دوم اسفند امسال (۱۳۹۸) انتخابات یازدهمین دوره مجلس برگزار میشود. این در حالی است که هنوز مشخص نیست که احزاب و جبهههای مختلف سیاسی کشور در هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا چه برنامه و راهبردی برای پیروزی در این انتخابات اتخاذ خواهند کرد. از طرفی اصلاحطلبان بعد از پیروزیهای اخیرشان در سه انتخابات گذشته […]
دوم اسفند امسال (۱۳۹۸) انتخابات یازدهمین دوره مجلس برگزار میشود. این در حالی است که هنوز مشخص نیست که احزاب و جبهههای مختلف سیاسی کشور در هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا چه برنامه و راهبردی برای پیروزی در این انتخابات اتخاذ خواهند کرد. از طرفی اصلاحطلبان بعد از پیروزیهای اخیرشان در سه انتخابات گذشته انگار در باد این پیروزی خوابیدهاند، ولی اتفاقات پیش آمده برای کشور و ناکارآمدی در برخی امور باعث شده تا پایگاه اجتماعیشان ضعیف شود و از سوی دیگر اصولگرایان امیدوارند با بستن زلف دولت و اصلاحطلبان به یکدیگر و پررنگ کردن ضعفهای موجود در کشور بتوانند پیروز صحنه انتخابات باشند.
کمتر از ۱۰ ماه تا انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده است. انتخاباتی که اگر جدی گرفته نشود، میتواند به یک شوک برای جریانات سیاسی کشور بدل شود. احزاب در این میان میتوانند نقش تعیینکنندهای ایفا کنند؛ نقشی که باید بسیار پررنگتر از فعالیتهای گذشتهشان باشد.
به گزارش «جمله» به نقل از ایرنا، روز گذشته نشست «جریان شناسی سیاسی ایران معاصر» در دفتر سیاسی حزب اعتمادملی برگزار شد. در این نشست تخصصی، گفتمان های سیاسی در تاریخ معاصر و شاخصه های احزاب در ایران تبیین و واکاوی شد.
در این نشست «علی شکوهی» نویسنده و روزنامه نگار به جریان شناسی سیاسی، بررسی نقش احزاب، آسیب شناسی تحزب و ویژگی های احزاب در ایران معاصر پرداخت.
جریان های فکری فرهنگی تاریخ معاصر ایران
شکوهی در ابتدای سخنانش با بیان این که باید جریان های فکری و فرهنگی تاریخ معاصر ایران را شناخت، تاکید کرد: «این جریان ها را می توان به ۵ دسته تقسیم کرد؛ جریان نخست «روحانیت» با تمام کثرت های درونی اش با نحله های فکری(از سنتی ها تا مدرن ها) را دربر می گیرد. در این میان جریان سنتی در روحانیت طیف های مختلفی از جریانات ضدفلسفه و عرفان و اخباری گری تا جریان های اصولی و عقل گرا را شامل می شود. همچنین نوگرایی دینی و نواندیشی دینی نیز به عنوان نحله های مدرن محسوب می شوند.
جریان دوم «لیبرال های غربگرا» هستند که در دوره معاصر در بخشی از فضای اندیشه ای حضور داشته اند. در درون این جریان هم کثرت وجود دارد. این جریان مبانی فکری لیبرالیسم را پذیرفته اند. ساحت اندیشه ورزی این جریان نیز بیشتر در عرصه ترجمه بوده است.
جریان سوم «روشنفکری چپ و مارکسیست ها» را شامل می شود که در یک مقطع در ایران ظهور و بروز کرده اند. این جریان از تنوع برخوردار است و از طیف طرفدار جنگ های مسلحانه تا اندیشه های فلسفی مارکسیستی و سوسیالیستی را شامل می شود. این جریان در کنار ترجمه دارای آثار تالیفی نیز هستند. «حزب توده» وسیع ترین و بزرگترین حزب سیاسی در تاریخ معاصر ایران جزو این جریان بوده است.
جریان چهارم «روشنفکری ناسیونالیستی و ملی گرا» است که از باستان گرایان مروج زرتشتی گری تا ملی مذهبی های اسلام گرا را در بر می گیرد. در این جریان نیز تکثر وجود دارد و از طیف داخلی تا جریان های خارج نشین و اپوزیسیون را شامل می شود.
جریان پنجم «روشنفکران دینی» هستند که می خواهند در عصر جدید دین دار باقی بمانند اما دغدغه های جدید و مدرنی را دنبال می کنند. در واقع در پی حل تعارض های دین با علم هستند.
البته در یک تقسیم بندی دیگر می توان جریانهای فعال را به سه دسته «مذهبی»، «ملی» و «مارکسیست» تقسیم کرد».
نیازمندی های تئوریک احزاب
شکوهی در بخش دیگری از سخنانش درباره تحزب گفت: «نقص اصلی احزاب در ایران این است که دارای یک سلسله مباحث آموزشی نیستند و از این رو نظرگاه و دیدگاه های مشترکی حتی میان نیروهای احزاب وجود نداشته است. از طرفی دیگر احزاب با هم نتوانسته اند حرکت اجماعی داشته باشند و تکثر ایجاد شده در حوزه احزاب نیز به این مساله بازمی گردد. بنابر این باید در حوزه آموزش سرمایه گذاری و موضوعات اساسی پوشش داده شود».
این نویسنده و روزنامه نگار در زمینه نیازمندی ها و ابزارهای فکری احزاب گفت: «یک کادر حزبی باید تاریخ معاصر ایران را بشناسد و تفاوت دیدگاه ها را بشناسند. قرائتی که با مبنای حزبی اش سازگارتر است را بیابد. همچنین با مفاهیم و مقوله های اقتصاد و برنامه نویسی، نظریات اقتصاد سیاسی، مناسبات بین الملل و روابط بین المللی آشنا باشد. در واقع کسب جامعیت نسبی جهت توان تحلیلی مباحث روز بدون داشتن پیشینه های نظری، تاریخی و جریان شناسی سیاسی میسر نیست. بنابر این یک سیر مطالعاتی در کنار آموزش های کاربردی باید مورد توجه قرار گیرد تا امور حزبی ارتقا پیدا کند».
ویژگی های احزاب پیش و پس از انقلاب
شکوهی سپس ویژگی های احزاب را بر شمرد و گفت:« در احزاب پیش از انقلاب برگزیدن روش های اقناعی بیشتر از روش های عمومی اثر داشت، احزاب دنبال موج سازی فردی نبودند، احزاب دنبال برنده شدن در انتخابات نبودند، آنها بیشتر دنبال تئوری بودند و پرسش های محوری نظری را پاسخ می دهند و بر روی آن بنای تشکیلاتی را می ساختند. با این حال در احزاب پس از انقلاب بحث های تئوریک تعطیل شدند و بیشتر احزاب فاقد پشتوانه نظری هستند. از طرفی نیز برخی از احزاب امروز متشکل از محفل های دوستان و مدیران همفکر است».
این روزنامه نگار و نویسنده در ادامه به نواقص و آسیب های احزاب در ایران پرداخت و یادآور شد: «انتخابات بر اساس صلاحیت حزبی نیست، در ظاهر ما حزب را به رسمیت شناخته ایم اما واقعیت این است که رقابت سیاسی بر اساس منطق احزاب شکل نگرفته است».
وی در ادامه در زمینه اصلاح احزاب گفت: «در زمینه اصلاح نواقص موجود و رویه پیش رو در عرصه تحزب، احزاب نیازمند پیشتازان بزرگ است و با گذشت زمان احزاب بزرگتر خلق می شوند و احزاب کوچکتر به تدریج و بر اساس جبرزمانه مجبور به پیوستن به احزاب بزرگتر می شوند و این امر منجر به بهبود شاخص های تحزب در ایران می شود».
شکوهی در ادامه با بیان این که حزب سیاسی بدون بحث های تئوریک، معرفی نیروهای توانمند و ارائه برنامه یک حزب سیاسی نخواهد بود، گفت: «بیشتر احزاب در ایران فصلی هستند و در ایام انتخابات جهت کسب قدرت سیاسی فعالیت می کنند».
وی در پایان بر نقش تربیت سیاسی افراد و فعالیت های سازنده احزاب تاکید کرد و گفت: «تقویت تحزب منوط به جدی گرفتن مقوله حزب و افراد فعال در عرصه حزبی است».
به هر حال انتخابات مجلس یازدهم تا کمتر از ۱۰ ماه دیگر برگزار میشود و باز هم این انتخابات خواهد بود که به رونق احزاب میانجامد در حالی که باید احزاب با فعالیتهای مستمر خود در طول سال انتخابات را تحتالشعاع خود قرار دهند. اتفاقی که با توجه به تجربه سالهای گذشته و شکل نگرفتن نظام حزبی و احزاب قدرتمند در کشور به این زودیها میسر نخواهد بود.