رویارویی کنونی آمریکا-ایران به کجا خواهد انجامید؟ آیا مانند گذشته به میز مذاکرات کشیده خواهد شد که نتیجه آن امضای توافق هسته ای بود؟ یا به رویارویی خواهد انجامید؟ پاسخ واحدی برای این دو پرسش وجود ندارد چرا که در تاریخ کنش و واکنش ها میان قدرت های منطقه ای و بین المللی از زمان […]
رویارویی کنونی آمریکا-ایران به کجا خواهد انجامید؟ آیا مانند گذشته به میز مذاکرات کشیده خواهد شد که نتیجه آن امضای توافق هسته ای بود؟ یا به رویارویی خواهد انجامید؟ پاسخ واحدی برای این دو پرسش وجود ندارد چرا که در تاریخ کنش و واکنش ها میان قدرت های منطقه ای و بین المللی از زمان پایان جنگ جهانی دوم با دامنه گسترده ای از احتمال ها و نمونه ها مواجه هستیم.
نخست نمونه ای که در آن قدرت های بین المللی توانستند به قدرت های منطقه ای ضربه بزنند. مانند زمانی که رئیس جمهور عبدالناصر را با شکست نظامی مواجه کردند اما در اینجا واقع گرایی حکم می کند بگوییم پیش از این اتفاق، عبدالناصر موفق شده بود، چهره منطقه را تغییر دهد به این ترتیب که از جنبش های آزادی بخش ملی در الجزایر و یمن جنوبی حمایت کرده و استقلال این دو کشور از انگلیس و فرانسه پیروزی مهمی در جهان عرب بود.
نمونه دومی وجود دارد که در آن رابطه قدرت های بین المللی با قدرت های منطقه ای به مرحله ای از رکود به معنی عدم قدرت هیچ کدام از دو طرف برای تاثیرگذاری بر طرف دیگر رسید. در این جا می توان رابطه آمریکا و کوبا را مثال زد.
نمونه سومی وجود دارد که طی آن قدرت های بین المللی و منطقه ای توافق کردند به صورت متقابل عقب نشینی هایی انجام داده تا بدین ترتیب دشمنی میان آن ها از میان برود.در این جا می توان وضعیت رابطه آمریکا- کره شمالی را ذکر کرد. در اینجا این امر بدین معنا است که تنش کنونی آمریکا-ایران می تواند پایان مشابهی داشته باشد. اما این آگاهی باید وجود داشته باشد که تا این لحظه هیچ پیشرفتی در مذاکرات آمریکا- کره شمالی حاصل نشده اما حداقل تنش زایی متقابل متوقف شده است.
تجربه در روابط بین المللی نشان می دهد که قدرت های بزرگ در دیکته کردن اراده خود بر قدرت های منطقه ای آزاد نیستند و موردهای ونزوئلا و ترکیه بهترین مثال ها در این مورد هستند. در هر صورت ساختار نظام بین المللی نقشی در کنش و واکنش میان قدرت های بین المللی و منطقه ای ایفا می کند. در این راستا توانایی قدرت های منطقه ای برای مانور در صورت چند قطبی بودن نظام بین المللی افزایش می یابد و نظام کنونی نظام تک قطبی نیست.در نتیجه به صفر رساندن صادرات نفت ایران آنطور که آمریکا می خواهد، هدف بسیار دشواری بلکه تقریبا ناممکن است زیرا تا زمانی که طرفی وجود دارد که خواستار نفت ایران است، این کشور آن طرف را پیدا خواهد کرد تا نفت خود را به فروش برساند.
اما این بدان معنا نیست که ایران از شدت تحریم های آمریکا در تنگنا قرار ندارد، بلکه شدیدا از آن در رنج است و این مسئله را مسئولان این کشور و نیز دبیر کل حزب ا… لبنان خود اذعان کردند. با وجود این کسی نمی داند تا چه زمانی ایران می تواند در مقابل فشارهای اقتصادی تاب بیاورد.
از سوی دیگر عوامل دیگری وجود دارد که بر شیوه این کنش و واکنش تاثیر میگذارد از جمله این که آمریکا که ایران را در تنگنا قرار می دهد، باید تاثیر تحریم های اقتصادی اش را بر متحدان خود در منطقه و در راس آن ها عراق در مد نظر قرار دهد. همانطور که می دانیم عراق به برق ایران اتکا دارد و در زمان کنونی نمی تواند جایگزینی برای آن پیدا کند. این یعنی متغیر های در هم تنیده و پیچیده ای بر مبارزه ایران-آمریکا حاکم است. به این ترتیب به تمام کسانی که در پیش بینی تاثیر گذاری فوری تحریم های پی در پی آمریکا بر ایران شتاب کردند، می گویم اندکی آرام تر پیش بروید.