صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز در همین راستا مبادرت به ساخت برنامههای ترکیبی برای انجام مناظرات و آگاهیبخشی به عموم انجام داده که انصافاً هم برخی از آنها با شکستن تابوهای قدیمی، راه را برای ابراز عقاید مختلف بسیار باز گذاشتهاند. اما آنچه در این برنامههای صداوسیما در راستای این تحولات خودنمایی میکند مربوط به نظرسنجیهایی است که این سازمان برگزار میکند و دستبرقضا در تمام آنها، جمعیت تندرو و مخالف اصلاحات دیپلماسی خارجی کشور در اکثریت معرفی میشوند. یعنی وقتی به نتایج این نظرسنجیها نگاه میکنیم میبینیم که جمعیت غالب معتقدند که باید همین روند امروز کشور را ادامه داد و علاوه بر اینکه مسائل مالی و تجاری کشور را حل نکرد، باید از هرگونه مذاکره و گفتمان هم به شکل جدی اجتناب کرد. پر واضح است که این نتیجهگیری با آنچه در اجتماع وجود دارد و مطالبه مردم است بسیار متفاوت است و این را میتوان از نگاه رسانهها، تجار و حتی در گفتگوهای محافل مختلف فضای مجازی هم به خوبی دریافت.
اکنون سوالی که مطرح میشود این است که چرا نتایج این نظرسنجیها تا این اندازه با تفکرات جامعه مغایرت دارد؟ این مغایرت اصلاً به این دلیل نیست که رساله ملی نتایج این نظرسنجیها را دستکاری میکند و انصافاً نیازی هم به این کار ندارد. سازمانی عریضوطویل و عظیم مانند رسانه ملی باید دید بسیار بسته و پوسیدهای داشته باشد که برای به کرسی نشاندن تفکرات احتمالی خود دست به چنین اقدام قدیمی و کلیشهای بزند و مبرهن است که چنین کاری را هم انجام نمیدهند. اما چند علت دارد که نظرسنجیهای صداوسیما را نمیتوان نظر غالب مردم دانست.
نخست اینکه نتیجه کلی نظرسنجیها که مخالفت مردم با مذاکرات و اصلاح روابط دیپلماسی است، در مقایسه با نتیجه انتخابات ریاستجمهوری، مشخص است که اصلاً اینگونه نیست. اکثریت کشور به تفکری رای دادهاند که اصلیترین برنامه خود را احیای روابط با دنیا بیان کردهاست و این اعلام نظر هم طی یک برنامه ترکیبی دو ساعته در تلویزیون اتفاق نیفتاده و نتیجه تصمیمگیری پس از تماشای دو هفته مناظرات و برنامه است. پس مشخص است که امروز مردم موافق احیا روابط با دنیا و در صدر آن مذاکره هستند.
دلیل دیگر اینکه جمعیت کسانی که در این نظرسنجیها شرکت میکنند غالب نیستند. علاوه بر اینکه رسانه ملی مخاطبان چندانی ندارد، برای این نظرسنجیها از پیش هم اعلام نمیشود تا حداقل مردم به هم برای شرکت کردن در آن اطلاعرسانی کنند.
دلیل سومی که باعث میشود نتوان این نظرسنجیها را گویای صدای جامعه دانست آن است که نتیجه آنها به غیر از اطلاعرسانی، تاثیر دیگری ندارد. مثلاً شما امضاهایی که در سایت کارزار جمع آوری میشود را در نظر بگیرید و آنها را با این نظرسنجیهای صداوسیما مقایسه کنید. امضاهای کارزار در نهایت یک مطالبه را مطرح میکنند اما با برنده شدن در این نظرسنجیها آیا تغییری در ساختار حاکمیت و تصمیمگیری دولتمردان ایجاد میشود؟ مبرهن است که چنین اتفاقی نمیافتد و اگر قرار باشد نتیجه این رایگیریها به سمع و نظر مسئولین برسد، قطعاً مبادرت برای شرکت در آنها افزایش پیدا میکند.
یک دلیل مهم دیگر جهتگیری است که در سوالات مطرحشده وجود دارد. برنامه بر این اساس ساخته شده که روشنگری در خصوص مذاکره اتفاق بیفتد و همین امر نشان میدهد که خود این مسئله بر اساس تفکر سازندگان برنامه، دارای مشکل است. چراکه مثلاً در رابطه بسته شدن قرارداد تجاری با روسیه، چین یا دیگر نقاط جهان چنین نظرسنجیهایی برگزار نمیشود پس مشکلی در خصوص این مذاکرات احساس شده که برای آنها برنامههای ترکیبی ساخته میشود و سوالات نظرسنجی هم جامعهای را درگیر میکند که با این اتفاقات مخالف هستند. اگرچه باید منصفانه اظهار داشت که در خود این برنامهها از چهرههای مخالف و موافق حضور دارند اما سوال به گونهای طراحی شده که به شکل ناخودآگاه افراد مخالف را بیشتر ترغیب میکند در آنها شرکت داشته باشند.
نتیجه آنکه اگرچه اقدامات مربوط به آگاهیبخشی و حضور چهرههای مختلف موافق و مخالف با سیاستهای کشور در رسانه ملی اتفاق بسیار مهمی است اما برگزاری این نظرسنجیهای نصفهونیمه و غیر اصولی، نتیجهای جز تمرکززدایی مسئولان نظام از مسائل کلان کشور ندارد و به اصطلاح عوام اقدامی (خالهزنکبازی) است. به نظر بهتر است اقدامات کشور به مرحلهای برسند که به معنای واقعی جدی شوند و بعد به شکل اصولیتر و همهگیرتر در رابطه با آنها گفتگو شود. در غیر این صورت نظرسنجیهای جهتدار با جمعیت غیر غالب، تنها باعث افزایش کشمکش و درگیری کاذب است که به شدت با اهداف دولت وفاق ملی هم در مغایرت است.
گزارش «جمله» از کاخ جشنواره فیلم فجر؛
یک آشنایی ارزشمند
محمد عمرانی
جمله
در سومین روز جشنواره فیلم فجر، فیلمهای «رها» به کارگردانی «حسام فرهمند»، «بچه مردم» ساخته «محمود کریمی»، «اسفند» به کارگردانی «دانش اقباشاوی» و «آبستن»، ساخته مشترک «مصطفی و محمد تنابنده» در سالن اصلی برج میلاد به نمایش درآمد.
متأسفانه فیلم «رها» را نتوانستم ببینم ولی « بچه مردم » را دراولین سانس عصر دیدم.
بعد از تماشای «بچه مردم» و در تایم عصرانه با استاد داوود رسولیان، بچه محل قدیمی زندهیاد رسول ملاقلیپور آشنا شدم که مدیرجلوههای ویژه اثربلند او «نینوا» بوده، فیلمی که در سال ۱۳۶۲ مقابل دوربین رفت و پس از آن نیز در «بلمی بهسوی ساحل» و…. بهعنوان مدیر جلوههای ویژه درکنار رسول بودهاست.
این مرد آنقدر انسان زلالی است که در همان چند دقیقه اول آشنایی، به دلم نشست و انگار که سالهاست با او رفاقت داشتهام.
خلاصه اینکه، فیلم بعدی را درکنار این رزمنده دوران دفاع مقدس دیدم و از نکاتی که در حاشیه فیلم گوشزد میکرد بهره میبردم.
محمود کریمی، مستندسازی است که پیش از این با تولید پشت صحنههای برنامه خندوانه تلویزیون شهرت یافت و حالا «بچه مردم» را بعنوان نخستین فیلم سینمایی خود درجشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته است. این فیلم که در سکوت خبری تولید شده، به یکی از آثار مورد انتظار این جشنواره برای بردن دست کم یک سیمرغ تبدیل
شده است.
کریمی در این فیلم اجتماعی، با حضور جمعی از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون ایران، به داستانی تکاندهنده درباره کودکی رهاشده در یک فروشگاه در دهه چهل خورشیدی پرداخته است که در مسیری پرچالش و عجیب برای یافتن هویت واقعی خود و دیگر دوستان پرورشگاهیاش تلاش میکند.
«اسفند» و یک دریغ
بقول داوود رسولیان مدیر جلوههای ویژه دوران دفاع مقدس درآن ایام، میان بومیان عرب و حتی غیر عرب خوزستان و رزمندگان ما، تعارضات فرهنگی و قومیتی فراوانی وجود داشت که درصورت عدم مدیریت و تدبیر از سوی فرماندهان جنگ میتوانست به معضلی جدی برای استان و کشور تبدیل شود. به همین دلیل شهید علی هاشمی ضمن فعالیت و گفتگو با بومیان منطقه، چالشهای مردم منطقه با رزمندگان دفاع مقدس را کمرنگ کرده و باعث شد عربهای ایرانی، جان و مال خود را خالصانه صرف دفاع مقدس و انقلاب و کشور نمایند. این بومیان در آن دوران، مجاهدتهای کمنظیری از خود نشان دادند و با کمک هم، یک قرارگاه سری متشکل از اعراب برای طراحی و انجام عملیات آبی خاکی، تشکیل دادند که در نهایت منجر به فتح جزایر مجنون شد.
جنگ در نیزارهای هورالهویزه و هورالعظیم بخشی از جنگ ایران و عراق محسوب میشود که در اواخر سال ۱۳۶۲ دراین نیزارها درگرفت. در این نبرد نیروهای مسلح ما با ابتکارات خاص خود به اهدافی که در طرح عملیاتی تعریف شده بود، دست یافتند، از جمله عملیات پیروزمندانه خیبر که یکی از عملیاتهای چندگانه این نبرد بود و به تصرف جزیره استراتژیک مجنون ختم شد. فیلم« اسفند » درحقیقت برشی از تلاشهای خالصانه شهید علی هاشمی از فرماندهان دفاع مقدس بهعنوان طراح اصلی عملیات های خیبر و بدر است.
دانش اقباشاوی، پیش از این فیلم سینمایی «تاج محل» و یکی از اپیزودهای «هیهات» را ساخته است و اینک با تولید اثری که پرتره یکی از شهدای جنگ هم محسوب میشود به کارگردانی فیلمی دفاع مقدسی پرداخته است.
به قول بچههای تئاتری، بخش زیادی از پرده اول داستان «اسفند» صرف تعقیبوگریزهای بیهودهای میشود که طرح عملیات خیبر لو نرود و همین مساله رمق قصه و ساختار را از فیلم گرفته است. «اسفند» با وجود ایده مناسبی که دارد در پرداخت به شدت دچار مشکل شده و در مقطعی ریتم به نقطه مطلوب خود میرسد و پرداخت جان میگیرد که بهقول معروف دیگر کار از کار گذشته است.
آخرین فیلم روز سوم «آبستن» بود که مصطفی و محمد تنابنده آن را ساخته اند.
در خلاصه داستان فیلم «آبستن»، قبل از جشنواره آمده بود: «شده یه کاری کنی بعدش تا سر حد مرگ پشیمون شی؟ شده پشیمون شی ولی دلت نذاره بیخیال شی؟ من کاری کردم که مثل سگ پشیمونم…» فیلم، قصه چند انسان سرگشته است که هر کدام درگیر مشکلی خاص هستند و در مرز آستارا درکلبهای کنار آب جمع شدهاند تا به واسطه یک آدمپران ( قاچاق چی انسان) به صورت قاچاقی از مرز خارج شوند، اما…
- نویسنده : سایه برین/ دبیر سرویس فرهنگ و اجتماعی