گروه اقتصادی جمله- بالاخره توافق موقت تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا به ایستگاه آخر رسید و زندانیان با میانجیگری قطر مورد تبادل قرار گرفتند و حدود ۶ میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران در کره جنوبی آزاد شد. هرچند دولت در این دوسال بیش از ده بار خبر آزادسازی دلارهای کره را اعلام کرده بود، اما نهایتا این امر به واقعیت پیوست و ایران با کلی سروصدا موفق شد مبلغی که قطر و عربستان در یک هفته در میآورند را با هزار سلام و صلوات آزاد کند.
اگرچه به قول دولتیها این دلارها قبلا پیش خور شده و ورودش به کشور تاثیری در هزار و یک مشکل اقتصادی ایرانیان ندارد، اما به هرحال از قدیم گفتهاند “کاچی بعض هیچی”. نکته عجیب دیگر اینکه ایرانیها ۴ سال است منتظر آزادسازی ۷ میلیارد دلار هستند اما به گفته رئیس کل بانک مرکزی آنچه در نهایت دست ایرانیها را گرفته؛ ۵ میلیارد و ۵۷۳ میلیون و ۴۹۲ هزار یورو است که به حساب ۶ بانک ایرانی در دو بانک الاهلی و الدخان در قطر واریز شده.
کاهش ارزش این اموال بهجز تغییر نرخ اسعار بهدلیل استفاده برای خرید دارو و پرداخت بدهیهای ایران به کره و سازمانهای بینالمللی بوده است. بهدلیل کاهش ارزش برابری وون به دلار، نزدیک به یک میلیارد دلار این اموال با کاهش ارزش مواجه شد تا ماجرا تمام شود، هرچند به گفته فرزین شکایت ایران از کره جنوبی به قوت خود باقی است.
این فراز و نشیب دلاری باید درسهای فراوانی برای سیاستگذاران اقتصادی ایران داشته باشد اما به نظر نمیرسد این اتفاق افتاده باشد، زیرا همچنان سیاست اقتصادی بینالمللی ایران عدم پیوستن به معاهدات بینالمللی حوزه اقتصاد از جمله FATF است. از سوی دیگر به جای اینکه به مردم توضیح داده شود این ۵ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار قرار است صرف چه چیزی شود، همه انرژی مصروف پروسه آزاد سازی شده است که این خود نشان دهنده عمق فاجعه میباشد.
ابهام بزرگ دیگر اینجاست که زندانیان آمریکایی آزاد شدهاند، اما به گفته مقامات این کشور اگر ایرانیان بخواهند به جز مواد غیرتحریمی آن را خرج کنند، پول بلوکه میشود. اما ایرانیها میگویند هرجا دلمان بخواهد پول را خرج میکنیم. این عدم شفافیت با گذشت دو سال از عمر دولت همچنان به قوت خود باقی است و اگر مروری بر اظهارات سخنگوی دولت داشته باشید به زحمت میتوان فهمید بالاخره چه اتفاقی در کشور در حال وقوع است، زیرا روایت او با روایت دکتر ایرانیان در اکثر حوزهها در تضادی آشکار است.
نکته آخر اینکه علیرغم تمام تبلیغات دولت، این اتفاق برای مردم ایران اهمیت چندانی نداشت و زیر سایه سفر کریستیانو رونالدو به تهران کاملا گم شد. دلیل این بیتفاوتی را باید در اینجا جستجو کرد که ایرانیها قبلا هم با انواع و اقسام وعدهها تغییری مثبت در زندگی خود حس نکرده بودند، بنابراین اینبار نیز همان تصور را دارند.
- نویسنده : ارسالی از سرویس اقتصادی