به گزارش اکو ایران، وی با اشاره به چالشهای توسعه کشور به بیان مشکلات تهران پرداخت و از ضرورت جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور سخن گفت. پزشکیان تصریح کرد که توسعه تهران با بیآبی که وجود دارد، وقت تلف کردن است و چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم. رئیس جمهور پیش از این نیز در مراسم تودیع معارفه «فرزانه صادق مالواجرد»، وزیر راه و شهرسازی نیز بر این نکته تاکید کرد که با تداوم این شرایط، ادامه زندگی در کلانشهر تهران غیرممکن خواهد شد. این اظهارات و شائبه تغییر پایتخت، واکنشهای فراوانی را به دنبال داشت و نکته مبرهن این است که اکثریت نیز با آن مخالفاند. البته همه بر صحت اظهارات پزشکیان تاکید دارند و مشکلات تهران و افول روز به روز منابع این شهر انکارنشدنی است. با این حال سوال مطرح این است که آیا راه حل، تغییر پایتخت است؟
کارشناسان چه میگویند؟
به گزارش اکو ایران، «غلامحسین کرباسچی»، شهردار پیشین تهران در واکنش به اظهار نظر پزشکیان با اشاره به اینکه تهران قابل اداره کردن است اما اداره مناسب آن نیازمند تصمیمگیری، اراده و کنترل توسط بالاترین ردهها از میان مسئولین کشور است گفت:«معتقدم که باید توسط رهبری این تصمیمگیری اتخاذ شود و همه ارگانها و نهادها به برنامهریزی دقیق کارشناسی در اداره شهر تهران تن بدهند و نخواهند همه در تهران متمرکز شوند.»
وی ادامه داد: «آقای رئیسجمهور گفتهاند: نمیشود به مردم بگوئیم بروید و خودمان اینجا بنشینیم، باید اول خودمان برویم! من عرض میکنم: کجا میخواهید بروید؟! اگر آقای پزشکیان در دولت خود قصد دارند مسائل را خارج از مباحث سیاسی و احساسی مورد رسیدگی قرار دهند و بر کار کارشناسی تاکید دارند، باید این موضوع را مورد توجه قرار دهند که در گذشته در شهر تهران کار کارشناسی زیاد انجام شده است اما متاسفانه اداره شهر تهران در پیچ و خمهای سیاسی افتاده است.»
«مهدی چمران»، رئیس شورای اسلامی شهر تهران نیز در واکنش به اظهارات رئیس جمهور درباره انتقال پایتخت گفت: «آنچه رئیس جمهور مطرح کرده صحیح است و ضرورتی ندارد همه بخشها در تهران متمرکز شود وقتی بنادر فعالی در جنوب و شمال کشور میتوانیم داشته باشیم که صنعت کشور را فعال کند، باید از این ظرفیت استفاده نماییم. اما دولتهای مختلف در این زمینه چندین بار مطالعه کردند ولی به نتیجه مشخصی نرسیدهاند.»
«عبدالرضا گلپایگانی»، معاون پیشین شهرداری تهران نیز گفت: «من فکر میکنم که باید فکر اصلاح تهران بود. انتقال پایتخت باید مبتنی بر روششناسی و توسعه پایدار باشد. در برنامه هفتم ظرفیتهایی ایجاد شده که شاید بتوان از آن ظرفیتها برای تمرکززدایی در تهران استفاده کرد. اگر تمرکز توسعه و ایجاد اشتغال را به شهرهای کوچک ببریم، بخشی از مشکل تهران حل میشود.» گلپایگانی درباره تجربه جهانی در تغییر پایتخت گفت:« ۱۵ کشور تاکنون پایتختهایشان را جابهجا کردهاند. اندونزی آخرین کشوری که شهر دیگری ساخت و پایتخت خود را منتقل کرد. در گذشته استانبول پایتخت ترکیه بود و آنکارا پایتخت شد. برزیل هم چنین تجربهای دارد، اما شکست خورد. پاکستان هم از کراچی به اسلام آباد کوچ کرد. ما باید بسنجیم که ظرفیتهای مدیریتی و مالی دولت در حدی هست که پایتخت را منتقل کند؟ دولت برای پرداخت حقوق پرستاران از صندوق توسعه ملی قرض میکند، حالا این دولت میتواند پایتخت خود را منتقل کند؟! اگرچه تمرکززدایی از تهران باید جدی گرفته شود و اختیارات استانها را افزایش دهیم.» به گزارش تابناک، وزیر فعلی وزارت راه و شهرسازی در سال۹۸ نیز بر این نظر بود که تعادلبخشی به توزیع جمعیت جزو وظایف شورای عالی شهرسازی و معماری است و مصوبه مجلس در این خصوص از شورای عالی خواسته است تا انتقال مراکز اداری و سیاسی پایتخت امکانسنجی شود. تاکنون به هیچ گزینهای برای انتقال پایتخت نرسیدهایم و هیچ شهری انتخاب نشده است. سیاست پیشنهادی ما تمرکززدایی از تهران است و انتقال پایتخت بهطور کامل منتفی است.
به گواه تاریخ
در طول یک قرن گذشته، حاکمان ایران بر ای حل مشکلات شهرهای بزرگ ۸ مرتبه اقدام به جابجایی پایتخت کرده اند؛ هیچکدام هم به ایدهآلی که در نظر داشتند نرسیدند. حتی لازم نیست که راه دور برویم و در همین دهه گذشته بارها با پروژه سامان پایتخت مواجه بودیم. دولت «حسن روحانی» قانون مصوبه سال۹۴ را مطرح کرد که در ادامه نگاهی به آن خواهیم داشت. «شهید ابراهیم رئیسی» تجزیه استان تهران به سه استان تهران مرکزی، تهران غربی و تهران شرقی را مطرح کرد و اکنون مسعود پزشکیان ایده انتقال پایتخت را دارد. به گزارش دنیای اقتصاد، در سال ۹۴ براساس قانون «امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و تمرکززدایی از تهران» قرار بود یک شورای مطالعاتی، از بین دو گزینه «تمرکززدایی خدمات، امکانات رفاهی و شغلی از پایتخت» یا «انتقال پایتخت»، یکی را بهعنوان راه اصلی نجات تهران از ابرمشکلات ترافیک، آلودگی هوا، تراکمجمعیت و هزینه مسکن برگزیند. مطالعات شورای مذکور تا سال۹۹ به تهیه یک کتابچه ۵۳صفحهای منجر شد که جواب، «نه» به انتقال پایتخت بود؛ اما صدور رای نهایی شورا بهدلیل تعلیق جلسات ناشی از شیوع کرونا، تا امروز معطل مانده است. دو پرسش مهمتر اما، «تصویر تهران پساز انتقال پایتخت» و «وضعیت پایتخت جدید» است. فاکتورهای هزینه و زمان انتقال و همچنین شهر در قد و قواره پذیرش پایتخت، پرسش دیگر است. در این بررسی، ضمن معرفی «راه تصفیه تهران از ابرمشکلات» در مقابل «بیراهه انتقال پایتخت»، پیام معنادار تجربه ۲۴کشور در انتقال پایتخت و نقاط عطف در تاریخ ۲۳۵ساله پایتختی تهران تشریح شده است. در سراسر جهان نیز باتوجه به مطالعهای که در دهه۹۰ از تجربه ۲۴کشور در انتقال پایتخت انجام شد، عمده کشورها به اهداف اولیه خود دست نیافتند و مشکلات به قوت خود باقی ماندند. این مطالعات نشان داد، کشورهایی که پایتخت آنها مشکلاتی شبیه تهران دارند، از سیاست تمرکززدایی جمعیتی و مراکز شغلی و اقتصادی برای کاهش جاذبه نسبی سکونت در پایتخت و تشویق به سکونت در دیگر مناطق شهری استفاده کردهاند. در نهایت باید گفت اگرچه ایده انتقال پایتخت به لحاظ تئوری و روی کاغذ منطقی است اما آیا دولت توان کافی برای آن را دارد؟ زیرا این امر موضوعی پیچیده است که باید به پهنهبندی توسعه مملکت به گونه دیگر نگریست و باید به سند آمایش سرزمین جدیتر توجه کرد. به اسنادی که در فرآیندهای تصمیمسازی تولید میشود، بهعنوان یک میثاق ملی توجه و عمل کرد؛ نه اینکه جامعه حرفهای چیزی ارائه دهند و مدیران ارشد آن را تصویب کنند و در عمل هیچکدام از آن وزارتخانهها بر وظایفی که در آن سند آمایش یا طرح راهبردی و سند چشمانداز برایشان تعیین شده است، عمل نکنند.