احسان اسقایی پس از پیروزی روحانی در انتخابات سال ۹۲ ، بازار چندگانه طلا، ارز و مسکن که چند سالی بود دچار نوسانات شدید و ناپایداری شده بودند به آرامشی نسبی رسید و موجب شد مردم رضایتی نسبی در خصوص عملکرد دولت تدبیر و امید داشته باشند. اما در طول ۵ سال بعد این شرایط […]

احسان اسقایی
پس از پیروزی روحانی در انتخابات سال ۹۲ ، بازار چندگانه طلا، ارز و مسکن که چند سالی بود دچار نوسانات شدید و ناپایداری شده بودند به آرامشی نسبی رسید و موجب شد مردم رضایتی نسبی در خصوص عملکرد دولت تدبیر و امید داشته باشند. اما در طول ۵ سال بعد این شرایط که تا حدودی حفظ شده بود به دلیل عدم اجرای دقیق برجام و فشار دلواپسان به دولت و این اواخر تحریم‌های ظالمانه دونالد ترامپ علیه ایران، به ‌یک‌ باره چنان تغییر کرد که گویا الآن سال ۹۱ است و نه روحانی ، بلکه محمود احمدی نژاد سکان هدایت قوه مجریه را در دست دارد. به نظر می‌رسد دولت در به وجود آمدن بخشی از شرایط فعلی بی‌تقصیر نیست. دلار در حال پرواز است و سکه در آستانه ۵ میلیون تومان اما مسئولین بانک مرکزی هنوز هیچ ‌گونه واکنشی در این زمینه از خود نشان ندادند و تنها این نکته از سوی مسئولین شنیده می‌شود که اگر fatf پذیرفته نشود عواقب عدم پذیرش آن با افرادی است که در این زمینه کوتاهی کردند. برای بررسی شرایط اقتصادی کشور «جمله» با هادی حق‌شناس کارشناس ارشد مسائل اقتصادی به گفت‌وگو پرداخته که در ادامه می‌خوانید.

در شرایط خاصی به لحاظ اقتصادی قرارگرفته‌ایم، شرایطی که اساسا مطلوب نیست و بعضی حتی آن را با سال ۹۱ و ۹۲ مقایسه می‌کنند چرا اقتصادی که از تحریم‌های جهانی خارج شد و در آستانه شکوفایی قرار گرفت با تحریم یک‌ جانبه ایالات ‌متحده آمریکا به اینجا رسید؟
بخشی از مشکلات کنونی ناشی از تغییرهای کلی است. همواره در اقتصاد ریشه مشکلات از جمله صف‌هایی که امروز برای گوشت و مرغ تشکل شده است را یا در سمت عرضه می‌دانیم یا در سمت تقاضا. البته حاکم بر این عرضه و تقاضا سیاست‌های پولی و مالی است. شاید برای مردم ایران تورم‌های ۲۵ تا ۳۰ درصد عادی باشد اما زمانی که ۱۵۰ کشور در جهان تورم ‌های تک‌رقمی دارند، تورم‌های ۲۵ تا ۳۰ درصد طبیعتا دلهره و اضطراب ایجاد می‌کنند که هیچ‌گاه پول نقد را نه نزد خود بلکه حتی نزد بانک‌ها هم نداشته باشند. زمانی که به هر علت همه دنبال خرید برای حفظ ارزش پول باشیم طبیعتا صف تشکیل خواهد شد. این صف ممکن است برای دلار باشد، برای سکه باشد و یا حتی برای سفرهای خارجی باشد اما واقعیت آن است که در کوتاه ‌مدت می‌توان از شرایط فعلی عبور کرد.

ریشه و علت به وجود آمدن پدیده‌هایی مانند صف گوشت و مرغ و حتی خرید دلار و سکه که در چند سال گذشته از اقتصاد ایران کنار رفته بود و اکنون دوباره به وجود آمده، در چیست؟
زمانی که به هر علتی سیاست‌های پولی، مالی و بودجه‌ای متناسب با بخش واقعی اقتصاد نباشد، چنین اتفاقاتی خواهد افتاد. امروز شوک‌های سیاسی (تحریم‌های ظالمانه آمریکا) و شوک دیگر، شوک داخلی بر مسئله افزوده است. به هر علتی این امکان وجود دارد که جریان سیاسی یکدیگر را نا کارآمد جلوه بدهند به این موارد برخی از بی‌تدبیری‌ها را هم باید اضافه کرد. بنابراین وقتی این عوامل را کنار هم بگذاریم بحران‌های مختلف ازجمله صف گوشت و پراید و دلال و سکه را مشاهده خواهیم کرد. آنچه درصحنه اقتصادی ایران دیده می‌شود وابسته به شوک خارجی و برخی مسائل جریانات سیاسی است که برآیند آن امروز درصحنه اقتصادی مشاهده می‌شود.

مخالفان دولت معتقدند عدم تصویب faft موجب شده دولت از اهرم‌های برای تصویب آن استفاده کند که شاید همین افزایش قیمت‌ها اهرم‌های دولت باشد. این مورد را تا چه اندازه واقعی می‌دانید؟
به همان علتی که دولت در سال ۹۲ مستقر شد و نام خود را تدبیر و امید گذاشت و مردم هم باور کردند که این دولت هم تدبیر دارد و هم امید، بدون اینکه در ساختار اقتصاد در آن سالها اتفاقی بی افتد، تورم‌های نقطه به نقطه بیش از ۴۰ درصد و همچنین تورم‌های میانگین به سمت تک‌رقمی سوق پیدا کرد. امروز نیز شرایط به لحاظ روانی عکس سال ۹۲ است. یعنی در سال ۹۲ تصور عمومی این بود که این دولت می‌تواند نه ‌تنها عوارض دولت قبلی را حذف کند بلکه تدبیر بهتری برای معیشت مردم بی اندیشد، امروز داستان متفاوت است و از سوی دیگر تاکید دولت بر کنوانسیون‌هایی مانند سی اف تی و یا پارلمو باعث شده مردم به این نتیجه برسند که دولت و مجلس با این قانون موافق باشند اما مجمع مخالفت کند یا اینکه در بخشی از تصمیمات وزارت خارجه یا وزارت نفت این شائبه به وجود آمده که دولت دیدگاهی دارد اما مخالفان نمی‌گذارند دولت برنامه‌های خود را اجرا کند. درنتیجه مسائل غیر اقتصادی بر اقتصاد اثرگذار شده است. دولت در شرایطی است که گرچه به لحاظ آرمانی شبیه به ۹۲ است اما چالش‌هایی که دولت با آن مواجه است بر آیندش این شده که مردم این گونه بی اندیشد که دولت به هر علت نمی‌تواند مشکلات را حل کند یا کنترل بازار را در اختیار داشته باشد.

عواقب این عدم اعتماد به دولت در اقتصاد چیست؟
در اقتصاد بحثی به‌عنوان انتظارت عقلایی وجود دارد. این انتظارات عقلایی یک‌بار اثر مثبت بر روی اقتصاد دارد مانند سال ۹۲ که تغییرها را مثبت کرد و یک‌بار این انتظارات عقلایی اثر منفی بر روی اقتصاد می‌گذارد. به‌عنوان ‌مثال ایران‌خودرو قول می‌دهد اما خودرو را تحویل نمی‌دهد. درنتیجه انتظاراتی شکل می گیرد ، مردم هجوم به سمت صف برده صف اقتصاد را نامتعادل می‌کند.

آینده اقتصاد ایران را با توجه به تغییرهای مختلف چگونه می‌بیند؟
اقتصاد ایران در چند ماه آینده به نقطه تعادل خواهد رسید اما نکته این است که این عدم تعادل در اقتصاد هزینه‌های سنگینی بر بینیه اقتصاد ایران وارد می‌کند؛ زیرا در زمان تورم‌های بالا فعالین اقتصادی به‌جای اینکه به دنبال بخش تولید بروند به سراغ بهش دلالی و خدمات می‌روند. از سوی دیگر دهک‌های پایین قدرت خرید خود را از دست می‌دهند درنتیجه این عوارض بر اقتصاد ایان تحمیل خواهد شد اماطبیعتا این مورد نمی‌تواند طولانی‌مدت باشد. باید عوارض اشاره‌ی خارجی را به همراه بی‌تدبیری‌های داخلی به حد ال ممکن رساند تا از شرایط فعلی عبور کنیم.