هومن حکیمی دبیر گروه فرهنگی سینما حتی اگر تنها وجه سرگرمی‌سازی‌اش مهم باشد (که این‌طور نیست)، باز هم با اندیشه سروکار دارد. یعنی نمی‌شود مثلا با هر تمهید دم‌دستی فیلم ساخت و ادعای سرگرمی‌سازی داشت؛ حتی فیلم کمدی. از طرف دیگر اگرچه امروز به مدد وجود تکنولوژی و امکانات پیشرفته، امکان تجربه‌گرایی و رسیدن به […]

هومن حکیمی
دبیر گروه فرهنگی

سینما حتی اگر تنها وجه سرگرمی‌سازی‌اش مهم باشد (که این‌طور نیست)، باز هم با اندیشه سروکار دارد. یعنی نمی‌شود مثلا با هر تمهید دم‌دستی فیلم ساخت و ادعای سرگرمی‌سازی داشت؛ حتی فیلم کمدی. از طرف دیگر اگرچه امروز به مدد وجود تکنولوژی و امکانات پیشرفته، امکان تجربه‌گرایی و رسیدن به فرم و ساختار جدید در سینما امکان‌پذیر شده اما این مسئله دلیلی برای غفلت از وجه مهم سرگرمی‌سازی نیست و تفکیک این دو نکته از هم و البته ادغام آن‌ها با هم به شکل صحیح و سینمایی، یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد رونقی دوباره در سینما خواهد بود؛ چیزی که در دو نمونه از فیلم‌های سینمایمان به آن خواهم پرداخت.
اول، «آسمان محبوب»؛ داریوش مهرجویی که مدت‌هاست از «لیلا»، «پری» و «درخت گلابی» فاصله گرفته («هامون» که جای خود دارد) و اغلب فیلم‌های اخیرش یک‌جور سرگردانی و بلاتکلیفی آزاردهنده دارند که نه جذابند و نه می‌توانند منظور کارگردان را به‌خوبی انتقال دهند، در این فیلم، فضایی را خلق می‌کند که نه سنخیتی با بخش امروزش دارد و نه در راستای مفاهیمی همچون تناسخ، جهان موازی و معنویت است؛ بنابراین درنهایت نمی‌تواند گلیمش را از آب دربیاورد. فیلم در ادامه تعلقات مهرجویی به مفاهیم فلسفی است که درگذشته خیلی سینمایی به مخاطب عرضه می‌شد. او سعی می‌کند «پارادایزی» بسازد اما بدون توجه به این نکته که هر ساختنی، مصالح موردنیازی می‌خواهد؛ درست مانند مقبره‌ای که اهالی روستای همین فیلم قصد ساختنش را داشتند تا ماندگار بشود.
دوم، «شب، بیرون»؛ فیلمی از نسل جدید کارگردانان کشور، کاوه سجادی حسینی است. یک فیلم به‌اصطلاح شهری که اگرچه از آپارتمان‌نمایی‌های مفرط و رایج این روزهای سینمایمان به دور است اما خیلی قبل‌تر از این‌ها یعنی در بحث شخصیت‌پردازی و درآوردن روابط بین شخصیت‌ها لَنگ می‌زند. در این فیلم اغلب افراد با هم مشکل دارند؛ دختر با پدر، برادر با خواهر، دختر با همسر سابقش و…، اما «شب، بیرون» هیچ مابه‌ازایی به تماشاگر نشان نمی‌دهد و تنها سعی می‌کند با کد دادن‌های گنگ، یک تعلیق باسمه‌ای ایجاد کند تا شاید به خیال خودش آگاهی و درک تماشاگر را محک بزند. ولی چه فایده که حتی در فرمالیستی‌ترین فیلم‌ها هم نیاز به پی‌رنگی قوی هست و تا خط اصلی قصه مشخص نباشد و قوام نداشته ‌باشد، بقیه تکنیک‌ها اثرگذار نخواهند بود؛ مسئله‌ای که «شب، بیرون» به‌شدت به آن مبتلاست.