«عزتالله ضرغامی» اصولگرایی از جبهه نیروهای انقلاب و با پیشینه خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است اما نقطه اوج همراهی وی با جریان فکری اصولگرا، در دوران مدیریتش بر صدا و سیمای ملی از سال سال ۸۳ تا ۹۳ بود، آنجا که افرادی چون «علی آقامحمدی» و «عبدالرضا رحمانی فضلی» یاران نزدیکش بودند و […]
«عزتالله ضرغامی» اصولگرایی از جبهه نیروهای انقلاب و با پیشینه خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است اما نقطه اوج همراهی وی با جریان فکری اصولگرا، در دوران مدیریتش بر صدا و سیمای ملی از سال سال ۸۳ تا ۹۳ بود، آنجا که افرادی چون «علی آقامحمدی» و «عبدالرضا رحمانی فضلی» یاران نزدیکش بودند و به تعبیرِ یکی از نیروهای این سازمان مهم و محوری، با اجازه و اطلاع رییس سازمان، به نفع جریان سیاسی اصولگرا و بعضاً تخریب برخی جریانات سیاسی «مبسوطالید» کار میکردند.
نکتهای که داد اصولگراها را درآورده و گویا دیگر نمیتوانند «عزت»شان را تحمل کنند این است که ضرغامی طی سالهای اخیر که «فضاجی» سایهگستر شد، تلاش کرد چهرهای متفاوت با گذشته از خود بروز دهد، تساهل سیاسی و مدارای فرهنگی در رگهای عزتالله ضرغامیِ جدید در فضای مجازی، تنوره میکشد و همین تبدیل و تبدل مزاج موجب شد و این خارج از تحمل اصولگرایانِ شریعتمدار است.
البته برخی گمانهزنی کردهبودند که وی قصدی جدی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ را دارد که البته با رد صلاحیتش توسط شورای نگهبان، این ماجرا جمع شد.
نکته عجیب برای ما این بود که ضرغامی پس از رد صلاحیت توسط شورای نگهبان و حتی پس از حضور در دولت سیزدهم بهعنوان وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز دست از سلوک خود در «فضاجی» برنداشت و گویا این سلوک در غیاب چهرههای اصولگرای نامدار، مفید و موثر هم بود و حمله اصولگراها به برخی مواضع روادارانه وی میتواند تأییدی باشد بر این اثرگذاری.
حملات اصولگرایان به ضرغامی پس از آن شدت گرفت که او چندی پیش درخصوص موسیقی بانوان، توییتی کرد و خود در این خصوص نوشت: «متاسفانه بعضاً تنگنظری وجود دارد. من چند وقت پیش در نمایشگاه دستاوردهای بانوان شرکت کردم و توئیتی زدم که متاسفانه چند نفر خیلی تندروی کردند و رفتار ناشایستی داشتند و تعدادی از خانمها در این مراسم به صورت آئینی و همخوانی محتوای بسیار خوبی را در وصف پیامبر(ص) و امام علی (ع) اجرا کردند و هیچ مشکل شرعی هم نداشت. دیگر نمیشود، آنقدر سختگیری کرد و من به آن آقایی که اشکال میگیرد و رفتارها و برخوردهای تند میکند میگویم که اگر تحریک میشود، نگاه نکند.»
«عزت الله ضرغامی» همچنین در پاسخ به انتقادات اصولگراها مانند فردی که سالها، خودش نبود، در صفحه شخصی خود متن بلندو بالایی نوشت و تأکید کرد که وی همین است !
با توجه به شناختی که ما از جریان سیاسی اصولگرا داریم، پیشبینی میکنیم این جدال ادامه یابد و حتی تلاشهایی برای پیاده کردن وی از اتوبوس دولت سیزدهم و حتی قطار انقلاب را نیز پی بگیرند.
لحن صریح و تند «عزتالله ضرغامی» که اصولگراها را مورد خطاب قرار داده است و اظهار شفاف مواضع خود که شباهت بسیاری به نگاهِ توأم با مدارای اصلاحطلبان در امور فرهنگی چون موسیقی و حجاب دارد، خبر از یک ریزش دیگر در جبهه اصولگراها میدهد هرچند خود از سال ۹۱ در لیست تحریم اتحادیه اروپا و وزارت خزانهداری با ادعای مشارکت در نقض گسترده آزادی شهروندان قرار دارد.
در آستانه دهه فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۵۷ هستیم، انقلابی که به میزانی، هماهنگی و همراهی آحاد جامعه را با خود داشت که تنها چند ماه پس از پیروزی، انتخاباتی برگزار کرد که بیش از ۹۸ درصد از واجدان شرایط به نظام سیاسی جدید با عنوان «جمهوری اسلامی»، رأی آری دادند که هنوز هم موجب افتخار بسیارانی است اما در آخرین انتخابات همین سیستم سیاسی و پس از چهار دهه، دو انتخابات «مجلس یازدهم» و «دولت سیزدهم» به چیزی زیر ۴۸ درصد سقوط کردند و این مفهومی جز ریزشِ بزرگ نیست که مورد غفلت قرار گرفت.
در مدیریت و حکمرانی در دوران مدرن، کمتر چیزی به اندازه «تحلیلِ مستمر عقلانی» برای مدیران ضروری است تا بتوانند به «پایشِ مستمر کیفی» برسند و نتیجه این پایش، درحقیقت شناسایی و رفع نواقصِ رسوبکرده و کهنه، چالشهای جدید و همچنین ظرفیتهای نوپدید است.
این نگاه برای حکمرانان، رجال سیاسی و همچنین دولتمردان امری حیاتی است چون اگر از این نگرش فاصله بگیرند و تنها به سرمایههای اولیه، دلخوش باشند و خود را فریب دهند، رفتهرفته میبیند در دل مجموعه، ریزشها شدت میگیرد، ریزشهایی که اصلاً طبیعی نیست و حتماً باید با تحلیلی عقلانی به آن نگاه شود نه نگرش تبلیغاتی و تظاهر به بیاعتنایی.
نخست اینکه «ریزش داخلی یا ریزش خزنده» با مقایسه شرکتکنندگان در انتخاباتها و همچنین بزرگانی که روزی روزگاری همراه با قطار انقلاب بودند اما در ادامه خود را از این قطار پیاده کردند یا توسط دیگران پیاده شدند، به دست میآید و روشن میشود که یک ناترازی بزرگی در این «ریزشها و رویشها» وجود دارد هم در کمیّت و هم در کیفیّت و این موضوع باید زنگ خطر را برای دلسوزان اصولگرا به صدا درآورد.
در سوی ریزشها، شاهد هستیم افرادی شاخص و چهرههای نامدار که هم برای خود وزنهای بودند و هم سرمایه اجتماعی و نفوذ در نهادهای دینی داشتند، از قطار جدا شدند و در مقابل، افرادی که با آنان جایگزین شدند، غالباً نه چهره شاخص هستند و نه سرمایه اجتماعی نمایانی دارند.
اینکه هر از گاهی برخی دولتمردانِ اصولگرا و تحلیلگران این طیف سیاسی از «خواص مردود» و «خواص بیبصیرت» یاد میکنند و انگشت اشاره خود را هم به سمت برخی بزرگان داخل کشور میگیرند بهخوبی حکایت از این دارد که یک جای کار حکمرانی ما اشکال دارد که بسیاری از دوستان ما، تبدیل به منفعلان و مخالفان ما شدند و لازم است اشکالاتی که موجب میشود به این نقطه برسیم، با دقت شناسایی و اصلاح شود.
نکته بعدی این است که بخشی از کارشناسان، فعالان سیاسی، صاحبان مشاغل و همچنین جوانان تیزهوش طی این سالها جلای وطن کردند و اصولگرایان به آنان نیز انگهایی چون وطنفروش و شیفته غرب نسبت دادند و یک لحظه با خود فکر نکردند که چه بر سر زیست اجتماعی داخل کشور آمد که این افراد در نهایت آرامش، بلیت و پاسپورت میگیرند و از کشور و از سرزمین مادری میروند ؟
نکته بعدی این است که بسیاری از این جاهای خالی با افرادی پر شد که نه تخصص لازم را دارند و نه میتوان به تعهدشان امید بست مشخصاً به این خاطر که شاهد هستیم از میان همین افراد، جاسوس و نفوذی و اعدامی درمیآیند ضمن اینکه بدنه کارشناسی کشور نیز لاغر و نحیف میشود و از این منظر، زیانهای غیرقابل جبرانی به کشور رسیده است.
آخرین نکته اینکه افزون بر اعداد و ارقام و اینکه در شمار سرمایهگریزترین کشور و همچنین پرمهاجرترین سرزمینی هستیم که درگیری نظامی ندارد و اسیر جنگ داخلی نیست، اگر نگاهی تحلیلگرانه به موضوع رویشها و ریزشها بیندازیم متوجه خواهیم شد عمده ریزشهای ما نیروهای تخصصی و دانشجویان نخبه، سرمایهگذاران بالقوه و همچنین سیاسیون باسابقه بودند که یا کشور را ترک کردند یا در کشور ماندند اما در کنج عزلت و سکوت رفتند و از ظرفیت آنان استفادهای نمیشود. در سوی مقابل، رویشها نه از نظر کمّی و نه از نظر کیفی، قابل مقایسه با ریزشها نیست و اگر اصولگراها که عامل اصلی این ریزشها بودند متوجه این حقیقت میشدند که چندین دهه زمان خواهد برد تا آنانکه رفتند، آنچه که بردند و در کشورهای همسایه کاشتند، بهنوعی جبران شود و از همه مهمتر این ریزشها، خود موجب شد برای افرادی که قصد داشتند برگردند نیز تشکیک ایجاد کند و سرمایهگذاران خارجی که مانند چین، قرارداد سرمایهگذاری بسته بودند نیز از تصمیم خود منصرف شوند و این روند، دورنمای خوبی را برای ما ترسیم نمیکند.
نکته آخر اینکه امیدواریم اصولگراها، این اندازه دوراندیش باشند و اجازه ندهند فردی چون «عزتالله ضرغامی» تنها به دلیل اختلاف در برخی سلایق سیاسی و فرهنگی از جمع دولت جدا شود هرچند وی ثابت کرد تحت هیچ شرایطی سکوت نمیکند و دست از اظهار نظر بر نمیدارد.