زنده ماندن یا زندگی کردن، مسئله این است!
زنده ماندن یا زندگی کردن، مسئله این است!

جمله سرویس اقتصاد مشاور وزیر راه و شهرسازی و دبیر کمیته ملی اسکان بشر جمهوری اسلامی ایران در پیامی به اجلاس ۲۰۲۳ آسیا اقیانوسیه برنامه اسکان بشر ملل متحدگفت: وجود کمبود زیرساخت ها و آسیب پذیری در برابر مخاطرات طبیعی به زودی دوسوم جمعیت ایران در شهرها سکونت خواهند داشت. شهرنشینی از لوازم طبیعی زندگی […]

جمله
سرویس اقتصاد
مشاور وزیر راه و شهرسازی و دبیر کمیته ملی اسکان بشر جمهوری اسلامی ایران در پیامی به اجلاس ۲۰۲۳ آسیا اقیانوسیه برنامه اسکان بشر ملل متحدگفت: وجود کمبود زیرساخت ها و آسیب پذیری در برابر مخاطرات طبیعی به زودی دوسوم جمعیت ایران در شهرها سکونت خواهند داشت.
شهرنشینی از لوازم طبیعی زندگی مدرن شده است. تولید، مصرف، سرگرمی و روابط پیچیده اجتماعی و فرهنگی بعلاوه‌ی مقدرات مدرنیته ازجمله پیشرفت‌های علمی دیگر جایی برای زندگی روستایی باقی نمی‌گذارد.
ایران در اوایل مدرنیته و در دوران آغاز پادشاهی رضا پهلوی در وضعیتی کاملا برعکس قرار داشت و بیش از دوسوم جمعیت کشور روستانشین بودند، بنابراین اقتصاد ایران به کشاورزی وابسته بود، اما امروز اقتصاد بیش از هرزمان دیگری به فناوری وابسته است و همین مسئله اهمیت شهرنشینی را نشان می‌دهد. اما مشکل اینجاست که رشد جمعیت شهرنشینی در ایران به خصوص بعد از انقلاب به‌هیچ عنوان با میزان رشد کیفیت زندگی همراه نبوده است. شهرهای ایران قالبا ترکیبی زشت از معماریهای بی‌هویت است، چنانکه بر اساس آمارها بیش از نیمی از نماهای شهری اصطلاحا رومی است که هیچ ارتباطی به هویت تاریخ و فرهنگ زیست ایرانیان نداشته و ندارد.
از سوی دیگر شهرهای بزرگ کشور نیز برخلاف بسیاری از شهرهای بزرگ جهان برای خودرو توسعه یافته نه برای زیست انسان ها، تهران‌؛ نمونه‌ی بزرگ یک آبروریزی شهرسازی در سطح بین المللی است. پایتختی که نه هویت دویست ساله خود را حفظ کرده و نه هارمونی و تعادلی میان معماری و شکل پذیری آن دیده می‌شود. شهرهای بزرگ ایران از آلودگی هوا کم آبی، عدم برخورداری از فضای سبز کافی، ترافیک، هزینه بالای اجاره بها، نبود چشم انداز توسعه فناوری و از همه بدتر نبود طرحی ابتدایی برای مقابله با بحران های طبیعی رنج می‌برند. درواقع جمعیت شهرنشین رشد کرده اما آنچنان که گفته شد کیفیت زندگی در شهرهای ایران کاهش یافته است. کیفیت زندگی» مفهومی جهت تعیین رضایت داشتن یا نداشتن افراد و گروه‌ها از ابعاد مختلف زندگی تعریف می‌شود که میان رشته‌ای، گستردگی، پیچیدگی و چند بعدی بودن این موضوع باعث شده در رشته‌های گوناگونی از جمله شهرسازی، جغرافیا، جامعه شناسی، اقتصاد روانشناسی، علوم سیاسی، بازاریابی، مدیریت مورد استفاده قرار گیرد و دارای مفهوم و معانی متفاوت باشد.
برخی از اقتصاددانان معتقدند برای کیفیت زندگی اساساً پیامدهای رشد اقتصادی در نظر گرفته می‌شود؛ در حالی که در نزد جامعه شناسان، این مفهوم نیازهای اساسی، انسجام اجتماعی، نوع دوستی و ازخودگذشتگی در میان جماعات را در برمی‌گیرد. این مفهوم نشان دهنده ویژگی‌های کلی اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مناطق است که به عنوان ابزاری برای تدوین استراتژی‌های برنامه‌ریزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
هرچند متاسفانه اکثر شهرهای ایران از کیفیت اقتصادی لازم برخوردار نیستند و انسجام اجتماعی، نوع دوستی و ازخودگذشتگی در میان جماعات نیز به مرور در کشور کاهش یافته است. سیستم سنجش و پایش کیفیت زندگی در سطوح ملی و محلی در ایران در مقایسه با مطالعات بین‌المللی سطح پایینی نشان می‌دهد، این در حالی است که در اسناد مختلف برنامه‌ای و قانونی کشور، توجه ویژه‌ای به این مقوله شده به طوری که در چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور به طور شفاف در کنار اهدافی چون دستیابی به امنیت انسانی و اجتماعی و تحقق توسعه پایدار، «ارتقا، کیفیت زندگی» را مورد توجه قرار داده که نشانگر لزوم اهمیت توجه به ایجاد سیستم سنجش کیفیت زندگی در ایران است.
امروزه توانمندسازی شهروندان در جهت پیشبرد امور شهری با تکیه بر توان خویشتن به عنوان پشتیبان مهم برای تعیین سیاست‌ها و اهداف بلند مدت در راستای بهبود کیفیت محیط زندگی شهروندان مورد توجه قرار گرفته و مردم، منابع و مشارکت سه رکن اساسی توسعه پایدار را تشکیل می‌دهند که مشارکت در مقایسه با دو رکن دیگر نقش ساختاری داشته و تعامل مردم و منابع در چارچوب آن به فعالیت مطلوب در می‌آید.
اما متاسفانه این توانمند سازی در ایران جنبه‌ای کاملا ایدئولوژیک یافته است و حاکمیت که نفوذ سیاسی و فرهنگی بالایی بر روی شهرداری‌ها دارد، تمایل به ساخت فرهنگ مطلوب خود ازطریق شهرداری‌ها دارد، اما مردم با سلایق مختلف با انواع روش‌ها سیاست کلی را پس می‌زنند و سعی در تقویت خرده‌فرهنگ‌ها و خرده‌روش‌های خود دارند. «زهرا آسیابانی» کارشناس ارشد برنامه‌ریزی شهری در این‌باره به آماری قابل توجه اشاره کرده و می‌گوید: نتایج حاصل از سنجش رضایتمندی از کیفیت زندگی نشان داده که میزان رضایت از شش بعد کیفیت زندگی به ترتیب اولویت رضایت‌مندی از زندگی خانوادگی با میانگین (۳.۷۵ درصد) با بالاترین میانگین، سلامت (۳.۱۶ درصد)، اجتماعی (۲.۹۷ درصد) زیست محیطی (۲.۹۷ درصد)، کیفیت کالبدی (۲.۹۳ درصد)، اقتصادی (۲.۵۶ درصد) با پایین‌ترین میزان رضایتمندی وجود دارد. آمارهای فوق به خوبی شکست حاکمیت در ایجاد زیستی پایدار و رضایت بخش در حوزه شهری را
نشان می‌دهد.
متاسفانه با نابودی کشاورزی در اکثر نقاط کشور و عدم توسعه متوازن روستاها به خصوص در مناطق مرزی شاهد رشد مهاجرت های فله‌ای و افزایش حاشیه نشینی در اطراف شهرهای بزرگ هستیم، معضلی که در رژیم پهلوی درسطح پایین تری وجود داشت، حالا به اوج خود رسیده است و کار را به جایی رسانده که زباله‌گردی عملا بعنوان یک شغل رسمی شهری پذیرفته شده است. کاری که نه شأن اجتماعی دارد، نه درآمد اقتصادی کافی و نه خبری از حفظ سلامت در آن است.
ارتقای کیفیت زندگی شهری و رفع مسائل و مشکلات و توزیع عادلانه امکانات در شهر، نیازمند اقدامات مؤثر، برنامه‌ریزی هدفمند و متناسب با نیازهای شهروندان است. پیش نیازهایی که همچنان از آنها غفلت می‌شود.
با این حساب اگر از شعارها و ژست ها بگذریم باید گفت ایران حرف چندانی برای جامعه جهانی در حوزه کیفیت زیست شهری ندارد و با ادامه چالش‌ها و بحران های شدید اقتصادی که بیش از یک دهه است به اوج خوده رسیده و همچنان ادامه دارد، نمی‌توان امید داشت تا یک دهه دیگر هم اتفاق خاصی در این حوزه بیافتد، به‌ویژه آنکه موج مهاجرت نخبگان در حوزه‌های مختلف فنی و اجتماعی ایران را در آینده نزدیک با کمبود شدید نیروی انسانی برای ساختن شهرهایی با کیفیت روبرو خواهد کرد.