تازه همین شجاعیان خودش بین زمین و آسمان معلق است و اگر نصیرزاده و دوستان بخواهند از اختیارات قانونی خود استفاده کنند،ممکن است مدیرانِ باجُربزه استقلال مجدداً یک معذرتخواهی دیگر به هواداران بدهکار شوند… استقلال به همت بزرگانی (!) چون افتخاری و توفیقی،چند ماه قبل چنان چوب حراج به داشته هایش زد که هر کس […]
تازه همین شجاعیان خودش بین زمین و آسمان معلق است و اگر نصیرزاده و دوستان بخواهند از اختیارات قانونی خود استفاده کنند،ممکن است مدیرانِ باجُربزه استقلال مجدداً یک معذرتخواهی دیگر به هواداران بدهکار شوند…
استقلال به همت بزرگانی (!) چون افتخاری و توفیقی،چند ماه قبل چنان چوب حراج به داشته هایش زد که هر کس به تیم لیگ هجدهم این باشگاه نگاه می انداخت،فکر می کرد همچون رقیب دیرینه اش با معضل بسته بودن پنجره های نقل و انتقالاتی مواجه است.
آنها رفتند و میراث شومشان را برای بعدی ها به یادگار گذاشتند،بعدی ها نیز هفته ها پشت اتفاقاتی که در آن سهم نداشتند پناه گرفتند و کسی هم نتوانست به آنها چیزی بگوید.
حالا نیم فصل رسیده،دورانی که از مدتها قبل همه منتظرش بودند تا از خریدهای مدیریت جدید رونمایی شود.هرکس جای فتحی بود،تمام سعی اش را می کرد تا در زمان مقرر خودی نشان دهد،آن هم در شرایطی که هر حرکت مثبتی (با توجه به ویرانگری قبلی ها) نمودی با زوم و رزولوشنِ حداکثری دارد. اما تا این لحظه هیچ خبری نیست…البته کاش خبری نبود،وقتی خبر،منتفی شدن احتمالی حضور دوباره جپاروف در استقلال و به بن بست رسیدن مذاکرات بر سر بازگرداندن امید نورافکن است.
چه بر سر استقلال آمده؟مگر همین چند سال قبل جواد نکونام از اوساسونا به استقلال نیامد؟کاپیتان تیم ملی آن زمان نه مثل نورافکن سکونشین بود،نه بی مشتری و خواهان مانده بود.
اینکه اوساسونا کجا و شارلوا کجا،که بماند.همان زمان باشگاه اسپانیایی می توانست با انتقال جواد به تیم های قطری کلی پول به جیب بزند اما در مذاکره با مدیران وقت استقلال رضایتنامه این هافبک ارزشمند را برای آنها صادر کرد. آن روزها امثال فتح الله زاده چنین نقل و انتقالاتی را محقق می کردند و امروز مدیران استقلال در بازگرداندن نورافکنِ جواب شده از تیم درجه چندم اروپایی عاجزند. می گفتند شرط جپاروف برای بازگشت به استقلال،دریافت مطالبات فصل قبل است.مطالبات که پرداخت شد،خبر رسید او با تیمی از کشورش به توافق رسیده است… دیگر بازگرداندن امثال جپاروف و نورافکن واقعاً باید اینقدر سخت باشد؟هر دو،یک نیم فصل کابوس وار را در تیم های گمنامشان سپری کرده و عملاً جواب شده اند،اینها را هم نمی توانید بگیرید…؟! سالهاست که در سایه توانایی های وافرِ شبه مدیران استقلال،گرفتن ستاره های لیگ برتری تبدیل به آرزو و عملیاتی غیر ممکن شده است،درست برخلاف گذشته ای نه چندان دور که مدیران استقلال هر ستاره ای که مربی دست روی او می گذاشت،آبی پوش می کردند.
زمانی امثال هاشمی نسب در بازار نقل و انتقالات در تور استقلال می افتادند یا نکونام ها به این تیم وارد می شدند اما در حال حاضر بزرگترین دستاورد نقل و انتقالاتی آبی ها،خلاص شدن از دست امثال گرو است!
فتحی باید بداند بی حاشیه و کم حرف بودن تا این حد،نقطه قوت به حساب نمی آید.زمانی استقلال مدیرعاملی به نام قریب داشت،فردی آرام و به دور از جنجال.استقلال با او روزهای موفقی را پشت سر گذاشت اما سکوت فتحی هیچ شباهتی با آرامش قریب ندارد.آرامش قریب،توام با انجام کار و خدمت بود اما تا به امروز ما چیزی از فتحی ندیده ایم.
بیش از این هم نمی توان منتظر بود و خود را دلخوش کرد که وی دارد چراغ خاموش و باسیاست پیش می رود…
شفر قبل از عزیمت به خانه پیغام داده که بازیکنان جدید در دور جدید تمرینات و اردوی خارجی حاضر باشند اما کدام بازیکن جدید؟روزها دارد به همان سرعتی که در خرداد ماه سپری می شد،می گذرد و مدیران استقلال از هواداران می خواهند که نگران هیچ چیز نباشند.و این ترسناک ترین جمله این روزهاست…
نیاز امروز استقلال،یک نقل و انتقال بزرگ و پر سر و صداست،یک شاه ماهی نقل و انتقالات،یک بازیکن خارجی کارنامه دار.زمانی انتقاد می شد این همه سر و صدا و بمب ترکاندن برای استقلال «سم» و خطرناک است اما امروز باید گفت این همه رخوت و نقل و انتقالات معمولی دارد ریشه استقلال را خشک می کند.
همانطور که آبی ها و هوادارانشان در رابطه با موفقیت در آسیا دارند فقط با خاطراتشان زندگی می کنند،در زمینه نقل و انتقالات بزرگ و ماندگار نیز همین روند را در پیش گرفته اند که اینها تماماً ماحصل بی کفایتی شبه مدیرانی است که بیش از حد «بی جربزه» هستند.
همه چیز برای استقلال و طرفدارانش تبدیل به «خاطره» شده و هیچ قدم موثری هم برای کار در زمان حال برداشته نمی شود.آیا از فتحی و اطرافیانش نهایتاً آبی برای استقلال گرم خواهد شد...؟