درنگی بر سروده های خیال انگیز شعرای معاصر ایران و جهان به صورت موسیقی گفتار واحه ای در لحظه
درنگی بر سروده های خیال انگیز شعرای معاصر ایران و جهان به صورت موسیقی گفتار دوست
روشنی، من، گل، آب
ابری نیست.بادی نیست.می نشینم لب حوض:گردش ماهی ها روشنی من گل آب.پاکی خوشه زیست.
بوسههای باران
ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران
تکلیف دل
چند سالیست که تکلیف دلم روشن نیست جا به اندازه تنهایی من در من نیست
بهار غریب
من به درماندگي صخره و سنگ من به آوارگي ابر ونسيم من به سرگشتگي آهوي دشت من به تنهايي خود مي مانم
دلم برای کسی تنگ است
دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به ميهماني گلهاي باغ مي آورد
هنر گام زمان
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است
در کوچه سار شب
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زندبه دشــت پـر مـلال مـا پـرنـده پـر نمی زند
رویای آشنا
با تيشه ی خيـــــــال تراشيده ام تو رادر هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو رااز آسمــان بــه دامنــــم افتاده آفتاب؟...
تو کیستی ؟
تو کیستی؟ سروده: فریدون مشیری، با اجرای: مهرداد محمدپور تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بیتابم؟ شب از هجوم خیالت نمیبرد خواب تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو بهسان قایق، سرگشته، روی گردابم! تو در كدام سحر، بر كدام اسب سپید؟ تو را كدام خدا؟ تو از كدام جهان؟ […]