سیدمحسن رجبیان – کارشناس ارشد جامعه شناسی/ در حالی که پس از جنگ دوم جهانی و تشکیل سازمان ملل متحد، معاهدات و سازمان‌های بین‌المللی بر منافع کشورها و موسسات بزرگ متمرکز بودند و امکان حل مشکلات بین کشورها یا به عبارت بهتر بین حکومت‌ها و دولت‌ها را فراهم می‌آوردند، برای حل مشکلات داخلی کشورها که […]

سیدمحسن رجبیان – کارشناس ارشد جامعه شناسی/

در حالی که پس از جنگ دوم جهانی و تشکیل سازمان ملل متحد، معاهدات و سازمان‌های بین‌المللی بر منافع کشورها و موسسات بزرگ متمرکز بودند و امکان حل مشکلات بین کشورها یا به عبارت بهتر بین حکومت‌ها و دولت‌ها را فراهم می‌آوردند، برای حل مشکلات داخلی کشورها که امکان حل آنها از طریق این موسسات وجود نداشت در قطعنامه‌ای که به تاریخ ۲۷ فوریه ۱۹۵۰ در سازمان ملل به تصویب رسید، سازمان‌های غیردولتی بین‌المللی با تعریف «هرگونه سازمان بین‌المللی که از طریق پیمان و معاهده بین‌المللی ایجاده نشده است» برای این منظور مشخص شدند. بدین ترتیب حدود پنج سال پس از شکل‌گیری سازمان ملل متحد این گونه سازمان‌ها به رسمیت شناخته شدند. اگرچه قبل از آن عبارت «سازمان‌های غیردولتی» در ماده ۷۱ از فصل ۱۰ منشور سازمان ملل آمده بود.

البته انجمن‌های دواطلبانه در سراسر تاریخ وجود داشته‌اند و یکی از اولین انجمن‌های رسمی این چنینی، صلیب سرخ جهانی است که در سال ۱۸۶۳ میلادی تاسیس شد.
کورتون در «سه دوره شکل‌گیری فعالیت‌های داوطلبانه» دوران تکامل سازمان‌های غیردولتی را به سه مرحله تقسیم‌بندی می‌کند. به نظر وی در مرحله اول تمرکز بر امدادرسانی و رفاه و مرحله دوم با کوچک شدن این نهادها بر اقدامات محلیِ مستقل بوده است و در مرحله سوم کوشش در تغییر سیاست‌ها در سطوح مختلف از داخلی و ملی گرفته تا حتی سیاست‌های بین‌المللی است که از آن با عنوان «توسعه نظام‌های پایدار» نام برده می‌شود.
مهم‌ترین دلایل تشکیل این نهادها اهداف انسان دوستانه، نیازها یا تجربیات شخصی در برابر معضلات اجتماعی و اجرای دستورات و سفارش‌های بزرگان دینی و ملی در حرکات انسان دوستانه و نیکوکاری است و خودجوشی و نیاز طبیعی، اهداف مشترک، قانونمندی، برنامه‌ها و فعالیت‌های مدون، مشارکت و عضوگیری و استقلال از ضروریات تشکیل و ادامه فعالیت این نهادها است.
اهداف سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن) یا ان جی اُ (Non-govermantal Organization)ها طیف گسترده‌ای از موضوعات سیاسی، فلسفی، اجتماعی، آموزشی و حتی ورزشی را در بر می‌گیرد. از بهبود وضعیت محیط زیست و حقوق بشر تا افزایش رفاه و کمک به قشرهای آسیب‌پذیر جامعه، کمک به مبتلایان بیماری‌های خاص یا آموزش سواد و بهداشت به نقاط محروم. نکته مهم در این میان عدم وابستگی مستقیم این نهادها به دولت و نقش واسطه‌ای آنها مابین مردم و جامعه و حکومت است.
در ایران سابقه این تشکل‌ها به شکل سنتی به مساجد و تکایا و تا حدودی قهوه خانه‌ها و شکل‌های جدیدتر آن صندوق‌های قرض‌الحسنه، انجمن‌های خیریه، حتی اتحادیه‌ها و اصناف و نظام‌های صنفی هستند که البته نوع مدیریت آنها توسط مدیران نیمه دولتی شائبه غیردولتی بودنشان را تهدید می‌کند.
اما به شکل رسمی آیین‌نامه تاسیس و فعالیت سازمان‌های غیردولتی در واپسین روزهای دولت هشتم، به پیشنهاد وزارت اطلاعات و به استناد اصل ۱۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصویب و اجرایی شد. در این آیین نامه قابلیت‌های قانونی فراوانی برای این نهادها در نظر گرفته است که از جمله آنهاست؛ انتشار نشریه، برگزاری تجمع و گردهمایی و مشارکت در تصمیم‌گیری‌های دولتی، در مواردی حتی اعطای طرح و لایحه به دولت و مجلس و تقاضای اصلاح قوانین موضوعه کشور.
در کل نسبت به «سمن»ها دیدگاه مثبتی وجود دارد اما در مواردی انتقادهایی هم به آنها وارد شده است که به عنوان نمونه می‌توان از سوءاستفاده از بودجه، مشکلات عملیاتی و عدم هماهنگی و تداخل موضوعات کاری نام برد.
انحراف از مسیرهای تعیین شده در اساسنامه و تغییر خدمات پیشبینی شده و در برخی موارد عدم شفافیت و پاسخگویی نیز بخشی دیگر از این انتقادها است.
یکی از اصلی‌ترین خطراتی که این نهادها را تهدید می‌کند دریافت کمک‌های مالی به خصوص از نهادها و سازمان‌های دولتی است که امکان انحراف راهبردهای آنها را بر مبنای این کمک‌ها به وجود می‌آورد که البته با اتخاذ تدابیر هوشمندانه و بدون چون و چرا می‌توان از آسیب‌های این چنینی جلوگیری کرد و راه را برای خدمت‌رسانی فراهم آورد و صد البته همان طور که گفته شد، حلقه واسط میان مردم با جامعه و حکومت شد.