احمد زیدآبادی روزنامه نگار و فعال سیاسی این روزها “اصولگرایان” با اشاره به عملکرد اقتصادی دولت روحانی به اصلاح‌طلبان طعنه می‌زنند که دست‌پخت انتخاباتی خود را شاهد باشند و زبان درازی هم نکنند! روشن است که اصلاح‌طلبان به عنوان حامیان اصلی کارزار انتخاباتی حسن روحانی، مسئول کارنامه اجرایی اویند؛ اما در این میان، مسئولیت “اصولگرایان” […]

احمد زیدآبادی
روزنامه نگار و فعال سیاسی
این روزها “اصولگرایان” با اشاره به عملکرد اقتصادی دولت روحانی به اصلاح‌طلبان طعنه می‌زنند که دست‌پخت انتخاباتی خود را شاهد باشند و زبان درازی هم نکنند! روشن است که اصلاح‌طلبان به عنوان حامیان اصلی کارزار انتخاباتی حسن روحانی، مسئول کارنامه اجرایی اویند؛ اما در این میان، مسئولیت “اصولگرایان” در زمینه عملکرد روحانی کمتر از اصلاح‌طلبان نیست و این وضع در واقع دست پخت خود آنهاست!
در اینجا نمی‌خواهم همان بحث همیشگی محدودیت قدرت نهادهای انتخابی در مقابل انتصابی و یا سنگ‌اندازی جناح افراطی در برابر دولت را مطرح کنم؛ بلکه نظرم به نقش مستقیم “اصولگرایان” در انتخاب روحانی است.
همه ما می‌دانیم که انتخابات بخصوص انتخابات ریاست جمهوری در ایران به گونه‌ای نیست که هر شخصیتی با هر میزان از توانایی مدیریتی و تخصص علمی، شانس ورود به صحنه رقابت آن را داشته باشد و فقط کسانی از این امکان برخوردار می‌شوند که شورای نگهبان “صلاحیت” آنان را طبق ملاک‌های مورد نظر خود احراز کند که یکی از آنها قدرت مدیریت و تدبیر است!
بنابراین شورای نگهبان به عنوان نهادی که سخت مورد حمایت و پشتیبانی “اصولگرایان” است؛ پیش از آنکه کسی به روحانی رأی دهد یا از او در انتخابات حمایت کند؛ صلاحیت ویژه او را برای ریاست جمهوری از جمله توان مدیریتی او را تأیید کرده و از این جهت، مسئول اصلی عملکرد او در همه زمینه‌ها به شمار می‌رود! طبعاً شورای نگهبان برای گریز از مسئولیت خود در این مورد، نمی‌تواند تأیید صلاحیت روحانی را به پای لزوم رقابتی‌شدن انتخابات بگذارد؛ چرا که در این صورت بسیار افراد دیگری هم بودند که به رقابتی شدن انتخابات کمک می‌کردند اما شورای نگهبان صلاحیت آنان را رد کرد.
در عین حال، شورای نگهبان نمی‌تواند مدعی شود که از حسن روحانی شناخت کافی نداشته است؛ زیرا عملکرد او در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری، پیش چشم آنان بود!
بهانه دیگر شورای نگهبان برای رفع مسئولیت از خود در این باره شاید این باشد که “میزان حال فعلی افراد است” و روحانی در زمان تأیید صلاحیت، از توان مدیریتی و قدرت تدبیر برخوردار بوده است؛ اما اینک آن را از دست داده است!
این بهانه اما پذیرفتنی نیست؛ زیرا عمده اعضای فقیه شورای نگهبان در همان دور نخست ریاست جمهوری در شمار منتقدان تند و تیز روحانی بودند. از این گذشته مگر توان مدیریتی یا قدرت تدبیر یک فرد مانند موضع سیاسی اوست که به راحتی قابل تغییر و دگرگونی باشد؟ قدرت مدیریت فقط با بیماری یا فرتوتی فرد کمرنگ می شود و روحانی هنوز به این دو عارضه مبتلا نشده است. ممکن است بگویند صلاحیت افراد امری نسبی است و در مقایسه با دیگران سنجیده می‌شود و از این رو، مشکل افرادی که انتخاب می‌شوند به شورای نگهبان برنمی‌گردد. این نیز قابل قبول نیست چرا که شورای نگهبان مبنای کار خود را “احراز صلاحیت” می‌داند و احراز نیز امری نسبی نیست و جنبه کاملاً قطعی دارد و گرنه باید شامل حال افراد بسیار بیشتری می‌شد بخصوص آنان که تأیید صلاحیت‌شان به نقطه احراز نمی‌رسد!
در این میان شاید اعضای شورای نگهبان بگویند که اصلاً کی گفته روحانی شرایط مدیریت و تدبیر را ندارد و کشور را خوب اداره نمی‌کند! خب، این بحث دیگری است زیرا اگر اینطور باشد در آن صورت “اصولگرایان” باید زبان به کام بکشند و از طعنه و سرزنش دیگران دست بردارند.
خلاصه آنکه، با تعریفی که شورای نگهبان از نظارت استصوابی و “احراز صلاحیت” داوطلبان نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری برای خود مطرح می‌کند؛ عملکرد همه رؤسای جمهور و تک تک نمایندگان مجلس، در وهله نخست به عهده آن است و راهی برای گریز از مسئولیت در این زمینه ندارد.