محمدحسین جعفری سمیع روزنامه نگار این روزها در حالی سی و دومین نمایشگاه کتاب در مصلی تهران کار خود را آغاز کرده است که بازار نشر کتاب حال و روز خوبی ندارد. مشکلات اقتصادی آنچنان سایه خود را بر این نمایشگاه انداخته است که بر خلاف سال های گذشته کمتر کسی توانایی خرید کتاب از […]

محمدحسین جعفری سمیع
روزنامه نگار

این روزها در حالی سی و دومین نمایشگاه کتاب در مصلی تهران کار خود را آغاز کرده است که بازار نشر کتاب حال و روز خوبی ندارد. مشکلات اقتصادی آنچنان سایه خود را بر این نمایشگاه انداخته است که بر خلاف سال های گذشته کمتر کسی توانایی خرید کتاب از این نمایشگاه را دارد. از سوی دیگر بالا رفتن قیمت کاغذ موجب شده تا ناشران نتوانند تخفیف قابل ملاحظه ای را برای محصولات خود در نظر بگیرند. بنابراین بسیاری از علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی تنها برای تماشای کتاب به نمایشگاه رفته و با دلی پر حسرت و دست خالی از آن خارج می شوند.

تا همین چند سال پیش، نمایشگاه کتاب فرصتی بود برای خرید کتاب های تخفیف دار، اما امروز صرفا محلی است که باید رفت و کتاب ها را تماشا کرد. شاید مبتکران این فستیوال بزرگ فرهنگی چنین روزهایی را پیش بینی کرده بودند که نام نمایش گاه را برای آن انتخاب کردند یعنی جایی که باید تنها تماشا کرد.
اما بحث بحران کتاب تنها به همین موضوع ختم نمی شود. نمایشگاه کتاب زمانی محدود دارد، در حالی که فرهنگ کتابخوانی در کشور ما به دلایل متعدد رو به زوال است.
در سال های اخیر کمتر کسی را در سالن های انتظار، مترو و یا اتوبوس دیده ایم که مشغول مطالعه باشد. سرگرمی های پوچ و بی ارزش ساخته استثمار نو آنچنان بر جوامع کنونی سایه افکنده که راه نجاتی از آن دیده نمی شود. کافیست ساعتی جماعت حاضر در اماکن عمومی همچون مترو را با دقت نگاه کنید تا عمق این فاجعه را دریابید. صدها و شاید هزارن انسانی را می بینید که با چهره هایی عبوس، تلفن های همراه چینی خود را در دست گرفته و مشغول بازی های بی سرانجام و پوچ هستند، تا زمانی را در بی قیدی محض بگذرانند. تا روزی را به شب رسانده و شبی را به روز، بدون آنکه به خود اندکی زحمت اندیشیدن بدهند. در واقع این جماعت آنچنان سرخورده و خسته به نظر می رسند که برای رسیدن به نقطه پایانی زندگی خود لحظه شماری می کنند بدون آنکه درکی از فلسفه زندگی انسانی داشته باشند. به همین دلیل است که امروز جوامعی همچون جامعه ما با بحران اخلاق و فرهنگ مواجه هستند.
متفکر بزرگ دکتر علی شریعتی عقیده داشت که جوامع به طور عام به ۳ طبقه اجتماعی تقسیم می شوند. طبقه مرفهین بی درد، طبقه متوسط و طبقه محرومان. به عقیده معلم شهید، این طبقه متوسط جامعه است که می تواند ناجی ملت خود باشد. چرا که طبقه مرفهین که از سرمایه داران و صاحبان قدرت تشکیل شده، آنقدر سرگرم خوشگذرانی و عشرت طلبی هستند که به جامعه نمی اندیشند. طبقه محروم نیز آنقدر گرفتار کمبود و فقر است که تنها به فکر امرار معاش و رفع گرسنگی است و تاب و توان و فرصت اندیشیدن ندارد. در این میان این طبقه متوسط جامعه است که نه رفاه زدگی طبقه اول را دارد و نه دغدغه گرسنگی طبقه پائین جامعه را. بر این اساس می تواند مطالعه کند، دردهای جامعه را ببیند و برای ایجاد یک جامعه ایده آل تلاش و مبارزه کند. در واقع مسئولیت حرکت و رهبری جامعه بر دوش روشنفکرانی است که از طبقه متوسط جامعه قیام کرده اند.
اما این مربوط به جامعه ای است که از ۳ طبقه تشکیل شده و طبقه متوسط آن جمع بیشتری را در خود جای داده است. طبقه ای که فرصت اندیشیدن و مطالعه را داشتند. در حالی که استثمار نو و بهره کشی های جدید و از همه مهمتر الیگارش اقتصادی حاکم بر جامعه ما، شرایط را به سمت و سویی برده است که هر روز از جمعیت طبقه متوسط کاسته و بر جمعیت طبقه محروم افزوده می شود. طبقه ای که دیگر فرصت اندیشیدن ندارد و همواره در جنگی نابرابر برای بقا درگیر است.
در این میان تنها کسانی رو به مطالعه می آورند که از روی اجبار و برای گذراندن چند مقطع تحصیلی به سودای زندگی بهتر، چند جلد کتاب درسی را خریداری و پس از آنکه چند سطر از آن را برای اخذ نمره حفظ کردند، آن کتاب را به زباله دان می سپارند.
به همین دلیل است که در میان ناشران کتاب آن دسته که از ناشرانی که با توسل به مراکز تصمیم گیری سیستم آموزشی و با استفاده از خلع های آموزشی، اقدام به نشر کتب کمک درسی می کنند، سودهای کلانی به دست می آورند. و باز به همین دلیل است که اغلب ناشران، به علت وضعیت وخیم اقتصادی، پیوستن به بازار کتب کمک درسی را تنها راه بقا خود دانسته اند.
با وجود چنین وضعیت فرهنگی است که ما هر روز شاهد ظهور ناشران جدید کتب یکبار مصرف کمک درسی هستیم، در حالی که کتب اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و حتی رمان، در پشت ویترین کتابفروشی ها خاک می خورند و رنگ می بازند.
نمایشگاه کتاب هرساله نظر عاشقان کتاب را به خود جلب می کند و تنها این چند روز است که صاحبان اندیشه می توانند دیداری کوتاه با یار مهربان داشته باشند و به جرم پائین بودن درآمد، با دست خالی از نمایشگاه خارج می شوند.