چرایی نگاه مثبت بازار
چرایی نگاه مثبت بازار
از تاریخ ده مهرماه که زمان انجام عملیات وعده صادق دو جمهوری اسلامی ایران به اسراییل بود تا واکنش این کشور که روز گذشته انجام گرفت، 25 روز زمان صرف شد و رسانه‌ها و بنگاه‌های خبرپراکنی طی این ایام همه تلاش خود را بر «نابودکننده‌بودن» و گستردگی پاسخ تل‌آویو متمرکز کرده بودند و در این میان یکی از موضوعاتی که در صدر خبرگزاری‌ها قرار داشت، اظهارات و ادعاهای «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر بود که حاوی همین نکات بود گویا که کشور ایران نیز از نظر مساحت و توان نظامی، مانند باریکه غزه است.

طی این مدت نیز شاهد افزیش نرخ دلار و سکه بودیم که کارشناسان بر این باور بودند که واکنش اقتصاد به حمله احتمالی اسراییل به ایران است اما روز گذشته که حمله انجام شد، شاهد بودیم هم دلار و هم سکه سقوط کرد و در این نوشتار بر چرایی نگاه مثبت بازار به این برخورد نظامی پرداخته شد.
اگر بیست و پنج روز اخیر را مرور کنیم به خاطر می‌آوریم برخی اخبار در برخی ایام به‌صورت هدفمند در رسانه‌های فارسی‌زبان منتشر می‌شد ازجمله این‌که ایالات متحده آمریکا از اسراییل خواسته است دامنه حملات خود را محدود به مناطق نظامی و موشکی کند و از حمله به زیرساخت‌های نفت و انرژی بپرهیزد یا ماجرای افشای نقشه عملیات حمله که تنها در اختیار پنج کشور آمریکا، کانادا، انگلیس، استرالیا و نیوزیلند موسوم به -five eyes-«پنج چشم» قرار داشت که عموماً با هدف جنگ روانی صورت می‌گرفت و آخرین خبر از این اخبار این است که اسراییل حملات را با ۱۳۰ هواپیمای نظامی انجام داد.
امروز و پس از انجام حمله اسراییل به ایران بهتر می‌توان به این نکته پی برد که اسراییل در همه این مدت، به‌موازات هماهنگی با آمریکا و دریافت سامانه دفاع هوایی تات، همچنین مشغول یک بازی رسانه‌ای بوده است تا به اهدافی فراتر از اهداف نظامی خود برسد و چه بسا این نکته را در نظر داشت که جریانات اعتراضی در داخل کشور به راه اندازد که به این هدف خود نرسید.

نکته مهم دیگر دفاع هوایی ایران و دفع بخش اعظمی از حملات و رساندن آسیب به حداقل بود که مورد توجه رسانه‌های جهانی قرار گرفت اما جالب است که از این موضوع هم تلاش دارند به نفع اسراییل استفاده کنند ازجمله این‌که برخی رسانه‌های بین‌المللی از قول کارشناسان آگاه ! نقل کردند که اسراییل به حرف آمریکا گوش کرد و حملات را محدود انجام داد تا سطح خسارت به حداقل برسد و چرخ تنش با تصمیم به اقدام متقابل تهران، تکرار نشود. کاملاً روشن است که به‌موازات جنگ تمام‌عیار نظامی اسراییل با ایران، یک جنگ رسانه‌ای نیز در جریان بوده‌است که به اندازه بعد نظامی، نیاز به تحلیل دارد. همچنین برای برآورد دقیق خسارات و آمار نهایی شهدای این حمله باید ساعاتی بیشتر صبر کرد اما این نکته برای عموم مردم نیز به قطعیت رسید که اسراییل در عمل بسیار کمتر از آن چیزی نشان داد که ادعایش را داشت.
اقتصاد و بازار در این میانه راه خود را رفتند. اساساً اقتصاد در چنین شرایطی مانند یک اورگانیسم زنده و هوشمند عمل می‌کند و به آسانی فریب نمی‌خورد. کاهش نرخ دلار و سکه طلا به‌خوبی نشان داد در این حمله، برگ برنده در دست تهران بوده است و هر چند چهار تن از پرسنل پدافند هوایی ارتش در این حملات، به شهادت رسیدند و تأسیساتی نیز در برخی نقاط کشور آسیب دیده است، اما اقتصاد و بازار زودتر از هر تحلیل‌نویسی به این حقیقت پی برد که حداکثر توان نظامی اسراییل در حمله به ایران تا کجا است.
باور ما این است که اگر تهران به فکر اقدام مشابه نباشد و این چرخه متوقف شود، نرخ دلار و سکه بیش از این نیز کاهش خواهد داشت هرچند که از نوع عمل اسراییل نیز مشخص است توان زدن ضربه‌ای بیش از این سطح را ندارد.
باید منتظر ماند و دید که تصمیم مقامات اتاق جنگ جمهوری اسلامی ایران به این حمله چه خواهد بود و آیا آن‌گونه که برخی شواهد نشان می‌دهد تهران نیز به دنبال گسترش جنگ با اسراییل نیست یا به توصیه برخی گرایش‌ها عمل خواهد کرد که خواهان یک جنگ تمام‌عیار و تمام‌ناشدنی تا محو کامل اسراییل از صفحه روزگار هستند.