مائده مطهریزاده آنها که اخبار جنجالبرانگیز مخاطرات افزایش سگهای رها شده و ولگرد در منطقه امامزاده عبدالله آمل در مازندران را رصد میکردهاند، حتما جنجالهای تعجببرانگیز بر سرِ سگهای در قفس سکوتپه ساری نیز ذهنشان را به خود مشغول کرده است! اینکه چگونه میشود، در یک استان و به فاصله هفتاد کیلومتر، عدهای به خطرات […]
مائده مطهریزاده
آنها که اخبار جنجالبرانگیز مخاطرات افزایش سگهای رها شده و ولگرد در منطقه امامزاده عبدالله آمل در مازندران را رصد میکردهاند، حتما جنجالهای تعجببرانگیز بر سرِ سگهای در قفس سکوتپه ساری نیز ذهنشان را به خود مشغول کرده است!
اینکه چگونه میشود، در یک استان و به فاصله هفتاد کیلومتر، عدهای به خطرات سگهای رها شده در شهر، اعتراض کنند و عده دیگری هم از اینکه سگهای ولگرد در جایی نگهداری میشوند و خطری نیز تهدیدشان نمیکند، بنالند؟! موضوع خیلی ساده است و اصلا نیاز به توضیح و تفسیر اضافه ندارد.
عدهای از دوستداران حیاتوحش، که سالهاست دغدغه سرنوشت سگهای ولگرد، خواب راحت را از چشمانشان ربوده، در یک اقدام حیواندوستانه، انساندوستانه و البته خداپسندانه کاری کردهاند کارستان!
حیواندوستانه از این بابت که سگهای ولگرد بختبرگشتهای را که برخیهاشان بیمار بودند و اغلب، نه جایی برای خواب داشتند، نه غذایی برای خوردن و نه حتی امیدی برای ادامه زندگی، به واسطه این حرکت مثبت زیستمحیطی صاحب سرپناه شدند. انساندوستانه از این جهت که دیگر سگهای ولگرد با هر بیماریای در سطح شهر «وِل» نیستند و آزارشان به احدالناسی نمیرسد؛ خداپسندانه هم به این خاطر که وقتی حرکتی هم مورد رضایت مخلوق و هم خلق خداست، پس قطعا و حتما رضای خدا را هم دربرمیگیرد.
بهار و نحوه آشناییاش با نقاهتگاه «امید فرشتگان»
بهار حقیقی، دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی و بازیگری، نویسنده و مدیر برنامهریزی تلویزیون و همسر افشین سنگچاپ، بازیگر، بازیگردان و دستیار کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون، است. او که خود را از کودکی دوستدار و حامی حیوانات معرفی میکند در گفتوگو با ما، آغاز آشناییاش با نقاهتگاه سکوتپه را این طور توصیف میکند که:« پارسال، اوایل تابستان بود که در سفری که به ساری داشتم، یک سگ با جَرَب شدید (یک بیماری انگلی خارشدار بوده و عامل آن بندپایی از گروه هیرهها به نام هیره خارشی است) پیدا کردم که به حدی بدنش را میخاراند که خون از سر و صورتش سرازیر شده بود! باتوجه به علاقهای که به حیوانات داشتم، طبیعی بود که نمیتوانستم بیتفاوت از کنار آن بگذرم و از طرفی جَرَب، بیماریای نبود که با یک بار مراجعه به دامپزشک، درمان شود. از آنجایی که من و همسرم ساکن تهران هستیم و من میدانستم که این سگ، برای سرپا شدن و خلاص شدن از شرّ این بیماری عذابآور، حداقل به دو ماه رسیدگی مداوم نیاز دارد، سعی کردم به دنبال یک پناهگاه مطمئن بگردم. تا آن زمان، از وجود یک پناهگاه امن و بهداشتی در ساری مطلع نبودم، چون اصولا اگر اخباری از این دست هم از شهرستانها میرسید، خبر کشتار ناعادلانه این سگهای بینوا بود! اما خوشبختانه من بعد از پیگیریهای بسیار، متوجه شدم که انسان شریفی در ساری زندگی میکند که وقت و کار و بارش را به این عمل خیرخواهانه اختصاص داده است و پیدا کردن این سگ ولگرد دوستداشتنی، شد سرآغاز آشنایی من با امید فرشتگان و جناب شادمند (مدیر نقاهتگاه سگ در ساری). بعد از انجام هماهنگیهای اولیه با آقای شادمند، سگ را به نقاهتگاه، واقع در روستای کردخیل ساری منتقل کردیم.»
حقیقی اینطور ادامه میدهد که:« از آن روز به بعد، نقاهتگاه، برای من و خانوادهام یک مقصد همیشگی شد. ظاهرا، تازه دو ماهی بود که بعد از چندین بار جابهجایی به کردخیل نقل مکان کرده بودند. اما مردم روستا خیلی زود شروع به اعتراض و آزار و اذیت کردند و در نهایت با پیگیریهای جناب شادمند و حمایت شهردار محترم ساری و کمکهای بیدریغ حجتالاسلام جعفری، دادستان وقت، شهرداری ساری زمینی در جنگل سکوتپه این شهر به نقاهتگاه اختصاص داد؛ جایی درست در وسط جنگل که هرچند از نعمت آب، برق و گاز و هرگونه امکانات اولیه دیگر محروم است، اما همه حُسن آن در این است که تا نزدیکترین روستا یعنی سنگتراشان، ۲ کیلومتر هوایی و ۹ کیلومتر زمینی فاصله دارد و باید مسیر طولانی جادههای جنگلی را طی کنید تا به نقاهتگاه امید فرشتگان برسید. ظاهرا به این دلیل، نقاهتگاه را اینقدر دور از دسترس انتخاب کردهاند که خیال بانیان کار به طور کل، از هرگونه اعتراض و آزار و اذیتهای احتمالی اهالی راحت باشد. به هرحال، ساختوساز در چهار روستای مختلف و جابهجاییهای بسیار با آنهمه سگ رنجور، همه را خسته کرده بود و در ثانی، از آنجا که فعالیتهای اصلی این گروه، امداد و نجات، درمان، غذارسانی، واکسیناسیون و عقیمسازیست، کارهای ساختوساز، خواه ناخواه، آنها را از تمرکز بر روی کارهای اصلی باز میداشت.»
بهار حقیقی که با دغدغه فراوان از اهمیت تلاش برای نگهداری نقاهتگاه، سخن میگوید، در ادامه میافزاید:« با وجود اینکه این نقاهتگاه مجوزهای لازم را از مراجع ذیربط، همچون دانشگاه علوم پزشکی، شهرداری، دادستانی، محیطزیست و… گرفته است، اما متاسفانه همچون دفعات قبل، بارها و بارها توسط ساکنان منطقه، مورد تهاجم قرار گرفته و از فحاشی، هتاکی، تخریب اموال، تا ایجاد رعب و وحشت، تهدید و… برای خدمترسانان به این موجودات بیآزار، کاری نبوده که انجام نداده باشند!»
حقیقی، همچنین به بالا گرفتن اعتراضات غیرمنطقی مردم محلی، به فعالیتهای قانونی و زیستمحیطی و بهداشتی این نقاهتگاه اشاره کرده و میافزاید:« در همین راستا، در جمعه، بیستم مهرماه، عدهای از مردم روستای سنگتراشان در اعتراض به حضور سگها در جنگل سکوتپه تجمع کردند که رهاوردی جز تخریب اموال و ساختمان نقاهتگاه و ایجاد رعب و وحشت، برای پرسنل زحمتکش و مدیر تلاشگر آن نداشته است!»
بهار حقیقی با اشاره به تلاشهای بیشائبه شهردار جوان ساری، مهدی عبوری، برای استقرار این نقاهتگاه در دلِ جنگلهای انبوه سکوتپه، ادامه میدهد:« من و همسرم، افشین سنگچاپ، در تمام این ماهها در ارتباط تنگاتنگ با این نقاهتگاه و مدیر دلسوز آن بودیم و بر خلاف مسئولین بسیاری دیگر از شهرها، شهردار این شهر، آقای عبوری، از حامیان اصلی و بسیار خوب این نقاهتگاه بودند و هستند و بیشک خواهند بود.»
حقیقی با بیان اینکه برای ثبت و درج حمایتهای بیشتر از فعالیتهای قانونی این نقاهتگاه، یک گروه تلگرامی را با عضویت مردم و هنرمندان ساختم، سخنانش را اینطور پی میگیرد که:« ما حامیان، به کمک شهرداری و با حمایتهای مالی مردم و البته با تلاشهای شبانهروزی آقای شادمند، (مدیر نقاهتگاه) که تمام زندگی خود را وقف رسیدگی به این زبانبستهها کرده است، طی چند ماه توانستیم آنجا را به محل امنی برای سگهای بیپناه تبدیل کنیم.»
وی با اشاره به اینکه تمامی مجوزها و مدارک نقاهتگاه قانونی و موجود است، خاطرنشان میکند:« همه این سر و صداها و اعتراضات، در حالیست که فاصله مجاز با اولین روستا رعایت شده و سگها نیز بر خلاف خیلی از پناهگاهها در قفس زندانی نیستند، بلکه در فضاهای فنسکشی شده، برای خود میگردند و آزاد هستند و البته ناگفته نماند که نقاهتگاه به گونهای طراحی و ساخته شده که به هیچ وجه، امکان خروج برای سگها وجود ندارد و بنابراین از هر لحاظ، هیچ دردسر یا مشکلی برای هیچیک از اهالی روستا ندارند.»
حقیقی مجددا تاکید میکند:« با ماشین باید حدود سی تا چهل دقیقه از روستا دور بشوید تا به نقاهتگاه برسید و بنابراین صدای پارس سگها هم به هیچ عنوان کسی از اهالی را آزار نمیدهد؛ در نهایت، به همه اینها باید این نکته را هم بیفزایم که نکات بهداشتی در این نقاهتگاه به طور کامل و دقیق و اصولی رعایت شدهاست، به گونهای که آب، با تانکر برای نقاهتگاه برده میشود و بنابراین اصلا احتمال آلوده شدن چشمهها و آبهای روان جنگل، از طریق آب دهان سگها وجود خارجی ندارد!»
نسرین و ایده اولیه استقرار نقاهتگاه برای سگهای ولگرد
نسرین، دیگر عضو گروه حامیان نقاهتگاه است که در گفتوگو با ما عنوان میکند:« قطعا تشکیل این گروه حمایتی، به یکباره صورت نگرفته است و هرکدام از ما در نقاط مختلف شهر، بنا به وُسع و وقتمان با غذارسانی به این مخلوقات خدمت میکردیم؛ تلاشهای ما در قالب گروههای تک، دو و سه نفره ادامه داشت تا اینکه در جریانِ همین غذارسانیها با یکدیگر آشنا شده و تصمیم گرفتیم برای غذارسانی بهتر با برنامهریزی کار کنیم و بنابراین، در قالب یک گروه غذارسانی بزرگتر، کار گروهی خود را آغاز کردیم.»
نسرین، میگوید:« در حین همین خدماترسانیها، سگها و گربههای آسیبدیدهای را پیدا میکردیم که برای درمانشان گاه، نیاز بود روزها پانسیون شوند و شاید بازگشتشان به طبیعت نیز با توجه به معلولیت و بیماریهایشان امکانپذیر نبود. همین فکرها باعث شد تا ایده اولیه ایجاد یک نقاهتگاه برای درمان سگهای ولگرد، در سال ۹۲ در ذهن افراد گروه جرقه بخورد که در نهایت امر نیز تصمیم گرفتیم، مکانی را برای این کار اختصاص بدهیم.»
بنا به گفتههای نسرین، خلاصه، پس از تلاش فراوان برای مکانیابی و استقرار نقاهتگاه، بالاخره زمینی را در نزدیکیهای قائمشهر پیدا کردند و با کمک همگروهیها، نقاهتگاه را ساختند و به یاد اولین تولهای که برای درمان جَرَبَش به نقاهتگاه منتقل شد، اسم نقاهتگاه را «بهشت چیتا» گذاشتند.
نسرین ادامه داد:« در تمام مدت فعالیت نقاهتگاه، آقای شادمند در پی همراه کردن ارگانهای دولتی به خصوص شهرداری ساری با حامیان بودند که بالاخره موفق شدند و به لطف جناب دکتر عبوری، شهردار محترم ساری هیچگونه کشتاری در ساری انجام نشد و این برگ برندهای برای ما و این مخلوقات خدا بود.»
نسرین اینگونه توضیح میدهد:« از آنجایی که زمین نقاهتگاه در حوزه شهرداری قائمشهر بود، مجبور شدیم به دنبال زمینی در حوزه شهر ساری بگردیم. البته ناگفته نماند که نقاهتگاه «بهشت چیتا» هنوز هم پابرجاست و با ثبت شرکتی با نام «افق امید فرشتگان میهن» و قراردادی که با شهرداری قائمشهر منعقد شده، هنوز هم به شکل محدود به فعالیتهای خودش ادامه میدهد.»
نسرین، میافزاید:« کار را ابتدا در روستای گِلهدون ساری شروع کردیم، اما به خاطر کوچک بودن زمین، مجبور به تخلیه شدیم. جایگاه بعدی ما شد روستای سنگتراشان. یک مرغداری مخروبه که در آنجا هم نتوانستیم دوام بیاوریم و بعد از چندماه با تهدید اهالی روستا مجبور به تغییر مکان شدیم و این بار به روستای کردخیل نقل مکان کردیم و باز هم ساختیم و باز هم اهالی روستا شروع به آزار و اذیت و تهدید کردند و دوباره خانه به دوش شدیم؛ اما این بار از شهرداری خواستیم تا لطف کرده، زمینی را در اختیارمان قرار دهند که بدانیم دیگر مجبور به جابهجایی و خانه به دوشی نیستیم!»
نسرین ادامه میدهد:« بالاخره، با رایزنیهای متعدد و تلاشهای شبانهروزی جناب آقای شادمند و نظر مساعد ارگانهای مختلف و با دستور دادستان وقت، زمینی در جنگل سِکوتپه ساری به نقاهتگاه اختصاص داده شد که با کمک شهرداری و حامیان گروه برای چندین و چندمین بار آن را ساختیم. زمینی که درست در وسط جنگلهای انبوه قرار داشته و ۹ کیلومتری با روستای سنگتراشان فاصله دارد. اما متاسفانه حتی این بار هم با وجود آنکه همه چیز بهتر و درستتر و قانونیتر از قبل به نظر میرسید، با معترضانی مواجه شدیم که اصلا معلوم نیست، دقیقا به چه چیزی اعتراض دارند!
نسرین میگوید:« این معترضان و تهدیدکنندگان، از فحاشی و هتاکی و حتی ضرب و شتم آقای شادمند و تخریب اموال نقاهتگاه و گوشی وی نیز مضایقه نکرده و به نظر میرسد با این دست کارهای کور و غیرعقلانی، در پی ایجاد رعب و وحشت هستند تا برای حفظ جان حامیان، همکاران و سگها باز هم مجبور به تخلیه شویم…!»
نسرین برای اثبات این ادعای خود به اعتراضات وسیع و دور از اخلاق این عده در تاریخ ۲۰ مهرماه اشاره کرده و میافزاید:« من نمیدانم باید به بنرهای اخلاقمدارانه آنها توجه میکردیم یا اقدامات و اعمال غیرقانونیشان؟! تخریب لانههایی که با هزار زحمت برای سگهای بیپناه و مریض و درمانده ساخته شده بودند، چه چیزی را اثبات میکرد، جز آنکه ما با عدهای حیوانستیز روبرو هستیم؟!»
چندکلامی با مدیر نقاهتگاه «امید فرشتگان»
شادمند، مدیر نقاهتگاه نیز در گفتوگو با خبرنگار ما با بیان اینکه از مدت اقامتشان در این نقاهتگاه جدید، حدود هشت ماه میگذرد، افزود:« نقاهتگاه، دقیقا در نوک قلههای سکوتپه ساخته شده و با سنگتراشان حدود ۹ کیلومتر زمینی فاصله دارد.»
شادمند که دارای مدرک دیپلم بوده و سابق بر این، مدیر دفتر فروش یک شرکت مواد غذایی بوده است، میگوید:« من در حال حاضر، همه کارهایم را کنار گذاشتهام و جز رسیدگی به امور این حیوانات زبانبسته در نقاهتگاه دغدغه دیگری ندارم.»
شادمند، با بیان اینکه در حال حاضر، ۲ دامپزشک به شکل پاره وقت با نقاهتگاه همکاری میکنند، ادامه میدهد:« قبلا ۶ کارگر در این نقاهتگاه، کار میکردند که به دلیل ترس و رعب و وحشتی که روستاییان در دلهایشان ایجاد کردند، به ۲ نفر تقلیل پیدا کرد و ۴ نفر دیگر فرار را بر قرار ترجیح دادند!»
این مدیر نقاهتگاه نگهداری از سگهای ولگرد، با اشاره به عقیمسازی ماهانه ۵۰ سگ در این سایت، توسط دامپزشکان مجرب، توضیح میدهد:« مردم در هرکجای شهر که توجهشان به سگهای ولگرد و بیمار و رنجور جلب شد، میتوانند مورد و آدرس دقیق را فورا با شماره ۱۳۷ (شهرداری) و یا ۱۲۵ (آتشنشانی) شهر در میان گذاشته تا سگ موردنظر در کمترین زمان ممکن، به این نقاهتگاه آورده شود و کارهای درمانی آن هرچه زودتر از سر گرفته شود.»
کلام آخر
نمیدانم وضعیت این نقاهتگاه که بی سر و صدا و خیرخواهانه و برای نجات جان سگهای ولگرد فعالیت میکند به کجا کشیده خواهد شد، اما حتم دارم سگهای ولگرد منطقه امامزاده عبدالله آمل، روزی هزار بار آرزو میکنند تا جای سگهای نقاهتگاه امید فرشتگان باشند! فقط، کاش «امید فرشتگان» را ناامید نکنیم!