محمدحسین جعفری سمیع دبیر گروه سیاسی حدود ۹ سال از قیام ملت های عرب علیه حکومت های دیکتاتوری می گذرد. قیامی که به بهار عربی شهرت یافت سرآغازی بود برای بزرگترین تحولات سیاسی و اجتماعی در خاور میانه و شمال آفریقا. اما در بین کشورهایی متعدد این منطقه، تنها کشور تونس، بهار عربیش به خزان […]

محمدحسین جعفری سمیع
دبیر گروه سیاسی

حدود ۹ سال از قیام ملت های عرب علیه حکومت های دیکتاتوری می گذرد. قیامی که به بهار عربی شهرت یافت سرآغازی بود برای بزرگترین تحولات سیاسی و اجتماعی در خاور میانه و شمال آفریقا. اما در بین کشورهایی متعدد این منطقه، تنها کشور تونس، بهار عربیش به خزان تبدیل نشده و بلافاصله پس سرنگونی حکومت دیکتاروی بن علی، ثبات را بر جامعه حاکم سازد.

به گزارش «جمله» روز گذشته سومین انتخابات ریاست جمهوری کشور عربی تونس، پس از سرنگونی حکومت بن علی، برگزار شد. انتخابات ریاست جمهوری تونس در پی مرگ باجی قائد سبسی، رئیس‌جمهوری پیشین این کشور برگزار شد. سبسی یکی از چهره‌های مهم تحولات بعد از سال ۲۰۱۱ در تونس بود که موفق شده بود در ائتلافی با اسلامگرایان، ضمن حفظ ویژگی‌های سکولار نظام سیاسی جدید، خشونت‌های سیاسی در کشورش را مهار کند.
یگانه بودن دموکراسی تونس در میان گروه بزرگی از کشورهای عربی نیز به اهمیت این انتخابات افزوده است و این کشور را در جایگاهی ویژه قرار داده‌ است. برپایی مناظره انتخاباتی میان رقبا و پخش زنده تلویزیونی آن، آزادی پوشش خبری انتخابات و از همه اینها مهمتر، حضور نامزدهایی از طیف‌های رنگارنگ سیاسی (از سوسیال دموکرات و راست لیبرال تا اسلامگرا) در کنار نامزدی دو زن در این انتخابات، همه ویژگی‌هایی هستند که موجب می‌شوند هم دموکراسی‌طلبان خاورمیانه و شمال آفریقا و هم دشمنان دموکراسی، با علاقه‌ای بیشتر این انتخابات را رصد کنند.

جایگاه ویژه تونس در جهان عرب
شاید بتوان گفت در میان کشورهای عربی، کشور تونس از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در حالی که عربستان سعودی و مصر تلاش می کنند خود را بزرگ جهان عرب معرفی کنند، اما چشم ملت های عربی به این کشور شمال آفریقا دوخته شده است.
شاید به همین دلیل بود که دیگر کشورهای جهان عرب بلافاصله به تبعیت از مردم تونس بر علیه حکام دیکتاتور خود قیام کردند.
از سوی دیگر جامعه تونس نسبت به دیگر جوامع عربی، از سطح شعور اجتماعی بالاتری برخوردار است. برخی از صاحبنظران براین عقیده اند که همین امر یعنی شعور اجتماعی حاکم بر جامعه تونس، رمز موفقیت آنان در گذار از یک انقلاب سریع بود چرا که دیگر ملت های جهان عرب نتوانستند بهار عربی خود را از گزند باد خزان حفظ کنند.
انقلاب مردم تونس و که در واقع سرآغاز بهار عربی نیز محسوب می شود، در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰ ، در پی خودسوزی «محمد بوعزیزی» در اعتراض به فساد و بدرفتاری پلیس، آغاز شد. تظاهرات دراثر میزان بالای بیکاری، بحران غذا، فساد،فقدان آزادی بیان و اشکال دیگر آزادی‌های سیاسی. و شرایط بد زندگی ادامه یافت. این اعتراضات چشمگیرترین موج ناآرامی‌های سیاسی و اجتماعی تونس طی سه دهه محسوب می‌شود که نتیجه آن تعداد بسیار زیادی تلفات و صدمات بوده و اکثر این صدمات حاصل عملکرد پلیس و نیروهای امنیتی علیه تظاهرکنندگان بوده‌اند. حکومت تونس در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ با فرار «زین‌العابدین بن علی» رئیس‌جمهور تونس به عربستان سعودی سقوط کرد و این پایانی بود بر دوره حکمرانی ۲۳ ساله او بر مسند قدرت. با سقوط حکومت دیکتاتوری بن علی بلافاصله جامعه تونس مسیر ثبات و آرامش سیاسی را در پیش گرفت و با درک بالای ملت تونس، این کشور دچار بحران های پساانقلابی نشدند.
کشورهایی که تحت تاثیر قیام ملت تونس، علیه حکام دیکتاتور، دست به اعتراض زدند اما سرنوشتی متفاوت داشتند. در جریان بهار عربی، جدای از تونس، کشورهای مصر،لیبی،اردن، کویت، سوریه، یمن،بحرین،عربستان سعودی…نیز شاهد تظاهرات های مردمی بود. اما در این میان تنها کشورهای مصر،لیبی و یمن توانستند همچون تونس،سبب سرنگونی حکام خود شوند اما نه این ۳ کشور و نه دیگر کشورهای عربی، بهره ای از این قیام سراسری نبردند.

بهار خزان زده جهان عرب
مردم مصر گرچه از سرنگونی حکومت «حسنی مبارک» خرسند بودند اما عواملی همچون اختلافات داخلی، مصادره انقلاب توسط گروه های اسلامگرای اخوان المسلمین، وابستگی سران اخوان المسلمین به رژیم سعودی و ناتوانی سران الازهر در مدیریت کشور موجب شد تا مقدمه کودتای ژنرال السیسی فراهم گردد و در مدت زمان کوتاهی بار دیگر این ژنرال‏ها باشند که بر سرزمین اهرام ثلاثه حکومت می کنند.
انقلاب لیبی هم سرنوشت خوبی نداشت. هرچند سالها حکومت سرهنگ قذافی بر جان، مال و ناموس ملت لیبی جان این ملت را به لب رسانده بود اما پس از آنکه این دیکتاتور توسط جوانان صحرانشین لیبی زجرکش شد، این کشور دیگر روی آرامش را به خود ندید و تا امروز همچنان درگیر جنگ داخلی است.
مردم یمن نیز در سال ۲۰۱۱ علیه «علی عبدا… صالح» که در عمل به رئیس‌جمهور مادام‌العمر کشور تبدیل شده بود قیام کرده و او را از قدرت کنار گذاشتند. در فوریه ۲۰۱۲ «عبدربه منصور هادی» در یک انتخابات تک‌نفره به عنوان رئیس‌جمهور کشور انتخاب شد اما اختلافات سیاسی ادامه یافته و دو گروه انصارا… (به رهبری حوثی‌ها) و نیز القاعده وارد درگیری با حکومت مرکزی و یکدیگر شدند. حوثی‌ها در سپتامبر ۲۰۱۴ صنعا را تصرف کرده و تشکیل حکومت وحدت ملی را اعلام کردند. منصور هادی و دولت او در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۵ استعفای خود را اعلام کردند اما در ۲۱ فوریه منصور هادی استعفای خود را پس گرفته و عدن را به عنوان پایتخت موقت اعلام کرد. در ۲۶ مارس ائتلافی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی حملات هوایی را علیه حوثی‌ها و در حمایت از دولت هادی با نام طوفان قاطعیت آغاز کردند که این جنگ نابرابر همچنان ادامه داشته و یمین را با یکی از بزرگترین فجایع انسانی مواجه ساخته است.
دستاورد «بهار عربی» برای جهان عرب تنها جنگ داخلی، تروریسم، آشوب و ویرانی بود. در واقع باید گفت کابوس هولناک داعش محصول همین انقلاب‏های عربی بود. در این میان کشور تونس به دلیل فهم اجتماعی و درک منافع ملی توسط مردم و سران انقلابش توانست به سمت دموکراسی و ثبات پیش رود. اما در دیگر کشورها خلع وجود این دو عنصر مهم، اجازه نداد تا ملت های عرب، طعم آزادی از چنگال دیکتاتوری را درک کنند. در کشورهایی همچون لیبی و یمن کم نیستند مردمانی که به دلیل گرفتار شدن در شرایط سخت پساانقلاب، از دوران دیکتاتورها با حسرت یاد می کنند. شاید بتوان گفت آنچه که موجب شکست انقلاب در دیگر کشورهای عربی شد،عدم توجه به منافع ملی در این کشورها و دامن زدن به اختلافات فرقه ای و قومی بود. از سوی دیگر در برخی کشورها تنها هدف انقلاب،اعتراض به گرسنگی بود و مردم معترض اعتراض خود را با گرفتن نان در دست خود شنان می دادند. آنان در واقع غم نان داشتند نه غم دموکراسی و آزادی های مدنی از این رو به راحتی انقلابشان به شکست محکوم شد.
در حال حاضر تونس مسیر دموکراسی را در میان کشورهای عربی به سرعت طی می‏کند و می توان گفت جزء معدود کشورهایی در خاورمیانه و شمال آفریقا محسوب می شود که پس از انقلاب عربی، همه طیف‏های سیاسی و اجتماعی حقوقی برابر کسب کرده‏اند که این رمز پیروزی انقلاب تونس محسوب می شود.