بازی بزرگ؛ وعده‌ای که کوچک ماند!
بازی بزرگ؛ وعده‌ای که کوچک ماند!
از روزی که صعود تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۲۶ قطعی شد، یک کلیدواژه به‌طور مداوم در ادبیات رسمی فدراسیون فوتبال تکرار شده است: بازی بزرگ. وعده‌ای که قرار بود نماد عبور تیم ملی از آماده‌سازی‌های کم‌هزینه و کم‌ریسک باشد و ایران را پیش از ورود به بزرگ‌ترین رویداد فوتبالی جهان، در معرض جدی‌ترین آزمون‌ها قرار دهد. با این حال، مرور مسیر طی‌شده و آنچه اکنون برای فیفادی ماه مارس در حال نهایی‌شدن است، نشان می‌دهد فاصله میان شعار و واقعیت، همچنان قابل‌توجه است.

قرعه تیم ملی در جام جهانی ۲۰۲۶ اگرچه از نگاه بسیاری مطلوب ارزیابی شد، اما همین قرعه مطلوب، سطح انتظارات را نیز بالا برد. ایران باید با بلژیک، مصر و نیوزیلند رقابت کند و با توجه به فرمت جدید جام جهانی و شانس صعود تیم‌های سوم، صعود از گروه دیگر یک رؤیای دور از دسترس نیست. اما تحقق این هدف، بیش از هر چیز به کیفیت آماده‌سازی وابسته است، موضوعی که همچنان محل بحث و تردید است.

از کافا تا تورنمنت‌های کم‌فشار
پس از صعود، پروژه آماده‌سازی تیم ملی عملاً با حضور در تورنمنت کافا آغاز شد؛ رقابتی که از همان ابتدا، سطح فنی پایین آن مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفت. سپس در فیفادی نوامبر، دیدار با روسیه و تانزانیا در برنامه قرار گرفت. دو مسابقه‌ای که نه از نظر فنی و نه از منظر فشار مسابقه‌ای، شباهت چندانی به فضای جام جهانی نداشتند. در ادامه نیز تورنمنت چهارجانبه العین با حضور ازبکستان و کیپ‌ورد، بار دیگر همین مسیر محافظه‌کارانه را تأیید کرد.
حالا و در آستانه فیفادی ماه مارس، خبرها از نهایی‌شدن مذاکرات با اسکاتلند و تونس حکایت دارد؛ دو تیمی که هرچند از نظر رنکینگ فیفا و ساختار فنی، رقبایی قابل احترام محسوب می‌شوند، اما همچنان در دسته تیم‌های سطح دوم فوتبال جهان قرار می‌گیرند.

منطق کادر، محدودیت فدراسیون
از نگاه فنی، انتخاب اسکاتلند و تونس بی‌منطق نیست. اسکاتلند تیمی فیزیکی، منظم و اروپایی است که می‌تواند تا حدی شرایط بازی با بلژیک را شبیه‌سازی کند. تونس نیز با فوتبال منظم، فشرده و آفریقایی‌اش، قرابتی نسبی با مصر دارد. امیر قلعه‌نویی و کادر فنی به‌دنبال شبیه‌سازی شرایط حریفان جام جهانی هستند، نه صرفاً بازی نمایشی.
اما مسئله اصلی اینجاست که شبیه‌سازی بدون مواجهه با فشار واقعی سطح اول جهان ناقص می‌ماند. بازی با تیم‌هایی که خودشان در سید سوم جام جهانی قرار دارند، الزاماً تیم ملی را برای تقابل با ستاره‌های کلاس جهانی آماده نمی‌کند. تفاوت میان مواجهه با بلژیکِ پرستاره و اسکاتلندِ جنگنده، تفاوت میان تمرین در شرایط کنترل‌شده و قرار گرفتن در فضای واقعی مسابقه است.

مدیریت هزینه یا فرار از چالش؟
آنچه در پس این انتخاب‌ها به چشم می‌خورد، یک سیاست ثابت است. ریسک پایین، هزینه کمتر و دردسر حداقلی. بازی با تیم‌های بزرگ، نه‌تنها هزینه مالی بالایی دارد، بلکه از نظر سیاسی، لجستیکی و حتی رسانه‌ای نیز پیچیدگی‌های خاص خود را به همراه می‌آورد. در مقابل، بازی با تیم‌هایی مانند اسکاتلند و تونس، هم قابل توجیه است و هم در صورت نتیجه‌نگرفتن، فشار افکار عمومی کمتری ایجاد می‌کند.
اما همین محافظه‌کاری، بزرگ‌ترین نقطه ضعف پروژه آماده‌سازی تیم ملی است. تیمی که قرار است در جام جهانی، از مرحله گروهی عبور کند و حتی به دنبال شگفتی باشد، نیازمند تجربه بازی در بالاترین سطح فشار، سرعت و کیفیت است، چیزی که با این مسیر فعلی به‌طور کامل تأمین نمی‌شود.

ابزار رسانه‌ای، نه راه‌حل فنی
یادآوری تساوی تاریخی ایران و اسکاتلند در جام جهانی ۱۹۷۸ یا تقابل‌های قبلی با تونس، بیش از آنکه کارکرد فنی داشته باشد، جنبه رسانه‌ای و احساسی دارد. این خاطرات، هرچند جذاب، اما ارتباط مستقیمی با چالش‌های جام جهانی ۲۰۲۶ ندارند. فوتبال امروز، نه با گذشته که با کیفیت حال سنجیده می‌شود.

بازی بزرگ؟ شاید در آخرین ایستگاه
بر اساس آخرین خبرها، احتمال رویارویی با پرتغال در فیفادی ژوئن همچنان روی میز است. دیداری که در صورت نهایی‌شدن، می‌تواند تنها بازی بزرگ واقعی تیم ملی پیش از جام جهانی باشد. اما حتی اگر این بازی هم برگزار شود، یک مسابقه بزرگ در آخرین فیفادی، نمی‌تواند ضعف ساختاری آماده‌سازی را به‌طور کامل جبران کند.

صعود محتمل، شگفتی بعید
با مسیری که فدراسیون فوتبال در پیش گرفته، تیم ملی ایران احتمالاً می‌تواند از گروه خود در جام جهانی ۲۰۲۶ صعود کند. به‌ویژه با توجه به فرمت جدید مسابقات. اما اگر هدف، عبور از مرز صعود و رسیدن به سطوح بالاتر باشد، این آماده‌سازی محافظه‌کارانه کافی نیست.
واقعیت این است که پروژه بازی بزرگ فعلاً بیشتر در حد یک شعار باقی مانده است. شعاری که اگر به عمل نرسد، تیم ملی را نه برای شگفتی، بلکه برای حذف آبرومندانه آماده خواهد کرد.

  • نویسنده : مهسا حسینی