مهر نوشت: بعضی گزاره های غلط انقدر تکرار می شوند تا برای افکار عمومی به یک موضوع پذیرفته شده تبدیل می‌شوند. یکی از این گزاره‌های غلط آمار کتابخوانی ایرانی و مقایسه سرانه مطالعه ایران با دیگر کشورهاست. «اگر کتاب می خواندیم که وضعمان این نبود» «ایرانی ها اصلا اهل مطالعه نیستند» « ما روزی یک […]

مهر نوشت: بعضی گزاره های غلط انقدر تکرار می شوند تا برای افکار عمومی به یک موضوع پذیرفته شده تبدیل می‌شوند. یکی از این گزاره‌های غلط آمار کتابخوانی ایرانی و مقایسه سرانه مطالعه ایران با دیگر کشورهاست.

«اگر کتاب می خواندیم که وضعمان این نبود» «ایرانی ها اصلا اهل مطالعه نیستند» « ما روزی یک دقیقه هم مطالعه نمی کنیم درحالی که خارجی ها همه جا با خودشان کتاب دارند» این جملات کلیشه ای را زیاد درباره کتابخوانی مردمان کشورمان شنیده ایم.

مشخص نیست اولین بار چه کسی ادعا کرد که سرانه مطالعه در کشور ما بسیار پایین است و اگر بخواهیم خیلی خوشبینانه نگاه کنیم حداکثر روزی یک دقیقه مطالعه می کنیم! اما این جملات همیشه همراه یک سری تعریف و تمجید از کتابخوانی افراد دیگر فرهنگ ها یا همان خارجی ها می آید. می گوییم خارجی چون گوینده هیچوقت مشخص نمی کند منظورش از خارج کجاست اما همه یک فامیل دارند که در سفر به خارج همه مردم را در همه وقت در حال خواندن کتاب دیده است.

اما آمارها می گوید که واقعیت با این کلیشه ی به شدت تکرارشونده تفاوت دارد و البته دلایل زیادی هست که باعث می شود فکر کنیم ما مردم کتابخوانی نیستیم.

درباره کتابخوانی زیاد از کلمه «سرانه مطالعه» استفاده می کنیم اما کمتر کسی معنی دقیق آن را می داند. شاید برای خیلی از ما واژه سرانه مطالعه فقط خواندن متن به صورت کاغذی را تداعی کند اما واقعیت فراتر از این است و البته همه تعاریف هم همه ابعاد مطالعه کردن را در نظر نگرفته اند.

مثلا نهاد کتابخانه های عمومی کشور، همه کتابها، روزنامه ها و نشریات غیر روزانه چه به صورت مکتوب باشند و چه به صورت مجازی را جزء محتواهای خواندنی حساب می کند. این آمار شامل قرآن و ادعیه هم می شود.