بازنشستگان در زمره آسیب پذیرترین طبقات اجتماعی ایران قرار دارند که با افزایش تورم و کاهش کیفیت خدمات مورد نیاز خود، روزگار دشواری را سپری میکنند.
میانگین حقوق بازنشستگان در حال حاضر به ۹ میلیون و ۲۴۱ هزار تومان رسیده است،درحالیکه که بر اساس آمارهای رسمی خط فقر خانوار سه نفره بالای ۲۵ میلیون تومان در ماه رسیده و تورم نیز همچنان بالای ۴۰ میلیون تومان است. حالا فرض کنید بازنشستگان با دردسرهای فراوان خود از جمله ازدواج و دانشگاه فرزندان یا بیماری و مستاجری چگونه باید خود را به آخر ماه برسانند.
به دلیل همین مشکلات بازنشستگان ناچارند مشاغل دوم و حتی سوم برای خود دست و پا کنند تا حداقل از پس هزینههای ضروری بربیایند.
دهقان کیا رئیس کانون بازنشستگان تامین اجتماعی تهران در همین رابطه با اشاره به این نکته که «بسیاری از بازنشستگان تامین اجتماعی به سراغ مشاغل غیررسمی و کاذب در دوران استراحت خود رفتند» اظهار کرد: بازنشستگان ما امروزه برای بقای خود و خانواده خویش راهی جز این ندارند که باوجود این میزان مستمری، مشاغل غیررسمی، کاذب و امثال آن را داشته باشند و بسیاری ساعتها با وضعیت جسمانی نامناسب رانندگی میکنند. این روزها مستمری یک سوم خط فقر، بازنشستگان ما را دو شغله کرده است.
بازنشستگی به معنای کنارهگیری از ادامه شغل به علل متفاوت نظیر بالا بودن سن، بیماری یا ازکارافتادگی است. سالهایی که افراد در بازنشستگی سپری میکنند، تقریباً برابر با سالهای اشتغال آنها است؛ بیشتر افرادی که داوطلبانه بازنشسته میشوند، طی مدت دو سال به دلایل گوناگونی ازجمله واکنشهای منفی نسبت به بازنشستگی، احساس مؤثر نبودن، مشکلات اقتصادی یا تنهایی، دوباره شروع به کار میکنند. اما مشکلات اصلی بازنشستگان در ایران عموما اقتصادی است که به کاهش منزلت امن آنها میانجامد.
طبق محدودیت تصویب شده برای اشتغال به کار افراد بازنشسته از سمت سازمان تأمیناجتماعی، فرد پس از بازنشستگی اجازه اشتغال به کار دیگری ندارد به خصوص اگر دوره کار خود را در شغلهای سخت و زیانآور گذرانده باشد که البته این قانون برای بازنشستگان لشکری و کشوری صدق نمیکند و این موضوع نیز یکی از تبعیضهای اعمال شده است.
یک بازنشسته با حقوق بسیار اندک چند میلیون تومانی نمیتواند زندگی کند و بهطورطبیعی مجبور به اشتغال مجدد به کار میشود تا زندگی خود را اداره کند. اگر حقوق افراد پس از بازنشستگی کفاف یک زندگی را بدهد، افراد لزومی برای کار مجدد ندارند. امید به زندگی در افراد بازنشسته نیز بسیار کاهش یافته است.
قرار بود طرح همسان سازی اندکی از مشکلات اقتصادی این قشر کم کند اما این مسئله برای افرادی که در سطح پایین درآمدی هستند، تأثیر چندانی نداشت؛ به طوری که اکنون بسیاری از مستمریبگیران تأمین اجتماعی چهار و زیر چهار میلیون تومان دریافتی دارند و این موضوع نتوانست مشکلی از بازنشستگان حل کند. این در حالی است افرادی که دریافتی بالایی داشتند، این طرح برای آنها تأثیر زیادی داشت و حقوق آنها با افزایش قابل توجهی روبهرو شد.
به گفته فعالان عرصه بازنشستگان فلسفه وجودی مستمری بازماندگان این بود که خانواده بازنشسته یا کارگر متوفی دچار آسیبهای اجتماعی نشوند اما ما گزارشات بسیاری داریم که به دلیل مشکلات مالی ناشی از نامکفی بودن مستمری این خانوادهها نیز همگی دچار معضلات بزهکاری ناشی از مشکلات معیشتی شده و وارد فرآیند آسیبهای اجتماعی و اخلاقی ناگوار شدند. در چنین شرایطی کدام مقام و مسئول پاسخگوی چنین شرایطی است که فردی حقوق نیز دریافت کند اما به چنان وضعیتی دچار شود که نتوان حتی شرح آن را بیان کرد؟ بسیاری از بازنشستگان و بازماندگان دقیقا در همان شرایط دریافت مستمری اندک، اصلیترین مخارج تهیه جهیزیه، هزینه دانشگاه و ازدواج فرزندان خود را دارند و چنین وضعیتی عملا برای خانوارها کمرشکن خواهد بود.
- نویسنده : ملیحه منوری-سردبیر