بحران گازی شده و اگر گاز ترکمنستان به هردلیلی به ما نرسد مردم شمال و شمال شرق مثل اوکراینیهای جنگزده محتاج هیزم خواهند شد. نتیجهی پیشبینی «زمستان سخت اروپا» به جای برلین و پاریس و رُم در تهران و اراک و اهواز محقق شد و آلودگی ناشی از سوزاندن مازوت و گازوئیل به دلیل کمبود گاز، نفس ایرانیها را بند آورد.
همزمان با درگیر کردن ایران در جنگ اوکراین توسط روسها، «ونزوئلا» بهعنوان یکی از معدود متحدین جمهوریاسلامی در جهان، بهصورت چراغخاموش به سمت ایالات متحده رفت و کار بهجایی رسید که دو روز قبل «نیکولاس مادورو» در مصاحبهای برای عادیسازی روابط با آمریکا به رغم ادامهی تحریمهای فلجکننده علیه کشورش، اعلام آمادگی کرد.
درحالیکه در تهران هرروز وعده فروپاشی آمریکا از هزاران تریبون شنیده میشود، آمریکاییها موفق شدند در یک نقشه بسیار زیرکانه، ایران و روسیه را درگیر جنگ اوکراین کرده و در جهان منزوی کنند. آنها همزمان نهایت استفاده را از این فرصت بردند و چین و ونزوئلا را به سمت خود جذب کردند تا نشان دهند سیاست بینالملل بر پایهی منافعملی، واقعگرایی و هوشمندی بنا میشود، نه ایدئولوژی، شعارزدهگی و خیالپردازی.
از سوی دیگر آمارهای اقتصادی نشان میدهد که سهم ایران در بازار کشورهای دوست در منطقه یعنی عراق و سوریه به مراتب کمتر از ترکیه و عربستان است. دو کشوری که از آغاز جنگ در سوریه روبروی «بشار اسد» ایستاده و خواستار کنارهگیری و سرنگونی او بودند، حالا از ایران که برای حفظ اسد خون و هزینه داده، سهم و سود بیشتری میبرند و کار بهجایی رسیده که افغانستانِ طالبان بزرگترین سرمایهگذار خارجی در ایران است.
درحالیکه ایران مدعی نقشآفرینی و نفوذ بینظیر در منطقه است، کُردها بهراحتی از خاک عراق علیه ایران توطئهچینی میکنند، اسرائیلیها هروقت اراده کنند منافع ما در سوریه را بمبباران میکنند، صهیونیستها درحال گسترش پیمان ابراهیم در منطقه هستند، جنگ یمن بدون نتیجهی دندانگیری برای ایران فرسایشی شده و ترکیه و قطر در حکم بازیگرانی پرقدرت و میانجی در منطقه و جهان مطرح شدهاند. به طوریکه چوب تحریمهای همکاری با روسیه را به بهانهی ارسال پهپاد به این کشور ایرانیها میخورند اما این ترکیه است که میزبان ملاقاتهای صلح بین اوکراین و روسیه می شود و برای خودش در عرصهی جهانی وجاهت
بههم میزند.
با عنایت به آنچه گفته شد، اصلا بعید نیست که روسیه هم در آیندهای نزدیک به ایران خیانت کند. اتفاقی که در تاریخ بارها افتاده و اصلا عجیب نیست در دورانی که سیاست بین المللی ایران در ضعیفترین وضعیت خود بهسر می برد به اشکالِ دیگری
دوباره تکرار شود.