بر اساس آخرین آمارها بیش از ۸۵ هزار پزشک عمومی در کشور داریم، که بیش از ۳۰ هزار نفر از این تعداد طبابت نمیکنند. تعداد اندکی از این گروه وارد رشتههای تخصصی مثل بیهوشی و اطفال، جراحی و طب اورژانس میشوند.
در دانشگاه بزرگ علوم پزشکی تهران از ۶۰ نفر ظرفیت اطفال سالانه فقط ۶ نفر وارد این رشته شدهاند.
بر اساس مطالعات انجام شده تا سال ۲۰۳۰، با کمبود ۱۸ میلیون نفر کادر بهداشت و درمان در دنیا مواجه خواهیم شد. از این رو همه کشورها در حال برنامه ریزی برای تأمین کادر درمان هستند. یک سری از کشورهای اروپایی از کشورهای دیگر مثل ایران نیرو جذب میکنند و دلیلش این است که آن کشورها با اعمال سیاستهای مختلف، بحث پذیرش را راحت کردهاند.
سال گذشته فقط در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی از ۴۰رزیدنت پذیرفتهشده اطفال، ۵۰درصد همان ابتدای کار انصراف دادند و این انصرافها ادامه دارد. حتی بیمارستان تازه تاسیس تخصصی کودکان در جنوب تهران هم پس از ۸ماه فراخوان، تنها ۳۰درصد نیروهای تخصصی درمان را تکمیل کرده است.
گرانی هزینههای درمان هم مردم را ناگزیر به مراجعه به مرکز دولتی میکند، مراکزی که پزشکانش تعرفههای ۱۵ تا ۲۰هزار تومانی برای ویزیتهای تخصصی میگیرند و یک جراحی حیاتبخش هم برایشان چیزی بیشتر از ۱۰۰ تا ۲۰۰هزار تومان درآمد ندارد تا رغبت به فعالیت در این بخش را در آنها کاهش دهد.
ضریب اشغال بیشتر بیمارستانهای دولتی کودکان در تهران ۱۰۰درصد است، البته بیمارانشان هم ۱۰۰درصد تهرانی نیستند و پیگیریهای نشان میدهد که حداقل ۵۰ تا ۷۰درصد آنها را کودکان ساکن شهرهای غیر تهران یا کودکان اتباع خارجی تشکیل میدهند. اتفاقی که منجر به سرگردانی خانوادهها برای پیدا کردن تختهای بستری میشود. بسیاری از آنها به امید دسترسی به پزشک متخصص از شهرهای مختلف راهی تهران و با مشکلات زیادی موفق به بستری کودکان خود یا برخورداری از ویزیت پزشکان متخصص میشوند.
محمدتقی حسینیطباطبایی، فوقتخصص بیماریهای کلیه کودکان و عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی درباره بحران کمبود پزشکان متخصص بهویژه در حوزه کودکان میگوید که در نوشتههای قدیم همیشه این مسئله مطرح بوده که وظیفه پزشک، آوردن سلامت و در مقابل وظیفه حکومت، تامین یک زندگی مناسب و در شأن برای این افراد است: «اما اکنون حکومت، پزشک و مردم را رها کرده و این وضعیت باعث شده که هر کسی هر قدر میخواهد از بیماران دریافت کند، اگر پزشکی هم اخلاق حرفهای داشته باشد بهاصطلاحی کلاهش پس معرکه است، چون سیستم برای خودش مسئولیتی قائل نیست. حالا وضعیت فعلی را با شرایط ۵سال قبل مقایسه کنید. آن زمان یک پزشک عضو هیئتعلمی بهطور متوسط و براساس حقوق، کارانه و درآمد حدود ۴ تا ۵هزار دلار داشت.»
حسینیطباطبایی با بیان اینکه ۵هزار دلار آنسال اکنون ۵۰۰دلار شده است، ادامه میدهد: «دریافتی جامعه پزشکی نسبت به ۵سال قبل یکدهم، اما دخلوخرج زندگی چند برابر شده است. دو سال قبل با آمدن دولت جدید، اعلام کردند که پزشکان حقوق و دریافتیهای نجومی میگیرند. این مسئله باعث شد علاوه بر اینکه تورم جامعه پزشکی را با مشکلات زیادی مواجه کند، ۲۰ تا ۳۰درصد از سقف حقوقی پزشکان مناطق محروم و تماموقت را با همین عنوان فیشهاینجومی کم کردند و حالا هم هر کاری میکنند دیگر جبران نمیشود.»
از سوی دیگر طرح درمان رایگان کودکان زیر ۷ سال با هدف کاهش بار مالی خانوادهها و بهبود خدمات بهداشتی از اسفند ۱۴۰۲ آغاز شد؛ اما کمبود پزشکان متخصص اطفال و استقبال کم از این رشته در آزمونهای دستیاری، آینده این طرح را در هالهای از ابهام قرار داده است. اگر برای جذب و تربیت پزشکان متخصص اطفال چارهای اندیشیده نشود، نهتنها طرح درمان رایگان کودکان شکست خواهد خورد، بلکه جان کودکان ایرانی نیز در خطر خواهد بود.
توجه به شرایط فعلی، تعداد صندلیهای خالی در این رشته به طور فزایندهای افزایش یافته است. نسل قبلی متخصصان اطفال در حال بازنشسته شدن هستند و متاسفانه با این وضعیتی که پزشکان حاضر به ثبت نام در دورههای رزیدنتی اطفال ندارند دیگر جانشینی ندارند.
این امر نه تنها نشاندهنده کمبود تخصص در حوزه اطفال است، بلکه میتواند عواقب جدی برای نظام سلامت کشور به همراه داشته باشد. در حالی که نیاز به پزشکان و جراحان متخصص اطفال همواره در جامعه احساس میشود، عدم استقبال از این رشته آینده درمانهای پزشکی برای کودکان را تحت تاثیر قرار می دهد.
- نویسنده : ملیحه منوری-سردبیر