این مسأله که یک پدیده رایج در بسیاری از نظامهای سیاسی و سازمانها است، میتواند به شکلهای مختلفی همچون استخدامهای نامناسب، ترفیعات ناعادلانه و تخصیص منابع به نفع افراد خاص ظاهر شود. در نگاه اول، این نوع تصمیمگیریها ممکن است قدرت و برتری کوتاهمدتی را برای افراد یا جناحهای سیاسی به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت پتانسیلهای مخرب فراوانی دارد که میتواند نتایج زیانباری بر ساختار و پایداری نظامهای سیاسی و سازمانی به همراه داشته باشد.
*مزایای کوتاهمدت:
پارتیبازی در کوتاهمدت ممکن است به دلایل زیر مزایایی ایجاد کند:
۱) تقویت حمایت و وفاداری:
زمانی که افراد، امتیازات ویژهای کسب میکنند، تمایلشان به حمایت از جناح یا فردی که آن امتیاز را اعطا کرده، افزایش مییابد. این وفاداری میتواند در مقاطعی به تقویت موقعیت قدرت کمک کند.
۲) ایجاد شبکههای نفوذ:
با جایگزینی افراد نزدیک و مورد اطمینان، یک شبکه نفوذ و وابستگی ایجاد میشود که در کوتاهمدت ممکن است برای حفظ قدرت موثر باشد.
*اثرات بلندمدت منفی:
اما در بلندمدت، پارتیبازی دارای اثرات منفی جدی است:
۱) کاهش کیفیت نیروی انسانی و جذب افراد ضعیفتر:
زمانی که امتیازات بر اساس شایستگی و توانایی افراد اعطا نشود، با گذشت زمان، افراد با تواناییها و شایستگیهای بالا از مسیر پیشرفت خارج شده و فرصتهای بیشتری به افراد کمتجربه و کمتر شایسته داده میشود. در نتیجه، افراد با تواناییهای پایینتر جایگزین افراد توانمندتر میشوند. این امر میتواند به کاهش کیفیت نیروی انسانی و عملکرد پایینتر منجر شود و در نهایت، باعث کاهش بهرهوری و نوآوری در سازمانها و نظام سیاسی میشود.
۲) حذف افراد توانمند:
افرادی که شایستگی و توان لازم برای ارتقاء را دارند، ممکن است به دلیل عدم دسترسی به فرصتهای مساوی احساس ناامیدی کنند و در نتیجه از سیستم خارج شوند یا به حاشیه رانده شوند.
۳) افزایش نارضایتی و مهاجرت نخبگان:
افراد با شایستگی بالا که از فرصتهای برابر محروم میشوند، ممکن است برای یافتن محیطهای کاری عادلانهتر تصمیم به مهاجرت بگیرند. این مهاجرت نخبگان میتواند باعث کاهش توان رقابتی و کاهش نوآوری در جامعه شود.
۴) تضعیف اعتماد عمومی:
هنگامی که مردم احساس کنند عدالت رعایت نمیشود و شایستگی معیار تصمیمگیری نیست، اعتماد عمومی به نظام و نهادها کاهش مییابد. این عدم اعتماد میتواند به بیثباتی اجتماعی و سیاسی منجر شود.
۵) توسعهی فرهنگ فساد:
پارتیبازی یکی از عناصر فساد است و میتواند به عادیسازی رفتارهای غیر اخلاقی و ناعادلانه منجر شود. این فرهنگ فساد میتواند به تدریج تمام سطوح سازمانی و حکومتی را تحت تأثیر قرار دهد.
۶) تضعیف قدرت نظام سیاسی:
در بلندمدت، تداوم پارتیبازی و نادیده گرفتن شایستگی باعث بیاعتمادی عمومی به نظام سیاسی میشود و این امر میتواند به کاهش مشروعیت و افزایش نارضایتیها منجر شود.
*راهکارها:
برای مقابله با پارتیبازی و کاهش اثرات مخرب آن، میتوان اقدامات زیر را اجرا کرد:
۱) ایجاد و نظارت بر سیستمهای شایستهسالاری:
ایجاد مکانیزمهای ارزیابی دقیق و منصفانه که تکیه بر مهارت و تواناییهای واقعی افراد دارند.
۲) پیادهسازی قوانین و مقررات شفاف و حسابرسی:
وجود قوانین شفاف و نظارت دقیق میتواند به کاهش پارتیبازی کمک کند.
ترویج شفافیت در فرآیندهای تصمیمگیری و ارتقاء و همچنین بررسی و حسابرسی منظم نیز میتواند به کاهش تمرکز پارتیبازی کمک کند.
۳) ترویج فرهنگ شایستهسالاری:
تشویق جامعه به ارزشگذاری شایستگیها و ایجاد یک فرهنگ سازمانی که تلاش و توانایی را بر روابط شخصی مقدم میداند.
تکیه بر مهارت و توانایی بهعنوان معیارهای اصلی انتخاب و ترفیع افراد میتواند جهت سیستم را به سمت عدالت و بهرهوری سوق دهد.
۴) آگاهسازی و آموزش جامعه:
آگاهی بخشی به مردم درباره زیانهای پارتیبازی و ترویج فرهنگ اخلاقی در سازمانها و جامعه.
در نهایت، پارتیبازی هرچند ممکن است برای عدهای در مدت کوتاه مزایایی به همراه داشته باشد و ابزار مفیدی برای برخی گروهها به نظر برسد، در بلندمدت اثرات مخرب خود را نشان داده و باعث تضعیف کلی ساختارهای اقتصادی و سیاسی میشود.
برای حفظ سلامت و پایداری بلندمدت یک نظام سیاسی، لازم است این پدیده کنترل و مدیریت شود تا بتوان به ساختاری سالم و عادلانه دست یافت. برداشتن گامهایی در جهت کاهش این پدیده میتواند به دستیابی به جامعهای عادلانهتر و پویاتر کمک کند.
- نویسنده : دکتر حسن خلیل خلیلی / حقوقدان و وکیل دادگستری