امروز شهر زیر دریایی «بیکینی باتم» سوت و کور است و خبری از سر و صدای باباسفنجی، پاتریک، آقای خرچنگ و بقیه نیست. استیون هیلنبرگ برای همیشه آنها را تنها گذاشت و چراغ این شهر شاد دریایی پس از سالها خاموش شد. استیون هیلنبرگ خالق انیمیشن «باب اسفنجی» در سن ۵۷ سالگی از دنیا رفت. […]
امروز شهر زیر دریایی «بیکینی باتم» سوت و کور است و خبری از سر و صدای باباسفنجی، پاتریک، آقای خرچنگ و بقیه نیست. استیون هیلنبرگ برای همیشه آنها را تنها گذاشت و چراغ این شهر شاد دریایی پس از سالها خاموش شد. استیون هیلنبرگ خالق انیمیشن «باب اسفنجی» در سن ۵۷ سالگی از دنیا رفت. او سال گذشته به بیماری «لوگهریگ» یا اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ASL) که یک بیماری تخریبکننده سلولهای عصبی است، مبتلا شد و به مرور زمان با از دست رفتن تدریجی عملکرد عضلاتش درگذشت. اما استیون هیلنبرگ که بود و ایده بابسفنجی را از کجا آورد؟ هیلنبرگ دانشآموخته دانشگاه ایالتی کالیفرنیا بود و در سال ۱۹۹۱ نیز از انستیتوی هنرهای کالیفرنیا موفق به دریافت فوق لیسانس خود در رشته «انیمیشنهای تجربی» شد. او در عین حال مدرس زیستشناسی دریایی هم بود. در واقع علاقه توامان او به زیستشناسی دریایی و انیمیشن جرقهای در ذهن او ایجاد کرد. هیلنبرگ در سال ۱۹۸۹ کتاب طنزی به نام «منطقه جزر» نوشت. این کتاب در مورد موجودات دریایی بود که در یک صخره کنار دریا زندگی میکردند و نقش اصلی داستان هم یک اسفنج بود. هیلنبرگ در ابتدا اسفنج را شبیه به اسفنجهای طبیعی کشید اما بعد تصمیم گرفت برای خندهدار به نظر رسیدن ظاهری، شکلش را به یک مربع تغییر دهد.
استیون هیلنبرگ
او این کار هنری خود را به «مارتین اولسون» که در آن زمان همکارش بود، نشان داد و اولسون به هیلنبرگ پیشنهاد داد که همین داستان را به عنوان یک سریال برای موجودات زیر دریا بنویسد. هیلنبرگ بعد از آمادهسازی اولیه شخصیتها، آنها را داخل یک آکواریوم قرار داد و به همراه متن و موسیقی آن را تحویل یک شرکت پخشکننده داد.
در ابتدا قرار بود اسم شخصیت اصلی «پسر اسفنجی» باشد اما بعد از صداگذاری، متوجه شدند که این اسم قبلا توسط مجموعهای دیگر مورد استفاده قرار گرفته و به همین دلیل هیلنبرگ اسم شخصیت اصلی را به «اسپنجباب (باب اسفنجی)» تغییر داد. هیلنبرگ تاکید داشت که کلمه اسفنج حتما داخل اسم باشد تا بیننده متوجه شود که این شخصیت یک اسفنج است و آن را با پنیر اشتباه نگیرد و سپس نام خانوادگی «شلوارمکعبی» را برای آن در نظر گرفت. سرانجام «باباسفنجی شلوارمکعبی» در ۱۹ نوامبر ۲۰۰۴ در آمریکا نمایش داده شد و به شدت مورد استقبال بینندگان و منتقدان قرار گرفت. این انیمیشن در مجموع برنده ۴۶ جایزه از جشنوارههای گوناگون انیمیشن در سراسر دنیا شده است و یکی از موفقترین کارتونهای تاریخ شرکت «نیکلودیون» محسوب میشود. شخصیت اصلی کارتون، خود باب اسفنجی است که در یک رستوران کار میکند و به کار ساده و یکنواخت خود بسیار علاقهمند است و به گل لاله حساسیت دارد. شخصیت باب اسفنجی با رفتارهای به دور از هرگونه آلایش کودکان مطابقت دارد. او در محیط کار و زندگی خود با یک «اختاپوس» که دارای شخصیتی خودخواه است و یک ستاره دریایی به نام «پاتریک» که عاری از هرگونه هوش و استعداد است و همچنین حلزونی به نام «گری» تماس نزدیک دارد.
انیمیشن باباسفنجی
تفریحات مورد علاقه باباسفنجی شکار عروس دریایی و حباببازی است و در یک آناناس زندگی میکند.
یکی دیگر از شخصیتهای مورد توجه این انیمیشن «پاتریک» است. پاتریک نزدیکترین دوست باب اسفنجی است. او موجودی کمخرد به تصویر کشیده شده اما گاهی جملاتی فرای انتظار در دیالوگهایش بیان میکند. پاتریک شغل خاصی ندارد و زیر یک سنگ زندگی میکند. یکی از دیالوگهای مشهور پاتریک این است: «من سالهاست که بیدار میشم، میخورم، میخوابم و الان دیگه حس میکنم به استراحت نیاز دارم.»
اما پای باباسفنجی چگونه به ایران باز شد؟ «باباسفنجی» سالهاست که یکی از انیمیشنهای محبوب و مورد علاقه کودکان ایرانی است و حالا خیلی وقت است که بچهها از طریق شبکه پویا این کارتون را دنبال میکنند. مدیریت دوبلاژ «باباسفنجی» در ایران بر عهده محمدرضا صولتی است. او به تنهایی این انیمیشن را دوبله کرده است و خودش به جای تمام شخصیتها صحبت میکند. صولتی درباره دوبله این کار گفته است: «باباسفنجی اصولا زیاد مودب نیست و نسبت به فرهنگ ما کمی شر و بازیگوش است و شوخیهایی میکند که شاید زیاد خوشایند ما ایرانیها نباشد. مثلا در نسخه اصلی او به بزرگترها احترام نمیگذارد و هر حرفی را نزد آنها میزند. پس مجبور شدم برخی جملهها و کلمات او را یا تغییر دهم یا حذف کنم. برای دوبله این مجموعه کارتونی ادبیات ویژهای را طراحی کردم تا هم شخصیت باباسفنجی و دوستانش جذابیت خود را حفظ کنند و هم ادبیات او برای مردم قابل پذیرش باشد.»