وقتی سریال پایتخت و ورود برادران حبشی یا همان رحمان و رحیم از تلویزیون پخش شد، شاید تصور خیلیها این بود که این دوقولوهای بامزه بازیگری دغدغه اصلیشان است. اما برادران حبشی در سریال پایتخت هر بار با اجرای قطعه ای آهنگ به مردم نشان دادند که بسیار در حوزه موسیقی و خوانندگی توانمند […]
وقتی سریال پایتخت و ورود برادران حبشی یا همان رحمان و رحیم از تلویزیون پخش شد، شاید تصور خیلیها این بود که این دوقولوهای بامزه بازیگری دغدغه اصلیشان است. اما برادران حبشی در سریال پایتخت هر بار با اجرای قطعه ای آهنگ به مردم نشان دادند که بسیار در حوزه موسیقی و خوانندگی توانمند و دارای استعداد هستند و بازیگری پلی برای شناخته شدن بیشتر این دوقولوها بود. این روزها مصطفی و مجتبی حبشی، سخت مشغول تمرین روزهای واپسین برای بیرون دادن کارهای خود هستند. قبل مصاحبه با این دو عزیز، تک تراکهایی برای من اجراء کردند که به شدت زیبا و طنین انداز بود. مفتخر بودیم تا با این دوقولوهای خواننده گفت و گو کنیم که تقدمیتان میگردد:
در ابتدا بپرسم کدامیک زودتر به دنیا آمده است که زودتر خودش را معرفی کند؟
مصطفی: مصطفی حبشی و با اجازتون پنج دقیقه زودتر از مجتبی در تاریخ ۵/۵/۱۳۷۵ به دنیا آمدم، البته بین من و مجتبی، کوچک و بزرگی معنا ندارد و رشته تحصیلی من دیپلم برق صنعتی است.
مجتبی: مجتبی حبشی هستم، از روستای پرچور از توابع شهرستان عباس آباد و منم دیپلم برق صنعتی دارم.
زنده خوانی کار سختی است؟
مجتبی: به طور کل فضای موسیقی و خوانندگی اینگونه نیست که هر کسی بدون استعداد یا آموزش بخواهد حرفه ای بخواند، قطعا باید این دو عنصر علاوه بر تمرین و ممارست در کارنامه یک خواننده باشد. به هر حال زنده خواندن چون بدون دستگاه و تنظیم صدا است قطعا سخت تر از کار ضبط شده و تولیدی به حساب میآید اما تخصص من و مصطفی دقیقا زنده خواندن با ساز گیتار است که حمل بر خودستایی نباشد خیلی هماهنگ و روی ریتم میخوانیم.
مصطفی: خیلی سال است که من و داداش با هم تمرین و زنده خوانی با ساز گیتار میکنیم و خداروشکر به این درجه از معلومات رسیده ایم که اگر در هر برنامه یا همین سریال پایتخت قرار باشد اجرایی داشته باشیم خیلی راحت و با نظم خاصی همخوانی و خوانندگی میکنیم. قطعا کار راحتی نیست اما تخصص ما برادران حبشی در همین زنده خوانی با ساز گیتار است.
از کی خوانندگی شما خیلی جدی و حرفه ای شده است؟
مجتبی: ما از دوران مدرسه به طور غیرحرفه ای در گروه سرود و تواشیح بودیم و از همان روزها در عرصه ملودی انگار مقداری خلاقیت داشته ایم تا اینکه بزرگتر شدیم و تصمیم گرفتیم که از هنر و استعدادی که داریم به نحو ایده آل تری استفاده کنیم و زمانی کارمان خیلی جدی تر شد که با شخص آقای دهقان که در عرصه موسیقی کشور بسیار تهیه کننده مدبری هستند آشنا شدیم و از آنجا به بعد بود که تمامی کارهایمان زیر نظر ایشان و با دقت و تخصص خاصی دنبال میشود و در حقیقت ایشان تهیه کننده کارهای ما هستند.
مصطفی: همانطور که مجتبی گفت آقای دهقان مدیریت کارهای ما را به عهده دارد و اولین چیزی که ما از ایشان یاد گرفتیم این بود که به کار موسیقی به طور حرفه ای و منظم نگاه کنیم. به خاطر همین بواسطه ایشان ساز یاد گرفتیم و مدل و تخصص خوانندگیمان بسیار تغییر کرده است. به اعتقاد من سخت گیریهای جناب آقای دهقان نسبت به کار ما باعث شد تا ما پخته تر وارد دنیای حرفه ای موسیقی شویم.
در حال حاضر وضعیت موسیقی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
مجتبی: در این چند سال اخیر بازار موسیقی خیلی مهیج و داغ تر از سالیان قبل تر شده است و این نشان میدهد تفکرات خیلی خوبی در پشت این صنعت نهفته است. خوانندههای جوان و خیلی خوبی وارد عرصه رقابت و بازار شده اند که بسیار به حال خوب موسیقی کشور کمک کرده است. خیلی خوشحالم که کنسرتهای ما بر خلاف برخی مواقع که سینماها خالی است همیشه خیلی زود بلیطها فروخته میشود و این نشان میدهد که مردم به موسیقی کشور بسیار علاقه مند هستند.
مصطفی: همانطور که داداش گفت خوانندگی و به طور کل موسیقی این روزها شاهد طرفداران زیادی در سبکهای مختلف است. وضعیت موسیقی کشور خیلی خوب است، تعدد خوانندگی باعث شده تا بازار داغی این صنعت پرطرفدار پیدا کند و من و مجتبی هم قطعا با تخصص و معلومات بالا پا به این عرصه گذاشته ایم که تمام سعیمان این است که بتوانیم بهترین آهنگها را به مردم عزیز تقدیم کنیم.
خوانندگی یا بازیگری؟
مصطفی: تمام دغدغه ما خوانندگی و موسیقی است و بسیار شبانه روزی در حال تمرین برای بیرون دادن آهنگها هستیم. چون از همان ابتدا بنای کار ما خوانندگی بود.
مجتبی: بازیگری من و داداش تجربه خیلی خوبی بود که شاید ادامه هم بدهیم اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم برادران حبشی را باید به عنوان خوانندههای دوقولو بشناسند تا بازیگر و این تمام حرف ما است.
قصه موفرفری شدن شما از کجا نشات میگیره و بسیار هم در دیده شدن شما گویا نقش داشته است؟
مجتبی: من در یک پروسه و زمانبندی دو ماهه مجبور شدم از مصطفی دور باشم و در این مدت که کار میکردم نا خودآگاه به دلیل نداشتن زمان، موهایم بلند شد و خودم نمیدانستم موهایم فر است و زمانی که به داداش ملحق شدم با عکس العمل مصطفی روبرو شدم که از موهای من خوشش اومده بود و آنجا شد که هر دو تصمیم گرفتیم موهایمان را بلند و فر کنیم.
مصطفی: وقتی منم مثل مجتبی، موها را بلند کردم با عکس العملهای جالب مردم روبرو شدیم و برای خودمان هم جالب بود که این مدل مو چقدر به ما میآید و برای همین تصمیم گرفتیم دوقولوهای مو فرفری باشیم. جالب است سر فیلمبردای پایتخت پنج در ترکیه، به خاطر مدل موها مردم آنجا با ما عکس یادگاری میگرفتند.
فکر کنم شما را بیشتر با رحمان و رحیم بشناسند. درسته؟
مجتبی: به هر حال طبیعی است که سریال پایتخت یک سریال پربیننده در رسانه ملی بود و همچنان مردم ما را بیشتر با عنوان رحمان و رحیم صدا میزنند و خیلی کم پیش میآمده ما را به اسم اصلی خودمان صدا بزنند ولی در همین مصاحبه اعلام میکنیم: ما مصطفی و مجتبی حبشی خوانندههای دو قلو هستیم که قرار است اسمی از خودمان به نام ریکادو به ثبت برسانیم که اسم هنری ما است.
مصطفی: رحمان و رحیم به معنای بخشنده و مهربان است و حمل بر خودستایی نیست اما واقعا من و مجتبی، بسیار مهربان و بخشنده هستیم و یکجورایی شخصیت ما با این دو اسم شکل گرفته است. در مورد ریکادو هم بگویم که در حال انجام دادن کارهای ثبت این اسم هنری هستیم. ریکا به زبان شمالی به معنای پسر و دو هم نشان از دوقولو بودن ما دارد و فکر میکنم اسم هنری بسیار زیبایی است که اصالت ما را هم نشان میدهد.
داستان بازیگر شدن شما خیلی عجیب بوده است. خودتان توضیح میدهید؟
مصطفی: من و داداش کرج کار میکردیم. یک روز من رفتم سبزی بخرم. طرف گاری داشت و سبزی را دور روزنامه پیچیده بود. وقتی غذا را خوردیم، روزنامه دور سبزی توجه من را به خودش جلب کرد و داخل روزنامه به تعدادی هنرور برای سریال شاهگوش اگهی زده شده بود که من و داداش برای حس کنجکاوی هم که شده بود تصمیم گرفتیم از نزدیک برویم و فقط تماشاگر بازیگران باشیم. وقتی به محل پشت صحنه رسیدیم ناخودآگاه آقای محسن تنابنده ما را دید و ما را به دستیار خود معرفی کرد و از آنجا بود که قصه بازیگر شدن ما کلید خورد.
مجتبی: ما به عنوان داداشهای رحمت به طور حرفه ای اما خیلی کوتاه در سریال پایتخت شروع شد اما در پایتخت پنج نقشمان به خصوص در موسیقی و خوانندگی پررنگ شد.
در یک جا گفته بودید که ریش نقی و ارسطو، موهای شما دو نفر بوده. واقعیت دارد؟
مجتبی: درست است که کچل شدن برایمان سخت بود اما خاطره جالب اینکه موهای ما در دوران خدمت هدر نرفت و خیلی خلاصه بگویم که ریش نقی و ارسطو در سریال پایتخت را از موهای زده شده ما در دوران خدمت استفاده کردند.
مصطفی: یک آرایشگاهی در میدان ونک بود که دلش نمیآمدم موهای ما را بزند برای همین یک پلاستیک به ما داد و موهایمان را با خودمان به یادگار بردیم اما گریمور پایتخت، با موهای ما ریش بافت و مورد استفاده در سریال قرار گرفت.
سریال پایتخت سکوی پرش خوبی برای شما دو نفر بود. توضیح میدهید؟
مجتبی: ما در روزهای اول که در سریال پایتخت دیده شدیم حتی با کوچک ترین سکانسها هم مورد لطف مردم قرار میگرفتیم و این نشان دهنده آن بود که سریال پایتخت بسیار بیننده و از محبوبیت دوچندانی برخوردار است و جا دارد از آقای محسن تنابنده بابت دعوت از ما در این سریال تشکر کنیم.
مصطفی: ما وقتی در سریال پایتخت بازی کردیم بسیار مورد لطف و توجه مردم قرار گرفتیم اما وقتی در پایتخت پنج هنر خوانندگیمان بیشتر دیده شد نگاه مردم به خوانندگی ما هم اوج گرفت تا اینکه خودمان در بیشتر سکانسها دوست داشتیم فقط بحث خوانندگیمان مطرح شود.
خواننده مورد علاقهتان؟
مجتبی: من خودم به شخصه محسن یگانه و محسن چاووشی و خدا بیامرز مرتضی پاشایی، را خیلی دوست دارم و داداش هم مثل من عاشق این دو عزیز است.
مصطفی: دقیقا همینطور است فقط جا دارد تشکر صمیمانه از استاد امیر توسلی، امید حجت داشته باشیم که خیلی چیزهای جدید در عرصه موسیقی از این دو عزیز آموخته ایم.
سبک خوانندگی شما؟
مصطفی: ما هیچ ادعایی در موسیقی نداریم اما من و داداش سعی کردهایم هر چه در توانمان است را در موسیقی و خوانندگی پیاده کنیم و شاید این همخوانی منظم من و مجتبی بیشتر مورد علاقه طرفدارانمان است. ما در روز هشت ساعت تمرین میکنیم و تمام سعیمان این است که تک آهنگهایی را از خودمان بیرون بدهیم که مورد سلیقه مردم و به خصوص نسل جوان باشد.
مجتبی: هیچ آهنگی را به طور رسمی بیرون نداده ایم و فعلا در مرحله تک آهنگ است و چیزی حدود بیست کار را در دست آماده داریم . سعی کرده ایم در تمامی زمینهها خودکفا باشیم.
نظرتان در مورد آقای محسن تنابنده؟
مصطفی: آقای تنابنده به من و داداش خیلی لطف دارند و هر وقت که ما را میبینند اظهار به پختگی و پیشرفت ما میکنند و جا دارد از آقای تنابنده تکشر صمیمانه داشته باشیم که در دیده شدن ما نقش بسزایی داشتند.
مجتبی: محسن تنابنده خیلی ریز بین و به تک تک سکانسها توجه دارد و به راحتی از سکانس نمیگذرد و به شدت قلب مهربانی دارد اما در کار جدی است.
خاطره ای از پایتخت پنج؟
مجتبی: پانزده روز در ترکیه بودیم. یک روز سکانس خسته کننده ای در ترکیه داشتیم و همه دریا زده شده بودند و در یک میدانی در زیر یک درخت بلند من و مجتبی خواندیم و کلی آدم دور ما جمع شدند و یک خانم روسی خیلی از صدای ما خوشش اومد و به من و مجتبی دو تا صد دلاری میخواست بدهد که خبر نداشتند ما برای رفع خستگی بچهها داریم ساز میزنیم و خوانندگی میکنیم ( خنده ).
مصطفی: تک تک کارهایی که در پایتخت انجام دادیم برای ما خاطره شده است. من فقط در یکی از سکانسها که نقی معمولی کشتی را میبازد و وارد خانه میشود و یکسری دیالوگهای بامزه اما از روی عصبانیت میگوید را هر وقت میبینم بسیار خنده ام میگیرد که برایم خاطره شده است.
تکه کلام و نقطه ضعف و قدرت شما دو نفر؟
مجتبی: تکه کلامم عجب، داداش خیلی بازیگوش است اما اخلاق خوب مصطفی این است که خیلی پایه و همراه است.
مصطفی: تکه کلام من ای بابا. است. مجتبی خیلی سر به سر دیگران میگذراد و شیطنت دارد اما برای موفق شدن خییلی وقت میگذارد و پشتکار قوی دارد.
پایتخت شش بر چه منوالی است؟
مجتبی: حضور خوبی در این بخش پایانی پایتخت داریم و هر فردی در این بخش دنبال قصه خود میرود که امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد. ما هم که مثل سابق در خوانندگی داستانهایی داریم.
مصطفی: سورپرایز جدید پایتخت، حضور و برگشت آقای مهران احمدی است که واقعا در کارشان بی نظیر هستند. همانطور که داداش گفت من و مجتبی در عرصه خوانندگی نقشهای پررنگی داریم که امیدوارم مردم خوششان بیاید.
در پایان چه صحبتی دارید؟
مجتبی: جا دارد بار دیگر از جناب آقای دهقان تهیه کننده خوب کشورمان که مدیریت کارهای ما را به عهده گرفته اند و درسهای زیادی را به ما تا به الان آموخته اند تشکر کنم که راه حرفه ای شدن را برای ما هموار ساخت. و یک تشکر ویژه از خانواده که دستشان را با عشق میبوسم.
مصطفی: منم بار دیگر از آقای دهقان تشکر میکنم که همیشه مثل یک پدر دلسوز و مهربان بالای سر ما هستند و تمامی نکات حرفه ای شدن را به ما یاد میدهند و از خانواده خودم ممنونم که اجازه دادند ما مسیر خودمان را برویم و تشکر ویژه از آقای تنابنده که واقعا در دیده شدن ما نقش بسزایی داشتند.