شکست دموکراتها
با پایان رایگیری در ایالت اریزونا، نتیجه نهایی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مشخص شد و دونالد ترامپ ۲۱۲ رای الکترال کالج و با شکست سنگین دموکراتها، رئیس جمهور آمریکا شد. ارزیابی نتیجه این انتخابات نشان میدهد که قبل از اینکه به روند پیروزی ترامپ و جمهوری خواهان مورد توجه قرار گیرد، باید به شکست سیاستهای بایدن و دموکراتها اشاره کرد. به نظر میرسد مهمترین دلیل پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ناتوانی بایدن در مدیریت این کشور بود. از سوی دیگر کاملا هریس نیز در دوران حضور خود در کاخ سفید بهعنوان معاون بایدن نتوانست عملکرد قوی از خود نشان دهد و خود را به نوعی از سایه بایدن خارج کند. نکته دوم نیز نوع رفتار بایدن در سیاست خارجی بود که مصداق کامل ناکامی آمریکا را نشان داد. سیاستهای آمریکا در جنگ اوکراین و غرب آسیا و بهخصوص جنگ غزه نشان داد که بایدن در این مدت نتوانست افکار عمومی آمریکا بهخصوص مسلمانان را نسبت به سیاستهای خود قانع کند و جامعه نخبگانی آمریکا را ناامید کرده است. بنابراین بخشی از رایآوری ترامپ به سیاستهای غلط بایدن در حوزه داخلی و خارجی برمیگردد.
شرایط برای ترامپ فرق کرده است
بررسی اظهارنظرها نشان میدهد که در نگاه برخی ترامپ نسبت به سال ۲۰۱۶ فرق کرده است و شخصیت وی متفاوت از دور اول ریاست جمهوریاش خواهد بود. این در حالی است که گذاره شخصیت متفاوت نسبت به دونالد ترامپ کاملا نادرست است وی همان چهره سال ۲۰۱۶ میباشد. اما شرایط جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت با گذشت زمان تفاوت اساسی داشته است. در واقع ترامپ مجبوراست در اتخاذ سیاست خاورمیانهای آمریکا دو گزاره “تجربه” و “گذشت زمان” را مورد توجه قرار دهد و بر پایه آن رویکرد سیاست خارجی کاخ سفید را در چهار سال آینده مورد بحث و بررسی قرار دهد.
عضویت ایران در بریکس، سازمان همکاری شانگهای و ارتباط و تعامل سازنده ایران با عربستان سعودی، تعریف شرایط متفاوت از مذاکرات برجام و تامین منافع ملی از مسیرهای متفاوت از برجام، شرایط ترامپ را در برخورد با ایران را سخت کرده است. فراموش نکنیم که ترامپ زمانی نسبت به ایران توانست سیاست فشار حداکثری را طرح کند که به لحاظ داخلی در ایران شرایط مهیا بود. متاسفانه دولت روحانی با شرطیسازی جامعه نسبت به برجام و خروج ترامپ از آن، باعث شد که وی ادعای پیروزی در قبال ایران را داشته باشد. اما وی برخلاف تحلیل ها، ترامپ رئیس جمهوری بود که نسبت به ایران موفقیتی نداشت، وی با استراتژی باز و با اجرای همه سیاستها (سیاست فشار حداکثری که شکست خورد، ترور حاج قاسم مبنی بر محدودسازی ایران در منطقه که شکست خورد و …) نتوانست ایران را محدود کند. نکته جالب توجه این است که در سال ۲۰۱۸ زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، اعلام کرد زمان گریز ایران از بمب اتمی ۱۵ ماه میباشد و در این مدت آمریکا هر اقدامی که بخواهد میتواند علیه ایران اجرا کند اما در شرایط کنونی طبق اعلام آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)زمان رسیدن ایران به بمب اتمی ۷۲ ساعت تا یک هفته است، با این گزارش ترامپ در اعلام سیاستهای ضد ایرانی، بسیار متفاوت از سالهای اول ریاست جمهوری خواهد بود.
به لحاظ اقتصادی نیز شرایط برای جمهوری اسلامی ایران فرق کرده است. اتصال شبکه پرداخت کارتی ایران (شتاب) به شبکه پرداخت کارتی روسیه (میر) که چندی پیش اتفاق افتاد، باعث خواهد شد که ایران بهراحتی بتواند سیستم تحریمی آمریکا را با چالش روبرو کند. لازم به ذکر است که میر روسیه هماکنون به سیستم پرداختی ۱۴ کشور از جمله امارات متحده عربی و کره جنوبی وصل است که این فضا به معنای دسترسی بیشتر ایران به سیستم پرداختی جدا از سوئیفت خواهد بود. روند اتصال سیستم شتاب ایران به میر روسیه، قدرت مانور ترامپ در تحریم بیشتر ایران را محدود خواهد کرد.
اروپا و ترامپ
نکته جالب توجه در ریاست جمهوری دور دوم ترامپ این است که دوستان فعلی آمریکا بیشتر ترس و دلهره را از وجود ترامپ در کاخ سفید دارند. این گزاره نشان میدهد که اگر بایدن تلاش کرد با اتخاد سیاست همگرایی بین آمریکا و اروپا، سیاست واحدی را نسبت به ایران، روسیه، چین و… اتخاذ کند با انتخاب ترامپ بهعنوان رئیس جمهور آمریکا، نظم کنونی بهم میریزد.
در واقع بزرگترین بازنده انتخابات آمریکا اوکراین و اتحادیه اروپا است. زلنسکی رئیس جمهور اوکراین حدود سه سال پیش و پس از اقدامات غرب برای گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه، وارد جنگی خانمانسوز شد. یکی از شعارهای مهم ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی، قطع کمکهای مالی و تسلیحاتی به اوکراین بوده است و طی یکی دو روز گذشته نیز، زمزمههای رها کردن اوکراین زیاد به گوش رسیده است. جمعبندی جملات بالا این میشود که، زلنسکی با تشویقها و تحریکهای آمریکا درگیر جنگ با روسیه شد و با وجود کمک ۲۰۰ میلیارد دلاری آمریکا و اروپا به این کشور (مالی و تسلیحاتی) و حضور مستشاران ناتو در کیف، هیچیک از وعدههای غرب از جمله این وعده که “با کمک تسلیحاتی، اطلاعاتی و اقتصادی و تحریم سنگین روسیه نمیگذاریم روسیه پیروز شود” تحقق پیدا نکرد.
نکته بعدی این است ترامپ نسبت اتحاد اروپا موضع سرسختی دارد و حمایت او از راست افراطی در اتحادیه اروپا، موجب تضعیف قاره سبز شده است. دونالد ترامپ تلاش میکند که همواره اروپا را به لحاظ اقتصادی و نظامی وابسته به آمریکا نگه دارد. از این رو اروپا برای تامین امنیت خود و تقویت ناتو باید هزینههای آن را پرداخت کند تا کاخ سفید به وعده خود جامع عمل بپوشاند.
روسیه و چین
انتخابات آمریکا نکته اختلافی بین دو کشور روسیه و چین میباشد. از این رو مسکو همواره دنبال رایآوری جمهوری خواهان در انتخابات آمریکا بودند و حمایت آشکار ولادیمیر پوتین از ترامپ تاییدی بر این تحلیل میباشد. در مقابل چینها همواره از رای آوری دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا راضی بودند. علت اصلی این دوگانگی بین چین و روسیه برمیگردد به سیاستهایی که در داخل آمریکا با عنوان سند امنیت ملی این کشور مطرح است. در سند امنیت ملی امریکا که معمولا روسای جمهور آیین کشور تنظیم میکنند، روسیه و چین بهعنوان دشمن اصلی آمریکا معرفی میگردند. در نگاه دموکراتها (بایدن) روسیه و در نگاه جمهوری خواهان (ترامپ) چین دشمن اول ایالات متحده معرفی میگردند.
ترامپ با وعده “اول آمریکا” قصد دارد با کاهش مالیاتها، افزایش اشتغال، سختگیری بیشتر روی معاملات با چین از طریق افزایش تعرفهها، صنایع داخلی را تقویت کند.
نتیجه گیری
بسیاری از مقامهای کشورها در پیام تبریک به ترامپ احساسات زیادی به خرج دادهاند، چون نگران موضعگیری او در قبال قوانین تجاری بینالمللی و کنوانسیونهای محیط زیستی و… هستند. رویکرد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریاش برای همگان مشخص شد که در حوزه انرژی قوانین سختگیرانهای نداشت تا غولهای نفتی آمریکا بازار جهانی را تسخیر کنند، حتی اگر این مسأله منجر به فشار مضاعف به اروپا شود.
از طرف دیگر هدف ترامپ از افزایش قیمت سوخت و رشد ارزش جهانی دلار، سود بیشتر برای آمریکاست اما احتمالا قیمت کالاهای اساسی و مواد اولیه افزایش مییابد، آن هم در شرایطی که نرخ تورم در بازارهای جهانی همچنان بالاست و بسیاری از سرمایهگذارها در کشورهای نوظهور خوشبین بودند که تورم روند نزولی خواهد داشت اما با تغییر روند آنها با چالشهای جدی مواجه میشوند.
در سطح جهانی سیاستهای ترامپ تأثیر زیادی بر قیمتها گذاشت. صنعت نفت و انرژی آمریکا رشد کرد و به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت تبدیل شد، تعرفهها باعث افزایش قیمتها در بازارهای فولاد و آلومینیوم شد و به اقتصاد کشورهای صنعتی آسیب زد و کشورهای مصرفکننده با هزینه بیشتری روبهرو شدند. همین مسأله باعث شده بعد از انتخاب ترامپ بار دیگر مقامات اتحادیه اروپایی در مجارستان گرد هم آیند تا به فکر راهحلی برای تقویت اروپا بدون حمایت آمریکا باشند.
جنگ تجاری با چین و اعمال تعرفههای بالاتر برای برخی محصولات، تجارت جهانی را با تغییراتی روبهرو میکند، زیرا چین برای فروش محصولات خود در بازارهای جدید دست به دامپینگ میزند. البته با توجه به مشکلات اقتصادی و سیاسی چین و فشارهای جهانی، منطقه خاورمیانه میتواند جایگزین مناسبی برای آسیای جنوب شرقی باشد و فرصتهای جدیدی برای سرمایهگذاری ایجاد کند. در این سناریو، کشورهای حاشیه خلیجفارس با تکیه بر منابع طبیعی و موقعیت استراتژیک خود، نقش مهمی در تجارت انرژی ایفا میکنند که این موضوع موجب رشد سهام در این کشورها خواهد شد. این موضوع در کوتاهمدت یک شوک کوچک به اقتصاد وارد میشود، اما در میانمدت و بلندمدت قطعا به نفع اقتصاد و بورس ایران خواهد بود، چراکه اقتصاد ایران کامودیتیمحور است. ایران باید به جذب سرمایهگذاری از کشورهای عضو بریکس و شانگهای اقدام و حتی برخی کشورهای اروپایی را میتواند به سرمایهگذاری در ایران تشویق کند.
از طرف دیگر هدف ترامپ تضعیف دلار تحت تاثیر تحریمهای
خارجی نیست.
بلوک بریکس نیز تهدیدی علیه دلار محسوب میشود به همین دلیل هرگونه سیاستگذاری که منجر به تقویت جبهه شرقی شود به زیان ترامپ خواهد شد. بهویژه اینکه کشورهای اروپایی ممکن است برای دور شدن از چالشهای تامین انرژی احتمالا استراتژی جدیدی در قبال ایران و روسیه تدوین کنند.
همچنین تغییرات در سیاستهای اقتصادی آمریکا و حمایت از تولید داخلی با افزایش تعرفهها، رشد تولید و مصرف بالای نفت را به همراه خواهد داشت، در نتیجه فرصتی برای کشورهای نوظهور و کشورهای نفتی حاشیه خلیجفارس فراهم میشود تا بتوانند بازارهای صادرات نفت خود را توسعه دهند.
- نویسنده : اکبر معصومی_ کارشناس ارشد مسائل بینالملل