سعید شمس فیض‌ ا…‌ عرب‌ سرخی، فعال سیاسی اصلاح طلب می گوید: آقایان ناطق، لاریجانی، خودِ آقای روحانی و حتی به‌نظرم در مراحل بعدی کسانی مثل آقای باهنر، حتی آقای توکلی هم از جریان افراطی اصولگرا کنده شده و گام هایی به این سمت برداشته‌اند و معتدلانه‌تر رفتار کرده‌اند. بنابراین معتقدم، وقتی در این جامعه […]

سعید شمس
فیض‌ ا…‌ عرب‌ سرخی، فعال سیاسی اصلاح طلب می گوید: آقایان ناطق، لاریجانی، خودِ آقای روحانی و حتی به‌نظرم در مراحل بعدی کسانی مثل آقای باهنر، حتی آقای توکلی هم از جریان افراطی اصولگرا کنده شده و گام هایی به این سمت برداشته‌اند و معتدلانه‌تر رفتار کرده‌اند. بنابراین معتقدم، وقتی در این جامعه ضرورت همکاری وجود دارد، ضرورت گفتگوهای مشترک وجود دارد، ضرورت یکپارچه‌تر شدن نیروهای داخلی، وجود تهدیدهای جدی خارجی و بحث تحریم‌ها وجود دارد، ضرورت این گسترده‌تر شدن جبهه داخلی بیشتر خودنمایی می‌کند. بخش هایی از گفت وگوی «انتخاب» با عرب سرخی را می خوانید

رابطه دولت با اصلاحات چه نوع رابطه‌ای است؟ اینکه گفته می‌شود، حسن روحانی به سمت اصولگرایان چرخیده و برخی می‌گویند به فکر بعد از پاستور‌نشینی است را چطور ارزیابی می‌کنید؟
اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۲ و ۹۶ نامزد مستقلی نداشتند و یا بهتر است، گفته شود بر اساس شرایط نمی‌توانستند داشته باشند. دقیقا به‌همین دلیل براساس ارزیابی‌هایی که در فضای پیش از انتخابات ۹۲ انجام شد، در بین گزینه‌های موجود آقای روحانی را گزینه بهتری دیدند و قرار بر حمایت از ایشان گذاشتند. بنابراین لازم به‌تاکید است که آقای روحانی کاندیدای اصلاح‌طلبان نبود، بلکه نامزد مورد حمایت جریان اصلاحات بود.

این موضوع برای لایه‌های متوسط جامعه قابلِ فهم است؟
متاسفانه به‌دلیل مجموعه شرایط، خیلی از مباحث را آنطور که باید نتوانسته‌ایم تبیین درستی به جامعه بدهیم. اما می‌خواهم بگویم نکته‌ای که باید مورد توجه قرار بدهیم، این است که اگر اصلاح‌طلبان در آن مقطع حساس از آقای روحانی حمایت نمی‌کردند، چه تصمیم دیگری می‌توانستند بگیرند؟ بنابراین باید گفت، تصمیمی که اصلاح‌طلبان در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ انجام دادند، کار درستی بود.

منظورتان این است که حمایتِ انتخاباتی از روحانی منطبق بر واقعیت‌هایِ وقت بود؟
دقیقا همینطور است. اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۲ یا باید اجازه می‌دادند، سعید جلیلی انتخاب شود یا حسن روحانی حمایت کنند. گمان می‌کنم، بر کسی پوشیده نیست که انتخاب آقای جلیلی یعنی ادامه هشت ساله دولت‌های نهم و دهم. پس می‌توان به‌راحتی اینطور نتیجه‌گیری کرد که اصلاحات در انتخابات ۹۲ رویکردی مصلحت‌اندیشانه را اتخاذ کردند.

در سال ۹۶ هم؟
در سال ۹۶ هم باید تصمیم می‌گرفتیم، یا از آقای روحانی حمایت کنیم و یا اجازه دهیم آقای رئیسی یا قالیباف یا هر کدام از کاندیداهای جناح اصولگرا، انتخاب شوند.

آیا با توجه به اتفاقی که در اسفند ۹۴ افتاد، می‌شد اصلاحات در سال ۹۶ به گزینه‌ای اصلاح‌ طلب فکر کنند؟
اولا، یادمان نرود که در سال ۹۲ مرحوم آقای هاشمی‌رفسنجانی رد صلاحیت شد تا ما در سال ۹۶ به‌این باور برسیم که کاندیدای مستقل و شاخص اصلاح‌طلب اولا تائید صلاحیت نمی شد. ثانیا، اگر با چند نامزد در انتخابات شرکت می-کردیم، واقعه سال ۸۴ می‌توانست تکرار شود و رای این طیف بزرگ بین چند تا نامزد (آقای روحانی و چند نامزد دیگر) تقسیم می‌شد و در نتیجه، نتیجهِ ۸۴ تکرار می‌شد. بنابراین ما با تکیه به تجربه سال ۸۴ از آقای روحانی حمایت کردیم که به‌نظرم این کار کاملا درست بود. امروز هم که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم این کار درست بود و هر وقت دیگر هم که بحث کنیم، به‌این نتیجه خواهیم رسید که در سال ۹۶ کار درستی انجام داده‌ایم است. البته واضح است، این موضوع ارتباطی به اینکه آقای روحانی نقاط ضعفی دارد یا ندارد، ندارد. در واقع رییس‌جمهوری هم می توانست خیلی بهتر از این عمل کند و هم خیلی بدتر. باز هم این موضوع مصداق دارد و صادق است که ما در تشخیص و انتخاب آقای روحانی مسیر اشتباهی را نرفتیم و حمایت آقای خاتمی و شورای‌عالی‌سیاست‌گذاری حمایت درستی بود.

مسئله این است؛ در نگاه جامعه با حمایت اصلاح طلبان این دولت روی کار آمده است و پس طبیعی است، آنچه رخ می‌دهد را مردم از چشم اصلاح‌طلبان می بینند. آیا می‌شد، قبل از انتخابات بین اصلاح‌طلبان و روحانی قول وقرارهایی گذاشته شود؟
اینکه ما چارچوبی را به آقای روحانی پیشنهاد می‌دادیم و ایشان قبول نمی‌کرد، پس ما باید حمایت‌مان را بر می‌داشتیم! اما یک وقت می‌گوییم، از آقای روحانی بخواهیم یک کارهایی را بکند که من با این موافقم یا برنامه‌هایی را پیش پای آقای روحانی بگذاریم و تذکرات و هشدارهایی را به آقای روحانی بدهیم. یا اینکه آقای روحانی را نسبت به موضوعاتی انذار دهیم که درست است و به‌آن اعقتاد دارم. اما معنای شرط این است که اگر نپذیرفت، ما هم راهمان را بکشیم و کنار رویم و دیگر حمایت نکنیم. به‌همین دلیل نمی توانستیم شرط بگذاریم.

آقای روحانی در موقعیتی بودند که شروط احتمالی اصلاح‌طلبان را قبول نکنند؟
اینکه می‌توانستند یا نه یک بحث است. موضوع دیگر این است که اصلاح‌طلبان شروطی تعیین کنند. توجه کنید؛ شرط برای وقتی است که ما بتوانیم یکی از دو مسیر را انتخاب کنیم. من در پاسخ سوال اول شما تبیین کردم، ما حتی به‌رغم عملکردهایی که امروز مورد انتقادمان هست باز هم معتقدیم که حمایت از روحانی تصمیمی درست بود. پس معنایش این است که ما راه دیگری نداشتیم و با همین ضعف‌ها، باز هم معتقدیم که باید آقای روحانی را انتخاب می‌کردیم.

چون بهتر از رئیسی بود؟
در هر حال، در جمع کاندیداهای دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری، روحانی بهترین گزینه بود. نکته دیگر اینکه ما گاهی وقت‌ها فکر می‌کنیم، آقای روحانی یک کاری را انجام نداده، پس معنایش این است که آن کار را قبول نداشته یا یک کاری را انجام داده، پس فکر کنیم که آقای روحانی قبول داشته است که باید گفت، این حرف هم درست نیست. خیلی وقت‌ها خیلی مسایل به آقای روحانی هم تحمیل می‌شود. بنابراین نباید از حرف من نتیجه گرفته شود که همه کارهای روحانی کرده از سر استیصال است. حتما در جاهایی در گزینش نیروهای آقای روحانی اختلاف نظر داریم و معتقدیم برخی مدیرانی که انتخاب کرده و انتخاب خودش هم بوده است، مناسب‌ترین گزینه‌ها نیستند. اما در همه موارد هم اینطوری نیست. اینکه گفته می‌شود، روحانی گردش به راست دارد، از کجا باید چنین نتیجه‌گیری‌ای داشته باشیم؟ از اینکه آقای روحانی گزینه‌هایی از جریان راست انتخاب کرده است. همه می دانند، ایشان یک اصولگرای معتدل است که مورد حمایت اصلاح‌طلبان قرار گرفته است. بنابراین از مجموعه نیروهایی که از او حمایت کردند، انتخاب می‌کند. به‌هر حال در مجلس امروز آقای لاریجانی جزو حامیان دولت است. دوستان آقای لاریجانی حامی دولت هستند، پس اگر آقای رییس‌جمهوری کسی را از جمع یاران لاریجانی انتخاب کند، در واقع از بین آن طیف از حامیان خود انتخاب کرده است. همچنان بارها اتفاق افتاده است که دیدگاه‌‌ها و مواضعی توسط روحانی طرح می‌شود، با واکنش بسیار تندی نیروهای افراطی مواجه می‌شود. درحالی که اگر واقعا تعاملی بین اصولگرایان و روحانی صورت گرفته بود و چنین مسیری طی شده بود، این تند‌ی‌ها نباید با رئیس‌جمهوری صورت می گرفت. بنابراین من بدون اینکه بخواهم به شما بگویم که همه گزینه‌های انتخاب های آقای روحانی را قبول دارم و به نظرم مثبت هستند یا همه کارهایی که کرده مورد نظر یا مورد توافق من است، تعابیری مثل گردش به‌راست و از این جنس صحبت‌ها را حرفهای درستی نمی‌دانم.
حتی با وجود ائتلافی که بین اصلاح‌طلبان و اعتدالیون در انتخابات ریاست‌جمهوری دیده شد، در بررسی سبدهای رای گفته می‌شود که رای به‌روحانی رای به‌اصلاحات بود. با توجه به شلختگی اقتصادی و گرانی‌های اخیر، هنوز هم بدنه اجتماعی اصلاحات برای رای دادن به این جناح سیاسی اعتماد خواهد کرد یا خیر؟ به‌هرحال نگرانی‌های زیادی در این خصوص مطرح است.
طبیعتا مشکلات پیش آمده مردم را اذیت کرده و می‌کند. اصلا مستقل از اینکه این مباحث سیاسی ما تحت چه شرایطی قرار دارد، این گرانی‌ها و مشکلات مردم را به زحمت انداخته است. ممکن است کسی بگوید، برخی از این مسائل اجتناب ناپذیرند اما باز هم مردم اذیت می‌شوند. یعنی حتی اگر واقعا هیچ راهی برای اینکه برخی از این مشکلات را برطرف کنیم، وجود نداشته باشد اما این مشکلات برای مردم مسئله است و بخش‌های مهمی از مردم گرفتار این مشکلات در جامعه هستند. بنابراین در اینکه این گرانی‌ها مردم را خیلی اذیت کرده و مردم در اینکه به این مشکلات اعتراض داشته باشند، محق هستند، هیچ بحثی نیست.

به‌چه شکل‌هایی باید توضیح داده شود و چرا توضیح داده نمی‌شود؛ آیا انقدر سخت و دشوار است؟
البته کار دشواری است. به‌هر حال بسیاری از پیام‌هایی که تولید می‌شود ، آنطور که باید منتقل نمی‌شود. به‌هر‌حال امروزه مردم گرفتار مشکلات اقتصادی هستند و مشکل این است که ما در مجموع به مسائل اقتصادی کمتر از مسائل سیاسی پرداخته‌ایم. باید راه‌کارهای خروج برخی از این مشکلات را به دولت متذکر شویم و در کنار آن طبیعتا از مردم هم بخواهیم که یک جاهایی صبوری کنند. همانطور که یک جاهایی حق دارند و باید اعتراض کنند، بدانند که یک جاهایی هم واقعا مشکلات، مشکلاتی است که ممکن است راه‌کارهای صد درصدی نداشته باشد و صبوری بیشتری می‌طلبد.

چقدر احتمال دارد، این نگرانی‌ها و دلسردشدن‌ها منجر به‌روی کار آمدن یک جریان افراطی شود یا افراطیون حداقل در مجلس یازدهم آنقدر رای داشته باشند که تاثیرگذار باشند.
به‌عنوان یک نگرانی، این کاملا نگرانی درستی است. یعنی همواره وقتی مشکلات و گرفتاری‌ها در جامعه زیاد می‌‌شوند، کسانی که می‌توانند غیر مسئولانه شعار دهند، می‌توانند بخشی از جامعه را با خود همراه کنند. در انتخابات ریاست-جمهوری ۹۶ توسط برخی نامزدها مطرح شد که اگر بیاییم به جای یارانه ۴۵ هزار تومانی ۲۵۰ یا ۲۰۰ هزار تومان به‌مردم می‌دهیم! درحالی که آنها می‌دانستند، تامین ریال برای پرداخت یارانه فعلی هم با مشکلات زیادی همراه است. اما چنین وعده هایی می‌دادند. اخیرا آقای احمدی‌نژاد گفته است، اگر من بودم یک میلیون تومان به مردم یارانه می‌دادم.

برای سوال پایانی؛ درباره نقدهایی که درباره ترکیب و البته عملکرد شورای‌عالی‌اصلاحات طرح می‌شود، چه نظر و تحلیلی دارید؟
اصل شورای‌ عالی سیاست‌گذاری در جهت ایجاد هماهنگی‌های لازم در جبهه اصلاحات یک رکن ضروری است و در این-باره اتفاق نظر وجود دارد. طی دوره فعالیت این نهاد در دو مورد بحث‌هایی وجود داشته که نیاز به توجه بیشتر دارد. ترکیب شورا متشکل از دو جزء نمایندگان احزاب و تشک‌ل ها و اشخاص حقیقی است که جزء اول که دو سوم ترکیب شورا را شکل داده نیز چندان محل بحث نیست. اما اعضای حقیقی معمولا محل بحث و مناقشه بوده است که هم به نحوه انتخاب و هم برخی افراد انتخاب شده نقدهایی وارد شده است.
به‌اعتقاد من شرایط اجازه انتخاب دموکراتیک نمی‌دهد و سلیقه‌های متفاوت در هر‌حال جای بحث را باقی می‌گذارد. اما می‌شود با تکیه بر نظر جمع بزرگتری از فعالین اصلاح‌طلب اعضای حقیقی را انتخاب کرد و نکته دوم در مورد عملکرد شورای عالی مطرح میشود. اولا می‌توان و باید در شورا مکانیزم‌های مناسب‌تری را برای گزینش نامزدهای عرصه‌های مختلف انتخاباتی به‌کار گرفت و پس انتخاب هم به آنان برنامه داد و هم بر اجرای برنامه‌ها نظارت کرد که البته آنچه من بیان کردم، تیترهای مطلب بود که نیازمند بحث‌های مفصل‌تر و دقیق‌تر است .