«من کارگرانام» کتابیست از جنس دردها و زخمهای کارگری؛ کتابی که شاعرش معتقد است میخواهد راوی دردهای گروههای مختلفِ طبقهی کارگر باشد. قبل از هرچیز، طرح روی جلد، جلب توجه میکند؛ همه هستند؛ کارگر معدن و رفتگر شهرداری تا معلمی که پای تخته «بابا نان داد» مینویسد و پرستاری که بر بالین بیمار ایستادهاست و […]
«من کارگرانام» کتابیست از جنس دردها و زخمهای کارگری؛ کتابی که شاعرش معتقد است میخواهد راوی دردهای گروههای مختلفِ طبقهی کارگر باشد. قبل از هرچیز، طرح روی جلد، جلب توجه میکند؛ همه هستند؛ کارگر معدن و رفتگر شهرداری تا معلمی که پای تخته «بابا نان داد» مینویسد و پرستاری که بر بالین بیمار ایستادهاست و البته کشاورزی با داسش سر مزرعه؛ این طرحِ روی جلد، دعوت به خواندن اشعاری است از فخرالدین احمدی سوادکوهی؛ مجموعه اشعاری با نامِ پرمعنای «من کارگرانام». شاعر در اولین شعر کتاب، تعریفی از «کارگر» به دست میدهد: زادهی یک دنیای نابرابر؛ کسی که در کنج شکاف جامعه، ناخواسته پا به این جهان میگذارد و در سرنوشتی پیچیده میشود که سهمش نیست؛ هفت جدش زیر لگدهای زندگی، استخوانهایشان شکسته است؛ با این حال ککِ دنیا هیچ وقت برای کارگران نگزیدهاست؛ اصلاً دنیا سرش به چیزهای مهمتری گرم است! شاعر، درد مشترک «کارگر بودن» را با پوست و گوشتِ خودش لمس کرده؛ دردی را چشیده که «دردِ مشترک» است؛ درد مشترک همه آنهایی که روی جلد کتاب نشستهاند… . او همزاد کارگران است: «ما کارگرها شبیه هم درد میکشیم/ شبیه هم گرسنهایم/ شبیه هم زخم داریم/ شبیه هم به گریه میافتیم…».
انتقاد کارگردان اسکاری از سیاستهای آمریکا
به گزارش جمله به نقل از واشنگتن تایمز، رابرت ردفورد میگوید که به خاطر«تعصب» و «پلیدی و خیانت» که بر سیاست آمریکا چیره شده است، احساس میکند در کشور خودش جایی ندارد. ردفورد ۸۲ ساله دارنده جایزه اسکار و بنیانگذار جشنواره فیلم «ساندَنس» مطلبی منتشر کرد و خواستار «نزاکت سیاسی» شد و گفت: امشب برای اولین بار احساس میکنم در کشور زادگاهم و شهروندیای که در تمام زندگیام به آن عشق میورزیدم جایی ندارم. برای هفتهها با غم و اندوه دولتمردانمان را تماشا کردهام که با تعصب و خیانت و استهزاء به عنوان ابزار معمول تجارت، موجب شکست ما شدهاند. وی در ادامه افزود: بسیاری از مردم به درستی آن را «کثیف لعنتی» مینامند لیکن من میخواهم شما را تشویق کنم تا بیشتر به عمق نفوذ کرده و با امید خواستار حقوق شهروندی باشید و سعی کنید با افرادی که اختلاف نظر دارید ارتباط برقرار کنید و از این نقطهنظر نسبت به سیاستمداران بهتر رفتار کنید. ما انگیزههای همسان برای اشتراکگذاری نداریم که انتظار خروجی یکسان داشته باشیم. بیایید بر یکدیگر تمرکز کنیم و جنبه اجتماعی بودنمان را گسترش دهیم و منعکس کننده آنچه که در حال روی دادن است باشیم. بیایید در عدالت و احترام زندگی کنیم و جنگ و پایان تلخ را برای دیگران بگذاریم.