درنگی بر سروده های خیال انگیز شعرای معاصر ایران و جهان به صورت موسیقی گفتار واحه ای در لحظه
درنگی بر سروده های خیال انگیز شعرای معاصر ایران و جهان به صورت موسیقی گفتار دوست
ندای آغاز
کفش هایم کو ، چه کسی بود صدا زد : سهراب ؟ آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ مادرم در خواب است
افق روشن
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد ومهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت روزی که کمترین سرود بوسه است...
به آرامی آغاز به مردن می کنی
به آرامی آغاز به مردن میكنی اگر سفر نكنی اگر كتابی نخوانی اگر به اصوات زندگی گوش ندهی اگر از خودت قدردانی نكنی...
وقتی می میرم
میخواهم که دستهای تو روی چشمهایم باشد روشنی و ساقهی گندمی دستهای عاشق تو را میخواهم....
تو را دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشتهام دوست میدارم تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی که آب میشود دوست میدارم
دردواره ها
دردهای من جامه نیستند تا ز تن درآورم "چامه و چکامه " نیستند ...
روبروی من فقط تو بوده ای
رو به روی من فقط تو بوده ای از همان نگاه اولین از همان زمان که آفتاب با تو آفتاب شد...
تا انتها حضور
امشب در یک خواب عجیب رو به سمت کلمات باز خواهد شد...
ساده رنگ
آسمان ، آبی تر، آب، آبی تر. من در ایوانم، رعنا سر حوض.