در هزاره سوم اتفاق افتاد!
در هزاره سوم اتفاق افتاد!
گاه از خودمان می‌پرسیم مردمی که در آینده نزدیک می‌آیند و جایگزین نسل امروز می‌شوند اگر ببینند و بشنوند که در دهه سوم هزاره سوم، زنان در کشور ایران که همواره مهد و مرکز فعالیت آزادانه و البته قانونمند زنان بوده است، اجازه ورود به ورزشگاه را نداشتند و صدای آوازشان نیز ممنوع بود، درباره ما چه فکر خواهند کرد ؟

اگر همان مردم در کتاب‌ها بخوانند و در آرشیو رسانه‌ها ببینند که صدای بانویی آوازه‌خوان در نتیجه یک خطای انسانی از یک برنامه آن هم به مدت چند ثانیه، پخش شد و صدا و سیمای ملی از مردم عذرخواهی کرد، آن هم در شرایطی که همان مردم از شنیدن صدای آواز این بانو، محظوظ شدند، با خود چه تصوری از دوران ما خواهند داشت ؟
روز گذشته و در پایان یکی از برنامه‌های صدا و سیما، آواز یک بانوی خواننده از آنتن زنده پخش شد و کارگردان، صدا را قطع کرد و اجازه داده نشد مردم از این صدا لذت ببرند. رسانه ملی نیز سریعاً بیانیه‌ای انتشار داد که در بخشی از آن آمده است: «به استحضار مخاطبان گرانقدر برنامه سیمای خانواده می‌رساند در ثانیه‌های پایانی برنامه به مورخ ۲۱ مهرماه، بر اثر سهل‌انگاری و خطای فردی، بخشی از موسیقی یک فیلم سینمایی ایرانی پخش شد که در آن حدود شرعی رعایت نشده بود. مسئولان برنامه در بدو اتفاق متوجه این اشتباه شده و ضمن برخورد جدی با عامل این سهل‌انگاری، راه اشتباه مجدد را بستند.»
این بیانیه از طرف صدا و سیمایی صادر شد که عموماً عادت به عذرخواهی ندارد و مانند بسیاری از مدیران در جمهوری اسلامی، اشتباهات خود را ناشی از جنگ ادراکی دشمن می‌داند و اقدام به عذرخواهی را مایه وهن نظام ! و برای همین بسیار عجیب است و کاش اساساً صدا و سیما، تنها به قطع صدای آواز بانوی محترم بسنده می‌کرد و بیانیه عذرخواهی نمی‌داد که بیتی از مثنوی مولانا را در خاطرمان زنده کرد که گفت:
ای خبرهات از خبرده، بی‌خبر
توبه‌ی تو از گناهِ تو بَتَر !
باور ما این است که بیانیه عذرخواهی صدا و سیما از اقدام به قطع صدای آواز بانوی خواننده، بدتر بود.
نکته دوم درخصوص این بیانیه این است که گفته شد با عامل این سهل‌انگاری برخورد کردند. اگر بخواهیم با همان نگاه تنگ و تاریک امثال پیمان جبلی و وحید جلیلی به موضوع نگاه کنیم و با ادبیات آنان، با خودشان صحبت کنیم لازم است به دوستان یادآور شویم که کسی که سهل‌انگاری یا کوتاهی می‌کند، لزوماً به این معنا نیست که قصد بدی داشته است و به اصطلاح فقها، «جاهل قاصر» است. جاهل قاصر با «جاهل مقصر» فرق دارد و حکم‌شان با هم برابر نیست. جاهل قاصر را راهنمایی می‌کنند و اندرز می‌دهند اما با جاهل مقصر برخورد می‌کنند. اما در این موضوع خاص، محتسب به تعبیر رند شیراز، تیز بود و عزم خود را جزم کرد تا با جاهل قاصر هم برخورد کند و چه بسا تاکنون آن مادرمرده را اخراج کردند تا دیگر چنین فاجعه‌ای در صدا و سیمای ملی رخ ندهد به بیان روشن، همه حساب کار خود را بکنند.
نکته مهم بعدی که گویا مدیران ارشد و صدا و سیما و سیاست‌گذاران این نهاد حاکمیتی از آن آگاهی ندارند این است که در کف جامعه، قاطبه مردم حتی بخش‌های مذهبی و خانواده‌های ریشه‌دار در زیست روزانه خود به صدای زنان آوازه‌خوان گوش می‌دهند و از آن لذت می‌برند و برای اکثریت مردم، این اتفاقی عجیب نبود و برعکس، قطع صدای آن بانو و صدور بیانیه، اتفاقی عجیب و به‌غایت واپسگرایانه و مایه خجالت است.
در خصوص بخش دیگری از این بیانیه که مدعی شد پخش این آواز یعنی زیرپا گذاشتن حدود شرعی نیز باید یادآور شد درخصوص صدای زن از دیرباز در میان فقها و مجتهدان، اختلاف نظر وجود داشت و حتی در کوران مبارزه در قبل از انقلاب، برخی روحانیون و علمای شناخته‌شده صدای زنانی چون «پریسا» که با سازهای ایرانی و غزلیات سعدی و حافظ را می‌خواند و از رقص و حرکات بدنی اجتناب می‌کرد، نگاه و نظری مساعد داشتند. آنچه که صدا و سیمای ملی در خصوص این اتفاق، طرح کرد نگاه و نظر یک طیف فکری است که اتفاقاً در جامعه به نگاه تنگ و بسته در موضوعات مختلف سیاسی و دینی شهره است و در جامعه طرفداران زیادی ندارد.
نکته آخر این‌که چنین رفتارهایی که در چهاردهه گذشته از سوی افراطیون سیاسی و مذهبی، مسبوق به سابقه بوده است در تغییر نگاه بنیادین مردم به دین و فرهنگ بسیار موثر بوده است و این اقدام نیز در جامعه، چنین نتایجی به دنبال خواهد داشت و در حقیقت نقضِ غرض است و آقایان را از اهداف و ایده‌آل‌هایی که دارند، دور و دورتر خواهد کرد.