چرا «بشار اسد» در خطر است ؟
چرا «بشار اسد» در خطر است ؟
حدود یازده سال قبل بود که گروهی افراطی و فراملی با عنوان دولت اسلامی عراق و شام ظهور کرد، گروهی با نام داعش و جنایات مخوف خیلی زود در صدر افکار عمومی جهان قرار گرفت، گروهی که در میان خود از اعراب محلی تا شهروندان منطقه قفقاز و حتی نیروهایی از کشورهای اروپایی تفنگدار داشت.

در آن ایام به چند دلیل این گروه، زمین‌گیر شد نخست این‌که هم جمهوری اسلامی ایران و هم حزب‌الله لبنان به کمک عراق و سوریه رفتند و از دیگر سو، اروپا و آمریکا نیز به دلیل تهدیدهای تروریستی که از سوی این گروه شده بودند، با آنان وارد مواجهه نظامی شدند تا جایی‌که چند تن از رهبران این گروه در حمله جنگنده‌های آمریکایی کشته شدند و تعدادی از نیروهای این گروه نیز به زندان‌های آمریکایی انتقال داده شدند. همچنین در آن سال‌ها، آمریکایی‌ها در منطقه حضور پرتعداد نظامی داشتند و خواسته یا ناخواسته با این گروه برخوردهایی می‌کردند.

طی سه روز گذشته، گروه تحریرالشام یکی از گروه‌هایی که از نگاه و نظر ایدئولوژیک و همچنین راهبردهای خشن جنگی، شباهت بسیاری به داعش دارد حملات خود را در سوریه آغاز کرد و خیلی زودتر از آنچه که تصور می‌شد موفق به فتح شهر حلب شد، شهری بزرگ که کلید دسترسی به شهرها و مناطق بیشتری از سوریه است.

برخی تحلیل‌گران با مقایسه شکست داعش در سال‌های گذشته، این‌گونه تحلیل می‌کنند که این گروه چندان خطری را متوجه دولت مرکزی سوریه نمی‌کنند و ارتش سوریه می‌تواند آنان را مهار کند، تحلیلی که چندین خطا دارد.

خطای نخست این است که که ارتش سوریه امروز بسیار ناتوان‌تر از سال ۱۳۹۲ است و در حملات داعش در سال‌های گذشته نیز ارتش بشار اسد تقریباً متلاشی شده بود و اگر نبود حضور مقتدرانه حزب‌الله لبنان و مستشاران ایرانی، بشار اسد در همان زمان سقوط کرده بود.

امروز حزب‌الله لبنان توانی برای نبرد در برابر معارضین سوری ندارد و وضعیت جمهوری اسلامی ایران نیز به‌گونه‌ای است که نمی‌تواند مانند سال‌های قبل به کمک دولت مرکزی سوریه برود.

اگر می‌بینیم بشار اسد به مسکو می‌رود و از پوتین تقاضای کمک می‌کند یا وزیر امور خارجه سوریه با فیصل بن فرحان همتای عربستانی خود تماس می‌گیرد به این خاطر است که از کمک جدی تهران و حزب‌الله لبنان تااندازه‌ای ناامید است.

موضوع مهم بعدی که تحلیل‌نویسان در کوچک‌انگاری این حملات متوجه آن نیستند، ماجراهای یک‌سال اخیر اراضی اشغالی و جنوب لبنان است.

باور ما این است که نه آمریکا و انگلیس و نه اسراییل در پشت این حملات نیستند اما اسراییل امروز و در سال ۲۰۲۴ بدش نمی‌آید که بشار اسد سرنگون شود مشخصاً به این خاطر که تصور می‌کند اگر این اتفاق بیفتد و دولت جدیدی در سوریه بر سر کار بیاید، دولتی خواهد بود که به تهران روی خوش نشان نخواهد داد و سطح دسترسی جمهوری اسلامی ایران به جنوب لبنان به حداقل خواهد رسید. به عبارت روشن، هرچند اسراییل و آمریکا پشت این حملات نیستند و این گروه‌ها، پس از ضعف توان نظامی حزب‌الله، این حملات را آغاز کردند اما از نتیجه آن ممکن است خشنود شوند و معامله‌ای پنهان مانند آنچه با طالبان کردند، با تحریرالشام انجام دهند مشروط بر این‌که این گروه، آنان را در رسیدن به اهداف‌شان کمک کند.

نکته مهم بعدی این است که در حملات داعش در فاصله سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ تقریباً هیچ کشور منطقه از این جریان تروریستی حمایت نمی‌کرد و به آنان سلاح نمی‌داد اما امروز برخی اخبار حکایت از حمایت ترکیه از این گروه‌ها دارد، حمایتی که بعضاً پنهانی و گاه حتی آشکار است.

مجموعه مطالب گفته شده ذهن ما را به این مسیر سوق می‌دهد که احتمال شکست و حتی کشته شدن بشار اسد در این دوره از حملات وجود دارد و لازم است جمهوری اسلامی هم از ظرفیت روسیه و هم از ظرفیت عربستان اقدامات دیپلماتیک را انجام دهد و تلاش کند مسیرهای پیشرفت آنان به دمشق را ببندد.

تهران همچنین می‌تواند با برگزاری اجلاسی متشکل از کشورهای منطقه با ترکیه درخصوص نگرانی‌های امنیتی‌اش مذاکراتی داشته باشد و دمشق نیز به آنکارا اطمینان بدهد که کردهای مخالف دولت ترکیه، از خاک سوریه علیه این کشور اقدامی نخواهند کرد.

اگر از همین امروز اقدامات پیش‌گیرانه انجام نشود، فردا ممکن است بسیار دیر باشد و در یک شب که همه خواب هستند، تحریرالشام وارد کاخ ریاست‌جمهوری شود و کار بشار را تمام کند.