شهر خودرو و یک رویای واقعی واقعی
شهر خودرو و یک رویای واقعی واقعی

  مهدی بشکنی / اگر در سر رویایی بنظر دست نیافتنی دارید به فوتبال پناه ببرید. جادوی آن هر آرزویی را محقق می سازد. مثل رویای بزرگ فوتبال آسیایی خراسان. با وجود همه ی کمی ها و کاستی ها، باور نکردنی، معجزه وار و شگفت انگیز! فوتبال معجزه ای زمینی است. آنجا که توپ ۹۰ […]

 

مهدی بشکنی /

اگر در سر رویایی بنظر دست نیافتنی دارید به فوتبال پناه ببرید. جادوی آن هر آرزویی را محقق می سازد. مثل رویای بزرگ فوتبال آسیایی خراسان. با وجود همه ی کمی ها و کاستی ها، باور نکردنی، معجزه وار و شگفت انگیز! فوتبال معجزه ای زمینی است. آنجا که توپ ۹۰ دقیقه و گاه بیشتر از آن چرخ می خورد چرخ می خورد چرخ می خورد آنقدر که به سمت توری بچرخد و به آن بچسبد تا هورایی بلند کند‌. آنوقت دنیا به کام است. حتی در نهایت تشویش، ناامیدی، خستگی، بی پولی، تنهایی و …
توپ فوتبال؟ شاید آن شی چرمی و گرد که زیر پای ۲۲ بازیکن اینطرف آنطرف می رود هم نوعی موجود زنده فراموشکار است. با قلبی تپنده و بسیار احساساتی. آنجا که چشم هایش را روی منطق می بندد تا دلی را شاد کند که هیچ چیز جز دل خوش با خودش وارد مستطیل سبز نکرده است.
فوتبال احتمالا اسم دیگر جادوگری متبحر است که هروقت اراده کند نیرویی ماورایی برای غلبه بر هر غیرممکنی منتشر می کند. آنجا که فوتبال خراسان را بدون داشتن حتی یک زمین تمرینی درجه سه به اوج می رساند، به بازیکنان فوق العاده خسته اش توان و قدرتی می بخشد باور نکردنی و در سوی دیگر میلیون ها دلار قطری ها را بی اثر می کند. فوتبال شبیه سخت ترین معادله های ریاضی است اما میانه ای با حساب و کتاب ندارد‌! در واقع معمای پیچیده ای است، با مجهول های بسیار که وقتی به سراغ تجزیه و تحلیلش می روی، چون از هیچ فرمول معینی پیروی نمی کند به هیچ نتیجه ای نمی رسی. تنها چاره ی پیش رو برای حل شدن این معما سوتی است که در پایان بازی به صدا در می آید و ثبت نتیجه ای که می ماند. این جادوگر احساساتی و این معجزه ی پیچیده هرچه که هست چیز فوق العاده عجیبی است! چیزی که در وصفش گفته اند: «از مرگ و زندگی مهمتر است، یک بازی معمولی نیست. سختی دارد، تنهایی دارد، بیزاری دارد، خرج دارد، ناراحتی دارد اما چشمش که به دلخوشی می افتد خودش را می بازد. مثل عاشقی که دل و دین از کف داده، مثل معشوقه ای با کرشمه های فراوان و شوق دیدارهای آینده.»
فوتبال شاید الهام بخش ترین واقعیت روی زمین است وقتی می شود در آن هر آرزویی داشت وقتی می توان همه ی شکست ها را با یک‌پیروزی بزرگ فراموش کرد: “بدانید سخت تلاش کرده ام. این جایزه درباره بردن نیست، درباره تسلیم نشدن است. اگر رویایی دارید برایش بجنگید. مهم نیست چند بار رد می شوید یا سقوط می کنید یا ضربه می خورید، بلکه درباره این است که چندبار می ایستید، شجاع هستید و ادامه می دهید.
چرا دایی برای تیم ملی گزینه بهتری است؟
عرفان حاج بابایی
دیگر بر همگان محرز شده که سرمربی بعدی تیم ملی ایرانی است و خبری از امثال برانکو ایوانکوویچ یا دی بیاسی روی نیمکت تیم ملی نخواهد بود. گزینه های داخلی هم از ابتدا صرفا معطوف به سه نفر بود.یحیی گل محمدی،علی دایی و امیر قلعه نویی. یحیی که با حضورش در پرسپولیس از این فهرست خارج شد و حالا رقابت نهایی بین دو نفر باقی مانده شکل گرفته. دایی و قلعه نویی که هردو در مقاطعی سابقه هدایت تیم ملی فوتبال ایران را هم بر عهده داشتند و هیچ کدام هم موفقیت خاصی کسب نکردند، حالا یک بار دیگر و طبق آنچه که اهالی فدراسیون اعلام کرده اند، به صورت برابر این شانس را دارند که سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شوند.
از لحاظ فنی شاید چندان نتوان قائل به تفاوت های بنیادین بین این دو مربی شد. هم قلعه نویی و هم علی دایی در سطح فوتبال ایران دست به کارهای بزرگی زده اند. قلعه نویی که به واسطه قهرمانی هایش با استقلال و سپاهان همچنان پرافتخارترین مربی ایرانی در لیگ برتر است و علی دایی هم علاوه بر اینکه دو دوره پیاپی با پرسپولیس فاتح جام حذفی شده، یک نایب قهرمانی در لیگ را هم با این تیم تجربه کرده و در زمان حضورش در راه آهن، سایپا و صبای قم هم با تعدادی بازیکن جوان، تیم های خوبی را روانه رقابت های لیگ برتر کرده که خروجی اش معرفی ستاره هایی با استعداد و آینده دار مثل کریم انصاری فرد، مهدی طارمی، علی علیپور و… به فوتبال ایران بوده است. با این حال برای هدایت تیم ملی فوتبال ایران در مقطع فعلی شاید همه چیز به توانایی های فنی بستگی نداشته باشد. فوتبال ما در حال حاضر بیش از مسائل تاکتیکی و فنی، به یک اتحاد و انسجام ملی چه در بین بازیکنان و چه در بین هواداران احتیاج دارد. یک همبستگی مجدد برای عبور از این ۴ مسابقه سخت و حساس. تیم ملی در تمامی پست ها، از درون دروازه تا نوک حمله بهترین بازیکنان را در اختیار دارد بنابراین اگر یک مربی درست مثل کارلوس کی روش بتواند همه بازیکنان را متحد و باانگیزه کند تا برای تیم ملی بجنگند، با اتکا به توانایی فنی بازیکنان می توان از پس هر حریفی برآمد.
از بین دو گزینه نهایی در تیم ملی، این ویژگی در علی دایی وجود دارد. کسی که هم در بین هواداران تیم ملی از محبوبیت خاصی برخوردار است و هم به واسطه حمایت هایش از تیم ملی درست در زمانی که تعداد مخالفان کی روش در ایران زیاد بود و همچنین بخاطر پرستیژ بین المللی اش، در بین بازیکنان تیم ملی هم مقبولیت بالایی دارد و می تواند یک بار دیگر تمامی ستاره های تیم ملی-چه آن ها که در داخل بازی می کنند و چه لژیونرها- را آماده بازی تا پای جان برای ایران کند. درست به همان شکل که خودش سال ها در خط حمله تیم ملی بازی می کرد. درست به شیوه ای که کی روش یوزپلنگان ایرانی را به جنگ با قدرت های جهان می فرستاد و دست خالی هم از زمین خارج نمی شد.