حمیدرضا حافظی شاید مهم ترین دستاورد دنیای ارتباط زده ی امروز رو بتونیم حجم عظیم و انباشته ی اطلاعات بدونیم. اطلاعاتی که بدون توجه به سلیقه ی مخاطب، تند و تند تولید میشن و دیگه اصلا مهم نیست مخاطب این همه اطلاعات رو میخواد یا نه. هرچی جلوتر میریم، مخاطب کم حوصله تر میشه و […]
حمیدرضا حافظی
شاید مهم ترین دستاورد دنیای ارتباط زده ی امروز رو بتونیم حجم عظیم و انباشته ی اطلاعات بدونیم. اطلاعاتی که بدون توجه به سلیقه ی مخاطب، تند و تند تولید میشن و دیگه اصلا مهم نیست مخاطب این همه اطلاعات رو میخواد یا نه.
هرچی جلوتر میریم، مخاطب کم حوصله تر میشه و مدام فرم های ارائه ی محتوا، کوتاه و کوتاه تر میشه. از حالت چاپی به حالت صوتی میرسه و حالا هم همه چیز خلاصه میشه توی یک دقیقه تصویر.
این تازه روی خوب قصه است. روی بد ماجرا اونجاییه که یه سری ها اصولا اعتقادی به ارائه محتوا ندارن و ترجیح میدن، هرچیزی ارائه کنن، جز محتوا.
اینکه در حال حاضر فایل های تصویری کل دنیای ما رو احاطه کردن به کنار، اینکه دیگه هیچ کس به فایل های صوتی و محتواهای چاپی علاقه ای نداره به کنار، اینکه عملا هفتاد درصد محتوای فضاهای مجازی ایران بی پایه و دروغ هم هست به کنار،
جدیدا کار به جایی رسیده که طرف واسه اینکه مخاطب بهش توجه کنه، توی یک دقیقه فایل تصویری دست به هر کاری می زنه و هر توهینی به خودش و دیگران می کنه و این وسط تنها چیزی که واسش مهمه، تعداد یوزرهای آنلاین روی صفحشه، تنها چیزی هم که واسه مخاطب می مونه، یه مشت خاطره ی جعلیه.خاطره هایی که اگه دست خودمون باشه حفظشون نمیکنیم!
شاید خیلی ها عاشق همین جنگولک بازی ها باشن، و شایدم خیلی ها متنفر باشن که اینطوری یه سری ها به حریم ذهنیشون تجاوز میکنن، اما نکته ی اساسی اینه که چه بخوایم چه نخوایم، حجم زیادی از تصاویر، امروز داره برای ما و نسل های بعدیمون تبدیل به خاطره میشه و توی ذهنمون میمونه.
وقتی میگی دنیای ساسی مانکن، میگن همونی که با روسری داشت خودشو خفه می کرد؟! وقتی میگی تبلیغات اینستاگرامی انتخابات، همه میگن تتلو دیگه؟! وقتی میگی لمینیت، همه میگن ممد رو میگی دیگه؟!
بعضی وقتا هم یه سری ها مثل وحیدخزایی، اینقدر تصویر از خودشون به جا میذارن که مخاطب درست تکلیفش رو نمی دونه! نمیدونه حسین حسین کردنش رو باور کنه، یا عربده های مستیش رو، دم از وطن زدنشو، یا فرار کردنشو، دخترخاله بازیشو، یا ….
کلا مخاطب نمی دونه چی باید بگه و قضاوت کنه اما واسه اینکه از قافله ی ناراضی ها عقب نمونه، چند تا بد و بیراه بهش میگه و ازت میپرسه: راستی شیرین کاری جدیدش رو دیدی؟! بعدم گوشیش رو در میاره یه فایل تصویری رو پلی میکنه، البته صداشو کم میکنه یه وقت کسی نشنوه وحیدخان، چه گهرهایی از دهانشون می باره!
وحید خزایی به قول جوونای امروزی یکی از شاخ های مجازیه، که میشه به عنوان نمونه از بین صدها شاخ مجازی بررسیش کرد. این شاخ، متولد ۱۳۶۴ تشریف داره و ۳۳ سالشه. طبق شنیده ها تحصیلاتش تا دیپلمه «البته امیدواریم به دیپلمه های عزیز برنخوره». کار وحیدخان قبل از شاخ شدن، پخش مانتو و لباس زنونه بوده. این عزیز اینستاگرامی، با ویلاهای لوکس و ماشینهای مدل بالا عکس میگرفت و خودشو پولدار جا می زد. یه سری ها میگفتن پولش از پارو بالا میره، اما خودش جلوی دادستان گفت: یه کارگر ساده املاکه. «البته یه کارگر ساده که دخترخاله های زیادی داره» حالا هم توی ترکیه منتظر پناهندگی آمریکاست…
اما ماجرای معروفیتش از کجا شروع شد؟
آبان سال ۹۴ بود که عکسهایی از یک شاخ شمشاد با چندین دختر بی حجاب یا بهتر بگیم پوشش خارج از عرف تو کانالها و گروههای تلگرامی دست به دست شد و هر لحظه به تعداد این عکسها اضافه شد… خب شاید همه فکر میکردن که این عکسها به صورت ناخواسته لو رفته. اما چند ساعت بعد، این شاخ والامقام توی یه کلیپ، این حجم دختر رو، خواهر، زنداداش و دخترخاله های خودش معرفی میکنه.
بعدم میگه گوشیشو دزدیدن و عکسا لو رفته و پلیس فتا هم به شدت پیگیر ماجراست و پلیس فتا که پلیسی است که حواسش به همه چیز است، وحیدخان و دستگیر میکنه. بعد از بازداشت مشخص میشه هیچ شکایتی مبنی بر دزدیده شدن گوشی ایشون نشده.
از اونجا به بعد هم روز به روز به تعداد شاکی های پرونده ی وحید خزایی و البته فالوورهاش اضافه شد. همین وسط ها، شایعاتی هم ایجاد شد که به دلیل فساد فی الارض وحیدخان قراره اعدام بشن، ولی گویا قضیه با کنار کشیدن شاکی ها تموم میشه، چون در حال حاضر ایشون در ترکیه هستن و منتظرن، تا وقت سفارتشون اوکی بشه و تشریفشون رو ببرن آمریکا!
ما هم واسشون آرزوی توفیق روزافزون داریم و امیدواریم برن و دیگه برنگردن، چون یه سری ها دارن هی کلیپ میدن بیرون و میگن اگه پاش به ایران برسه، قلم پاشو… آره!
امیدواریم از این به بعد اتفاقای بهتری ثبت و ضبط بشه، چون همونجور که شنیدین، ما چه بخوایم چه نخوایم، ذهنمون رو همین جور تصاویر و خاطره ها اشغال کردن! تصاویر سطحی، خاطره های جعلی!