ما و «دولت جدید دمشق»
ما و «دولت جدید دمشق»
تردیدی نیست که همه کسانی که حکومت «بشار اسد» را به‌عنوان متحد نزدیک تهران، تحسین می‌کردند و حتی مانند «محمدجواد لاریجانی» چند ساعت قبل از سقوط دمشق نیز در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران این احتمال را بعید می‌دانستند، هنوز در شوک هستند و نمی‌توانند باور کنند که چه اتفاقاتی و با چه سرعتی در این کشور رقم خورد و دیگر نمی‌توانند به شیوه‌ قبل از 18 آذرماه 1403 در این کشور حضور داشته باشند.

شوربختانه حافظ اسد و بشار اسد در دوران زمامداری خود، خاطرات خوبی در ذهن شهروندان سوری نکاشتند و اتفاقاتی چون سرکوب اعتراضات مسالمت‌آمیز سال ۲۰۱۰ معروف به بهار عربی نیز نام بشار اسد را در لیست دیکتاتورهای سرکوب‌گر ثبت کرد اما بهرحال، دیروز وی تمام شد.
از دیگر سو مخالفانی که در حال حاضر کنترل کشور را در دست دارند
تلاش کردند از آشوب و بی‌نظمی جلوگیری کنند و در همین راستا «شورای ملی انتقالی» تشکیل شد و «محمد غازی الجلالی» نخست‌وزیر فعلی سوریه از سوی «ابومحمد الجولانی» رهبر تحریرالشام مأموریت گرفت این انتقال را به شیوه‌ای مسالمت‌آمیز انجام دهد.
این گروه همچنین طی بیانیه‌ای رسماً اعلام کرد اجازه حمله به حرم حضرت زینب(س) و سایر اماکن مذهبی را نمی‌دهد و برخی هرج و مرج‌ها ازجمله گفت حمله و ورود بدون اجازه به سفارت جمهوری اسلامی ایران، خواسته آنان نبوده است و به‌نوعی تلاش کرد خود را ملتزم به مفاد کنوانسیون‌های بین‌المللی نشان دهد.
البته نمی‌توان در چنین شرایطی، خیلی به حرکت در مدار قانون امید داشت و قطعاً تنش‌هایی در روزها و هفته‌های آینده ایجاد خواهد شد اما باید این حقیقت را هم پذیرفت که رژیم اسد برای همیشه نابود شد و به تاریخ پیوست و حتی محتمل است خود نیز چنان سرنوشتی پیدا کند و باید در انتظار نظم و نظامی نو در این کشور بود.
اکنون سوال اصلی این است که جمهوری اسلامی ایران چه موضعی باید در قبال نظام سیاسی جدید در سوریه داشته باشد ؟
خوشبختانه اتفاقات ده روز گذشته ازجمله عدم ورود نیروهای نظامی نزدیک به تهران در این درگیری‌ها و بسنده کردن جمهوری اسلامی به تحرکات دیپلماتیک، نشان داد سیاست‌سازان و شوراهای بالادستی نیز تلاش کردند در تغییر و تحولات در سوریه، عاقلانه رفتار کنند. همه قرینه‌ها حکایت از آن دارد که تهران بر حق مردم سوریه برای تعیین سرنوشت خودشان پایبند است و درست هم همین است و نگاه ما به اتفاقات دمشق، باید بی‌طرفانه باشد نه مداخله‌جویانه.
در فضای مجازی نیز برخی اظهارنظرهای متخاصمانه از سوی رهبران گروه‌های مسلح پیروز علیه جمهوری اسلامی ایران وایرال شده است اما تهران نباید در دام این بازی‌ها بیفتند و لازم است عزم خود را جزم کند تا شکاف بین جمهوری اسلامی ایران و دولت جدید در دمشق، به حداقل خود برسد.
دولت جدید این کشور، قرار است در یک فرایند انتقال قدرت و به شکل مسالمت‌آمیز شکل بگیرد و احتمالاً همراهی کشورهای مهم منطقه از روسیه و ترکیه و همچنین مجامع جهانی و کشورهای غربی را خواهد داشت و منطقی و آینده‌نگرانه این است که تهران نیز با دولت جدید همراه و حامی باشد و این رویکرد درحقیقت همراهی و حمایت از مردم رنج‌کشیده این سرزمین است.
کشور ایران و سوریه مشترکات عمیق دینی، فرهنگی و تاریخی دارند و تفاوتی نمی‌کند چه دولتی در این کشور بر سر کار بیاید و این دوکشور می‌توانند در زمینه‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به هم اعتماد کنند و با هم تعاملات مختلف داشته باشند و اگر منافع ملی دو کشور را ملاک بگیریم، این مسیر در دسترس است.
نکته مهم بعدی این است که از منظر منافع ملی، این دو کشور نباید مقابل همدیگر قرار بگیرند همان‌گونه که عقلای نظام پس از بازگشت مجدد طالبان به قدرت چنین کردند و امروز تهران و کابل به‌رغم برخی اختلافات مذهبی که با هم دارند، شرکای تجاری و بازرگانی خوبی هستند.
روز گذشته «هاکان فدان» وزیر خارجه ترکیه نیز به این موضوع اشاره کرد و گفت: آنکارا از رویکرد سازنده ایران در قبال بحران سوریه قدردانی می‌کند. وی همچنین تأکید کرد: باید تضمین شود احزاب افراطی مانند داعش از شرایط کنونی در سوریه سوء‌استفاده نکنند و این کار درصورت همکاری نزدیک کشورهای منطقه با دولت جدید دمشق امکان‌پذیر است.
یکی دیگر از دلایل ضرورت همکاری تهران با دولت جدید در سوریه نیز همین است که از تکرار برخی اتفاقات سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ و ظهور گروه‌های افراطی و سلفی، جلوگیری شود.