اصولا ارتباطی بسیار عمیق بین فرم و محتوا وجود دارد که حتی میتواند چراغ راهی برای ما و آیندگان باشد. مثلا شما کراوات را ببین، آن را میگیری دور مچ پایت میپیچی تا گره درست شود، بعد آن را دور گردنت میآویزی تا از کراوات تبدیل شود به درازآویز زینتی! بعد کلی تیپ دیگر هم […]
اصولا ارتباطی بسیار عمیق بین فرم و محتوا وجود دارد که حتی میتواند چراغ راهی برای ما و آیندگان باشد. مثلا شما کراوات را ببین، آن را میگیری دور مچ پایت میپیچی تا گره درست شود، بعد آن را دور گردنت میآویزی تا از کراوات تبدیل شود به درازآویز زینتی! بعد کلی تیپ دیگر هم میزنی و کت و شلوار و اینها ولی به مرحله پوشیدن کفش که میرسی، کتونی چینی میکنی به پایت! الآن این کار دور از مُِد شما یعنی اینکه فرمت با محتوایت جور درنمیآید و اگر بروی در مجلسی مراسمی چیزی، مایه تمسخر دیگران و البته مایه مباهات ملانصرالدین خواهی شد!
این مثالی که زدم هم میتواند ابعاد دیگری هم داشته باشد. یعنی مثلا یک نفر توهم میزند که نماینده مجلس بشود و متاسفانه توهمش تبدیل میشود به واقعیت و «راسراسکی» نماینده مجلس میشود! بعد میرود داخل صحن مجلس و به توهمش، جَو هم اضافه میشود! نتیجهاش این میشود که موافقت میکند آب دریای خزر به سمنان منتقل بشود یا «ساپورت» خیلی مهمتر از مسأله فرهنگسازی میباشد یا «موگرینی کی میآد باهاش سلفی بگیریم؟» یا «مگه من چقدر حقوق میگیرم که انتظار دارین به همه چی نظارت کنم؟» و اینها!
البته مجلس غیر از اینکه جای خواب و چرت زدن خوبیست، جای کارهای خوب دیگری هم هست. مثلا ممکن است یک نمایندهای برود پشت تریبون و بخواهد صحبت کند، ولی مواجه شود با یک موقعیت ناشایستی که وی را مجبور به واکنش و اعتراض بنماید! «…نماینده محترم بفرمایید کنار…، آقایی که عقبت رو کردی سمت من…!… آقای روحانی که فرار کرد، جهانگیری رو…»!، که ناموسا من با دیدن ویدیوی این فرمایشها و حتی گوش کردن چندین بارهشان، هنوز نتوانستم به کنه و عمق مطلب پی ببرم!
این مسأله البته چیزی از ارزشهای این نماینده محترم کم که نمیکند هیچ، خیلی هم زیاد میکند و بستگی دارد که از چه زاویهای به موضوع نگاه کنید. من که سعی کردم از زاویه آقای «قاضیپور» به قضیه نگاه کنم تا بتوانم کمی انبساطخاطر پیدا کنم!
حالا همه اینها را گفتم که بین فرم و محتوای آقای قاضیپور و جمعی از نمایندگان که «عقبشان را سمت ایشان کردند»، با یکی از ترانههای معروف، ارتباطی هرمنوتیکوار برقرار کنم و اینها!
بنده به ایشان و همکارانشان در مجلس پیشنهاد میکنم که زین پس اگر در چنین موقعیتی پشت تریبون قرار گرفتند، به جای آن ادبیات و کلام که ممکن است کمی شائبه نامربوط ایجاد کند، فرمایش کنند؛ «پشتتو کردی بر من بگو مگو نداره/ رو کن به هر کی خواستی گل پشت و رو نداره»! و در ادامه دوستانی که در این حالتی که ایشان را برآشفته کرد قرار دارند، جواب بدهند؛ «رو کن به هر کی خواستی/ گل پشت و رو نداره…»!، به این ترتیب هم فضای مجلس از حالت سکون و یکنواختی که باعث میشود بعضی از دوستان، مجلس را با خوابگاه اشتباه بگیرند، درمیآید و هم نمایندگان میتوانند در حالت عصبانیت، کظم غیض نمایند و یک حالت ریتمیکی در بین خستگی کار شدید به وجود بیاورند!
ما هم که همیشه قدردان زحمات اغلب این دوستان در مجلس هستیم و دمشان هم گرم! فقط اینکه از آقای قاضیپور نخواهید که سخنگوی مجلس بشوند؛ خیلی ممنونم!