بدل شدن مجریان صداوسیما به فقهای شورای نگهبان
بدل شدن مجریان صداوسیما به فقهای شورای نگهبان
به تازگی مسئله‌ای عجیب در صداوسیما مد شده است که بر اساس آن مجریان برنامه ها بدل به کارشناسانی حرفه‌ای شده‌اند که به بخش‌های مختلف حاکمیت دستور می‌دهند که چه درست و چه چیزی غلط است.

ملیحه منوری سردبیر و قائم مقام مدیر مسئول – به تازگی مسئله‌ای عجیب در صداوسیما مد شده است که بر اساس آن مجریان برنامه ها بدل به کارشناسانی حرفه‌ای شده‌اند که به بخش‌های مختلف حاکمیت دستور می‌دهند که چه درست و چه چیزی غلط است. برخی حتی پا راه‌ فراتر گذاشته و تعیین تکلیف هم می‌کنند. در آخرین نمونه شاهد درخواست ردصلاحیت حسن روحانی در انتخابات مجلس خبرگان توسط یکی از مجریان صداوسیما بودیم. توجه داشته باشید این همان تلویزیونی است که خانم کارشناس چندوقت قبل ادعا کرد به خاطر اینکه صداوسیما کاملا طرف حزب اللهی‌ها را نمی‌گیرد موجب نارضایتی و دلخوری مردم شده است.
کار در تلویزیون به جاهای باریکی کشیده و عملا مرجعیت خود را بر بخش اعظم جامعه از دست داده است
کافی است یک روز خود را صرف تماشای حداقل ۷ شبکه صداوسیما کنید تا متوجه شوید با چه فاجعه‌ای روبرو هستیم. از یک سو تنوع تولیدات به پایین ترین میزان خود بعد از انقلاب رسیده و از سوی دیگر خبری از چهره‌های جذاب که مورد علاقه مردم در قاب تلویزیون نیست و از آن بدتر اینکه جای این چهره‌ها را کسانی گرفته‌اند که فاقد کمترین سواد و شعور رسانه‌ای هستند و به گونه‌ای به صداوسیما برخورد می‌کنند که گویا ارث پدری آنهاست.
دوستان فراموش کرده‌اند که حقوق کارکنان این نهاد حاکمیتی از مالیات همه مردم ایران تامین می‌شود و نمی‌توان از همه اقشار پول گرفت اما فقط برای عده قلیلی برنامه تولید کرد.
متاسفانه یک‌سونگری و تمامیت خواهی از درودیوار رسانه مثلا ملی می‌بارد و عجیب تر این‌که این حد از سخت‌گیری بازهم برخی از تندروها را ارضا نمی‌کند و به احتمال زیاد آنها خواستار بدل شدن صداوسیما به اتاق جنگ علیه اکثریت سلایق جامعه، به جز گروه معدودی هستند که خودشان آنها را نمایندگی می‌کنند. اینکه چرا تمایل مردم به دنبال کردن رسانه‌های فارسی زبان افزایش یافته، از آن دست سوالاتی است که دیگر یک کودک هم پاسخ آن را می‌داند. حالا اگر برای این یکجانبه نگری و تولید شعار، حداقل از مجریان یا کارشناسانی استفاده می‌شد که اندکی سرشان به تن‌شان بیارزد، باز می‌شد گفت محتوا آزاردهنده است، اما گوینده اندکی از زهر آن کم می‌کند، لکن فاجعه اینجاست که گوینده به مراتب بدتر از محتواست.
دیگر نه برنامه کودک و نوجوان کیفیت دارد و نه سریال‌های دندان گیری ساخته می‌شود. کارشناسان محدود به سلیقه خاصی شده‌اند و برنامه‌های تولیدی از هرگونه نوآوری و تنوع بی بهره‌اند.
از طرف دیگر هیچ رقیبی در درون کشور برای آنها وجود ندارد و شبکه نمایش خانگی هم که می رفت حداقل بخشی از اوقات فراغت ملت را به صورت متنوع پر کند مورد هجوم همین تفکرات قرار گرفته و حالا باید به آنها حساب پس بدهد. محض رضای خدا یک روزنه کوچک هم باز نگذاشته‌اند تا ملت نفسی تازه کنند که بعد اسمش را هم گذاشته‌اند رسانه ملی. این آش شله قلمکار اسمش هرچه باشد ملی نیست و کوچکترین نسبیتی با سلایق مختلف ملت ایران ندارد. دور نیست روزی که تعداد مخاطبان رسانه ملی به تعداد حزب اللهی‌ها محدود شود و عملا به یک رسانه محفلی و گروهی بدل گردد که از جیب تک تک مردم ایران بر می‌دارد اما لقمه را فقط برای کسانی آماده می‌کند که با ایدئولوژی آنها هماهنگ و هم سو باشند.
حیف تلویزیون که روزگاری خانه معتمدان ملت بود اما حالا به گاوآهنی بدل شده که مدام اعصاب ایرانیان را شخم می زند.

  • نویسنده : ارسالی توسط ملیحه منوری