سید رضا صائمی «راه بی‌پایان» از آن دست سریال‌هایی است که بازپخش آن علاوه بر تامین سرگرمی و جذابیت‌هایی که از حیث دراماتیک برای مخاطب دارد، به واسطه موضوع داستان و پرداختن به ارتباطات ناسالم اقتصادی و نقش باندهای مافیایی در پولشویی و معادلات غیرقانونی، تناسب و کارکرد اجتماعی هم داشته و پاسخی به نیاز […]

سید رضا صائمی

«راه بی‌پایان» از آن دست سریال‌هایی است که بازپخش آن علاوه بر تامین سرگرمی و جذابیت‌هایی که از حیث دراماتیک برای مخاطب دارد، به واسطه موضوع داستان و پرداختن به ارتباطات ناسالم اقتصادی و نقش باندهای مافیایی در پولشویی و معادلات غیرقانونی، تناسب و کارکرد اجتماعی هم داشته و پاسخی به نیاز جامعه امروز در قالب نمایشی است. سریالی که در زمان پخش خود با اقبال خوبی هم از سوی مردم و مخاطبان عام مواجه شد و هم مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
راه بی‌پایان را می توان واجد رویکردی آسیب‌شناختی به مناسبات اقتصادی در جامعه دانست که آن را در بستر یک کشمکش خانوادگی و در درون نهاد خانواده بازنمایی کرده و به تصویر می‌کشد. این سریال از یک سو با نگاهی آسیب‌شناختی به معضلات اجتماعی و رفتاری ناشی از فاصله طبقاتی در جامعه می‌پردازد و از سوی دیگر قصه‌اش را در یک رابطه پیچیده عاطفی صورت‌بندی می‌کند. این شیوه از روایت البته کار دشواری است و ممکن است نقطه ثقل قصه و کانون محوری آن از دست برود و سریال را دچار چندزبانی و آشفتگی کند اما کارگردانی خوب «همایون اسعدیان» باعث شده تا قصه در ساختاری منسجم و هویت‌مند، نظم بیابد و وحدت درونی خود را حفظ کند.
شخصیت اصلی داستان جوانی به نام منصور (با بازی خوب «هومن سیدی» که این روزها کارگردانی مطرح هم شده است) است که سال‌ها قبل در پی عشقی نافرجام به خارج از کشور رفته و اکنون پس از اتمام تحصیلات با یک طرح تولیدی به ایران بازگشته است. او طرح خود را تصادفا به شرکتی می‌برد که «توتونچی»؛ پدر نامزد سابقش (آتیلا پسیانی)، مدیریت آن را به عهده دارد. توتونچی به قصد رقابت با شرکایش سرمایه لازم برای اجرایی شدن طرح را در اختیار منصور می‌گذارد و او کارش را آغاز می‌کند.
در این میان عشق گذشته هم بین منصور و غزل (آزاده صمدی) دوباره زنده می‌شود. از سوی دیگر فردی به نام ابوالحسنی (فرهاد اصلانی) که طرح منصور منافعش را به خطر انداخته تلاش می‌کند تا از انجام این پروژه جلوگیری کرده و کار او را متوقف کند. در کشمکش‌های این ماجرا، توتونچی کشته می‌شود. منصور هم با پاپوشی که برایش دوخته می‌شود کارگاهش تعطیل شده و عشق گذشته‌اش را هم بار دیگر از دست می‌دهد. غزل بعد از مرگ پدر و ناامید شدن از منصور تصمیم به ترک وطن می‌کند و تلاش‌های منصور برای منصرف کردن او از این تصمیم فایده‌ای ندارد. حالا این منصور است که برای اعاده حیثیت از دست رفته دست به کار شده و قصه بر محور آن می‌چرخد… .
راه بی‌پایان بیش از هر چیز از فیلمنامه جذاب خود سود می‌برد و مخاطب را درگیر قصه‌اش می‌کند. سویه اجتماعی قصه نیز به واسطه باورپذیری و انطباق با برخی واقعیت‌های تلخ جامعه بر کشش این ماجرا می‌افزاید تا در نهایت راه بی‌پایان به سریالی موفق در زمان خودش بدل شود.
سریال، قصه‌ای سرشار از گره‌افکنی‌های مختلف است که با رویکردی کلاسیک به گره‌گشایی دست می‌زند و تعلیق پرکشش قصه را بدون منطق به حال خود رها نمی‌کند. در واقع گره‌گشایی در راه بی‌پایان، واجد منطق و ساختاری دراماتیک بوده و از مقدمه‌چینی لازم برای نتیجه‌گیری قابل باور برخوردار است. مهم‌تر از همه اینها، انگیزه‌های شخصیت‌ها در قصه برای مخاطب به روشنی تبیین می‌شود و رمزگشایی در پرده‌ای از ابهام صورت نمی‌گیرد.
از سوی دیگر در پردازش شخصیت‌های قصه هم جانب تعادل رعایت شده و با پرهیزی از نگاه سیاه و سفیدی به آدم‌ها و کاریکاتوری کردن کاراکترها تلاش شده از تیپ‌سازی اجتناب شود و شخصیت‌پردازی به معنای دراماتیکی قضیه اتفاق بیفتد. خصلت‌های رفتاری هر شخصیت متناسب با منطق قصه طراحی شده؛ مثلا منصور، شخصیت عصبی و تندی دارد که این پرخاشگری در گره‌افکنی و رمزگشایی نهایی از شخصیت او به کار می‌آید. شخصیت‌های منفی قصه از جمله ابوالحسنی (فرهاد اصلانی) دارا خصوصیات انسانی مثبت هم هست. یا مهران رجبی در نقش میکائیل به واسطه رک بودنش از قالب تیپیک سرایدارها خارج شده و به شخصیتی دوست‌داشتنی و البته باورپذیر بدل شده است. این شخصیت‌پردازی باورپذیر، یکی از نقاط قوت سریال راه بی‌پایان است که در جذب مخاطب نسبت به این سریال و درگیر شدن آنها با فراز و نشیب‌های قصه نقش مهمی داشته است.
راه بی‌پایان نشان داد که پاشنه آشیل و مرکز ثقل سریال‌های ما فیلمنامه است و اگر فیلمنامه در یک پردازش صبورانه و زمانمند، قوام بیابد، نیمی از موفقیت سریال تضمین شده است. فیلنامه راه بی‌پایان ۵بار مورد بازنویسی قرار گرفت و این نشان می‌دهد سازندگان اثر در این زمینه دغدغه‌مند بوده‌اند. سریالی که هم قصه‌محور است و هم شخصیت‌محور و این دو به موازات هم پیش رفته و سوژه نیز ناظر بر یک واقعیت اجتماعی عمومی و گسترده است که می‌تواند مخاطب را از تماشای آن از طریق شبکه پربیننده «آی فیلم» راضی نگه دارد.