بیگانگیِ توسعه با جنگ
بیگانگیِ توسعه با جنگ
مسعود پزشکیان در ایام تبلیغات انتخاباتی که با مردم سخن می‌گفت بخش اعظمی از تلاش خود را صرف این حقیقت کرده بود که لازم است با شرق و غرب عالم و از روسیه و چین تا اروپا و آمریکا وارد مذاکره شد و از همه ظرفیت‌ها برای ثبات و توسعه بهره برد و در غیر این‌صورت و با وجود تحریم‌ها و چالش با نظام بین‌الملل نمی‌توانیم به اهداف موردنظر خود در توسعه و تعالی کشور برسیم و برنامه‌های خود را اجرا و نرخ رشد را 8 درصدی کنیم.

سخنان رییس‌جمهور در آن روزها که فردی با پیشینه پنج دوره حضور در مجلس شورای اسلامی و چهار سال وزارت بود، مورد پسند بسیاری از کارشناسان قرار گرفت و از نظر بسیاری از دلسوزان منطقی به‌نظر می‌آمد و همین دیدگاه‌های شفاف موجب جلب آرای اکثریت افرادی شد که گفتمان سعید جلیلی را در نقطه‌ای متزلزل با رویکردی تهاجمی می‌دیدند و در نهایت مسعود پزشکیان موفق شد در روز جمعه ۱۵ تیرماه انتخابات را به نفع خود تمام کند.
نکته‌ای که نه مسعود پزشکیان و نه کس دیگری تصور نمی‌کرد این بود که در روز تحلیف رییس دولت چهاردهم، «اسماعیل هنیه» که میهمان این مراسم بود در قلب تهران توسط اسراییل ترور شد.
این ترور موجب شد پای تهران مستقیم به منازعه خاور میانه باز شود. در همه چهار دهه گذشته روسای جمهور اسلامی ایران تلاش داشتند خود را در مقام حمایت گفتمانی و بعضاً مالی پشتیبان جبهه مقاومت نشان دهند و هرگز ورودی مستقیم به جنگ با اسراییل نداشتند و حتی از دامن زدن به این سیاست پرهیز داشتند و اگر اسراییل به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق حمله نمی‌کرد عملیات «وعده صادق اول» نیز در دولت مرحوم رییسی رقم نمی‌خورد اما اقدام به ترور اسماعیل هنیه درحقیقت پایانی به این سیاست بود و زمینه ورود مستقیم تهران به جنگ را فراهم کرد، ورودی که واکنش اسراییل را به دنبال داشت و برخی اخبار حکایت از اقدام تلافی‌جویانه تل‌آویو طی روزهای آینده دارد و باید در انتظار حرکت عقربه‌های ساعت ماند و به ادامه این درگیری نگاه کرد.
مسعود پزشکیان شخصیتی آرام و صلح‌طلب دارد و برعکس عبارت تبلیغاتی دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر(عج)، چندان «جنگ‌بلد» هم نیست اما آن اندازه سیاست را می‌فهمد و می‌داند در چنین شرایطی لازم است وانمود کند که اهل دفاعِ تمام‌قد است تا دشمن به این تصور نیفتد که در بدنه حاکمیت درخصوص مواجهه جدی با اقدامات اسراییل، دوگانگی حاکم است یا رییس دولت از جنگ واهمه دارد.
نکته‌ای که در پیوند با این موضوع ممکن است طرفداران دولت چهاردهم و همچنین مردم را نگران کند این است که شعارهای توسعه‌محور مسعود پزشکیان به کجا منتهی خواهد شد و اگر شرایط جنگی بین تهران و تل‌آویو ادامه پیدا کند و دولت ناچار شود بخش قابل توجهی از بودجه را به سمت حوزه دفاعی و نظامی سوق دهد، همان‌طوری که در لایحه بودجه ۱۴۰۴ و به گفته سرکار خانم مهاجرانی سخنگوی دولت افزایش ۲۰۰ درصدی برای تقویت بنیه دفاعی در نظر گرفت، تکلیف توسعه چه خواهد شد آن هم در شرایطی که تقریباً همه زیربخش‌های اقتصاد با تنفس مصنوعی زنده هستند و در چنین شرایطی دولت عزم خود را جزم کرده تا با افزایش مالیات و افزایش نرخ برخی کالاها و خدمات، بخشی از ناترازی‌های مالی خود را جبران کند.
اگر بنا بر تحلیل منطقی و عالمانه باشد باید اذعان کرد دولت مسعود پزشکیان هم شرایط پیشینی ناگواری دارد و هم شرایط پسینی مبهم، یعنی در بدترین وضعیت، دولتی ورشکسته را در دست گرفت و روزها و ماه‌های آینده نیز ممکن است سرشار از اتفاقات ناخواسته و خارج از محاسبه اتاق فکر دولت و به قول انگلیسی‌ها «سورپرایز» باشد. مدیریت توسعه به ما می‌گوید یکی از زیرساخت‌های مهم و اساساً پیش‌شرط توسعه، امنیت است به بیان روشن، جنگ و توسعه مانند «جن و بسم‌الله» هستند و هرگز در یک منطقه همدیگر را ملاقات نخواهند کرد.
با توجه به مجموعه مطالب گفته شده لازم است تأکید کنیم در صورت ادامه وضعیت جنگی بین ایران و اسراییل حتی در حد و اندازه پینگ‌پنگی، دولت چهاردهم نمی‌تواند بر توسعه تمرکز کند و تا اطلاع ثانوی، توسعه از دستور کار دولت چهاردهم خارج خواهد شد و در خوش‌بینانه‌ترین نگاه، همه همت و توجه مدیران اقتصادی دولت چهاردهم، تأمین مایحتاج ضروری مردم و کالاهای اساسی خواهد بود.
این وضعیت البته مطلوب مسعود پزشکیان و حامیان نزدیک به وی و همچنین قاطبه مردم نیست اما شرایطی است که به نوعی به دولت چهاردهم و همچنین زندگی و معیشت مردم تحمیل شده و شواهد تأیید می‌کند مسعود پزشکیان در حال حاضر توانی برای مدیریت آن و بازگرداند ریل به صلح و آرامش و رفتن به سمت برجام را ندارد.