سرویس سیاسی جمله – یکی از مشکلات ریشهای در مدیریت کلان کشور این است که مدیران ما «مسأله» را میدانند و حتی فکر میکنند دانستن مسأله، یک برگ برنده در دست آنان است چون میتوانند در برابر رسانهها و همچنین میان مردم حاضر شوند و از نظام مسائل کشور بگویند، در حالیکه وجود مسأله و مشکلات را همه میدانند و اساساً مدیران، نمایندگان و قوه عاقله سیستم در رأس هرم مدیریت کشور، قرار میگیرند تا ضمن شناسایی دقیق ابعاد مسأله، اقدام به حل و رفع آن کند و بدیهی است برخی از این مسائل، با قانونگذاریِ مناسب، برخی با اوتوریته و اعمال مدیریت لازم، برخی نیز با کمک گرفتن از نمایندگان تشکلهای مردمی و برخی نیز با کمک خواستن از عامه مردم و البته همراستا با نگاه و نظر کارشناسی، باید تدبیر شوند.
اما در کشور ما فرهنگ حل مسأله مهجور است و به همین دلیل، بیست سال است یک موضوع، بهعنوان مسأله از طرف کارشناسان مطرح میشود و مدیران و نمایندگان نیز بر آن صحه میگذارند اما هرگز مشکل حل نمیشود گویا که عزمی برای حل موضوع، اجرای برنامههای توسعهای و پیشرفت وجود ندارد.
سندهای توسعه که نوشته شدند نیز با هدف طرح مسأله نه حل مسأله بودند و اگر حدود ۵۰ درصد برنامههای توسعه اول تا ششم اجرا میشد احتمالاً برنامه توسعه هفتم، کمتر از یک سوم حجم امروز خود را داشت چون بخش بسیاری از مشکلاتی که در برنامههای اول تا ششم، احصا شده و قرار بود حل شوند، همچنان بر سر جای خود باقی و پایدارند و اگر چنین نبود، امروز و در آستانه رسیدن به افق ۱۴۰۴ تا این حد، اسیر مشکلات و چالشهای پیچیده بودیم گویا که هیچ بندی از سند ایران در افق ۱۴۰۴ محقق نشده است.روز گذشته «منصور دفتریان» رییس انجمن مهندسی گاز ایران درباره افزایش مصرف گاز در کشور هشدار داد و گفت: «ناترازی گاز در ایران بسیار جدی و خطرناک است، نه تنها افزایش تولید نداریم، بلکه کاهش تولید هم خواهیم داشت و به جایی میرسیم که یک دهم گاز مورد نیاز کشور را هم نمیتوانیم تامین کنیم.»
این موضوع ناترازی نیز یکی از مواردی است که تقریباً همه نمایندگان مجلس، مدیران ارشد دولت و سران سه قوه از آن آگاهی دارند اما به سمت حل مسأله حرکتی صورت نمیگرید.البته موضوع ناترازی بین تولید و مصرف، تنها محدود به گاز نیست و درحوزه آب و برق هم هر ساله چند برابرِ تولید، مصرفمان رشد میکند و همه از آن نیز آگاه هستند اما عزم حل مسأله در کسی وجود ندارد.حقیقت این است که تولید برق، گاز و آب بنا به دلایل مختلف هرساله از مصرف، عقب افتاده و این ناترازی که از حدود ۱۵ سال قبل در درصدهای پایین، شروع شد، مورد توجه مدیران قرار نگرفت و گامی برای حل آن برنداشتند و تنها بر قطع آب و برق و گاز همت گماشتند تا اینکه درصد ناترازی، به سطح هشدار رسید.
چندی قبل یکی از مدیران حوزه برق درخصوص ناترازی بین تولید و مصرف برق گفته بود برای حل این ناترازی، راهی جز صرفهجویی وجود ندارد و این نگاه غیرتخصصی نیز بر عمق فاجعه افزوده است.یکی از دلایلی که مشکلات حل نمیشود این است که مدیران که عموماً افرادی غیرمتخصص هستند که برابر مناسبات سیاسی و باندی بر مصادر قرار میگیرند و بدتر از آن تشخیص خود را بر نظر کارشناسی ترجیح میدهند و این رویکردِ نادرست، هم خروج نخبگان و متخصصان از کشور را به دنبال داشته است که رفتهاند به جایی که به نگاه و نظر کارشاسی آنان اهمیت داده شود، ولو اگر سرزمین مادریشان نباشد.
همچنین این رویکرد مدیران، موجب شد مسأله، همچنان مسأله بماند و امروز شاهد هستیم طیف گستردهای از دردها و رنجهای کشور در حوزه کشاورزی، محیطزیست، آلودگی هوا، صنعت و این ناترازیها در تولید آب و برق و گاز زندگی روزانه مردم را تهدید میکند و همتی برای حل آن وجود ندارد.
روز گذشته یکی از کارشناسان برجسته محیطزیست درخصوص کمآبی و آلودگی هوا در اصفهان هشدا داد طی چند سال آینده این شهر، جایی برای زندگی نخواهد بود و بخش اعظمی از جمعیت این سرزمین کهن، ناچار هستند به شمال کوچ کنند در حالیکه کارشناسان از بیش از دو دهه قبل درخصوص برداشتهای اضافی از منابع آب زیرزمینی هشدار میدادند.
اگر با خود صادق باشیم باید بگوییم در آستانه رسیدن به وضعیتی هستیم که یک زمین سوخته را نه تنها برای آیندگان که برای خودمان، به یادگار گذاشتیم و در این میان، تلاش و تقلای برخی مبنی بر ضرورت افزایش جمعیت و فرزندآوری، هم خندهدار است و هم تهوعآور. کارشناسان میگویند منابع آبی کشور کفاف مصرف همین مقدار جمعیت را نمیدهد و هر روز شاهد مشکلات پیچیده اقلیمی از خشک شدن تالابها و ریزگرد تا فرونشستهای متعدد در استانهای مختلف هستیم آنان نگران این هستند که جمعیت ایران در پنجاه تا یکصد سال آینده، نصف میشود!
- نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی